نام پژوهشگر: علاءالدین گوشهگیر
منا بنازاده حسن فروغی
مولیر و ماریوو، دو نمایشنامه نویس بزرگ قرن های 17 و 18 میلادی، در دو اثر کمدی که به لحاظ عنوان و داستان شبیه یکدیگر می نمایند، به ترسیم شرایط موجود دختران جوان در جامعه، آموزش نادرست آن ها، عشق، ازدواج و روابط میان فرزند و والدین پرداخته اند. اگرچه در ظاهر و به گفته ی برخی منتقدین، مکتب مادران ماریوو به دلیل شباهت بسیارش با مکتب زنان مولیر، یک رونوشت ساده از آن است، اما در این رساله، پس از بررسی دقیق دو اثر از جنبه های گوناگونِ ساختاری و محتوایی به این نتیجه رسیده ایم که صرف نظر از شباهت ها، تفاوت ها و تغییراتی در این دو اثر به چشم می خورد که مبین انجام تحولی قابل توجه در ژانر کمیک است. تحولی که به همت ماریوو صورت گرفت و در جریانِ آن، ساختار نمایشنامه، زبان و هماهنگی میان ایده و بیان از اهمیت بسزایی برخوردار گشت. به عقیده ماریوو، برای بیان احساسات قلبی، عشق و عواطف ظریف بشری نیاز به سبکی ظریف است تا بتوان به خوبی آن ها را به تماشاگر یا خواننده منتقل کرد. در این پایان نامه، بررسی ویژگی های این تحول از دوره کلاسیک تا نئوکلاسیک – با نقش عمده خود در تاریخ تئاتر فرانسه – موضوع مورد مطالعه ما بوده است.