نام پژوهشگر: سیاوش حقجو
محبوبه غفاری توران رضا ستاری
صادق هدایت یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر، بر جریان داستان نویسی در ایران است. او جامعه ی ایران را با ظرافت به تصویر کشیده است. نگاه غالباً انتقادی او وادارش می کند که عمدتاً معایب و کاستی های جامعه مان را مورد بررسی قرار دهد، کاستی هایی که در زمینه های گوناگون، چه سیاست و چه خود مردم وجود داشت. دید غالباً رئالیستی او باعث می شود انعکاس وقایع اجتماع هدایت، در آثارش کاملاً مشهود باشد. عنصر مهم چیره بر زمانه ی هدایت، سیاست است که مناسبات اجتماعی مردم را هم رقم می زند. بنابراین، برای شناخت درست دیدگاه سیاسی هدایت و گزینش آن ها از میان آثارش، فصل دوم به وقایع سیاسی دوران هدایت اختصاص یافته است که همین موضوع این پژوهش را اندکی از حوزه ی ادبیّات صرف خارج و به علوم سیاسی و اجتماعی نزدیک کرده و حالتی بین رشته ای به آن بخشیده است. فصل سوم در مورد چگونگی زندگی هدایت و فعالیت های سیاسی- اجتماعی او بحث می کند و در آن آبخور اندیشه های هدایت کاویده می شود. در فصل چهارم عناصری از سیاست و اجتماع که هدایت به آن اهمیت می داده و در آثارش قابل ردیابی است، استخراج شده است و در نهایت با توجه به مواد به دست آمده کوشش شد، دید هدایت نسبت به هریک از آن ها تحلیل شود.
حسین وفادار قدسیه رضوانیان
ادبیات در ایران چه در زمینه نثر و چه شعر، تحت تأثیر تحولات اجتماعی پس از انقلاب مشروطیت، دچار دگرگونی های عظیمی شد. به طوری که آثار ادبی ایران را به دو دسته، ادبیات پیش از مشروطیت و ادبیات پس از مشروطیت تقسیم کرده اند.صادق چوبک نویسنده ای است که در شکل گیری داستان نویسی ایران پس از مشروطیت، نقش به سزایی داشته است. داستان های او به ویژه از لحاظ شخصیت هایش قابل تأمل است و ما در این رساله به طور اخص به نحوه شخصیت پردازی چوبک، در دو اثر معروفش یعنی «تنگسیر» و «سنگ صبور» پرداخته ایم. در این پژوهش پس از طرح مباحثی در زمینه فرضیات، روش و پیشینه تحقیق و هم چنین تأملی در مبانی نظری تحقیق چون تاریخچه، طبقه بندی انواع شخصیت و عوامل و شرایط شخصیت پردازی در داستان معاصر، به شرح احوال و بررسی سبک شخصی چوبک و اوضاع اجتماعی زمانه وی و سپس مختصری درباره جهان بینی و دیدگاه او پرداخته ایم.پس از خلاصه نویسی و معرفی شخصیت های دو رمان، به مقایسه شخصیت ها و نحوه شخصیت پردازی در این دو اثر پرداخته ایم. در پایان از مباحث مطرح شده در این رساله نتیجه گیری شده است.
روجا آبادیان حسین حسن پور آلاشتی
هدف ما در این رساله، بررسی ساختاری داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی است. به این منظور از الگوی ریخت شناسی پراپ به عنوان تنها مدل موجود در مباحث ساختاری استفاده کرده ایم. از آنجایی که اساس داستان های ساعدی همچون قصه های پریان که مورد مطالعه پراپ بوده است، بر جدال نیروهای متضاد استوار است، بر آن شدیم که آثار غلامحسین ساعدی را مورد مطالعه قرار دهیم تا دریابیم کارکردهای سی و یک گانه ای که پراپ آن را در "ریخت شناسی قصه های پریان" مطرح می کند، به چه میزان در داستان های ساعدی دیده می شود، چه میزان بین آنها همخوانی وجود دارد و چه تفاوت هایی ممکن است بین آنها وجود داشته باشد. عدم تطابق شخصیت ها و کارکردهای داستان های ساعدی و قصه های پریان، دست آورد مطالعه دقیق ما از آثار ساعدی و ریخت شناسی پراپ است. در ادامه تحقیق، آنچه با خوانش داستان های ساعدی برایمان حاصل شد، رسیدن به ساختار جدیدی است که می تواند قابل تعمیم به بسیاری از داستان هایی باشد که در ردیف داستان های ساعدی قرار دارند.