نام پژوهشگر: زهرا ذبیحی
زهرا ذبیحی ابوالحسن حسینی
در حالی که تبلیغ منطقی به دنبال نشان دادن کیفیت، صرفه جویی، فایده و کاربرد کالا است و از پرداختن به مسائل حاشیه ای و تحریک احساسات اجتناب می ورزد و بیشتر منافع و مزایای مورد انتظار مخاطب را مد نظر قرار می دهد، در تبلیغ احساسی از تحریک احساسات و برانگیختن آن جهت دستیابی به مقصود استفاده می شود ولی اطلاعات کافی را در مورد کالا ارائه نمی دهد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تبلیغ احساسی بر قصد خرید مصرف کننده انجام شد. استراتژی پژوهش از نوع تجربی و طرح تجربی انتخاب شده برای این پژوهش از نوع پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. دانشجویان دانشگاه مازندران جامعه آماری این تحقیق بودند که 120 نفر با روش نمونه گیری ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به چهار گروه تقسیم شدند که دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل بودند که یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل از بین دانشجویان پسر و یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل از بین دانشجویان دختر انتخاب شدند. گروه آزمایش سه بار و گروه کنترل یک بار در معرض تبلیغ قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ برآورد شد. روش ها و تکنیک های آماری که برای توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: آمار توصیفی، آزمون آلفای کرونباخ، آزمون کولموگروف اسمیرنوف، آزمون تحلیل عاملی تائیدی و آزمون منوا. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که میانگین نگرش به تبلیغات، نگرش به برند و قصد خرید بین گروه های آزمون و کنترل چه در گروه دختران و چه در گروه پسران که در معرض تبلیغ احساسی قرار گرفتند متفاوت است. هم چنین میانگین نگرش به تبلیغات، نگرش به برند و قصد خرید بین گروه دختران و گروه پسران متفاوت و در گروه دختران بیشتر از گروه پسران است.