نام پژوهشگر: رووین تن فرهمند
حجت اله پورعلی رووین تن فرهمند
نقد روان شناختی یکی از رویکردهای نقدادبی در شناخت و بررسی آثار ادبی است. استفاده از این رویکرد باعث کشف لایه های ناخودآگاه ذهن راوی می شود و دریافت های او از انسان معاصر و شرایط اجتماعی و روانی جامعه را انعکاس می دهد.دریافت هایی که به صورت ناخودآگاه در لایه های پنهان متن نفوذ کرده و با استفاده از نقدروان شناختی می توان به برخی از آن ها دست پیدا کرد. در این پژوهش پس از بررسی سه رمان برجسته ی ادبیات معاصر شامل؛ بوف کور، شازده احتجاب و قاعده ی بازی از نظر زاویه ی دید و تک گویی درونی مستقیم و غیرمستقیم، مبانی نظریه ی روان شناختی لکان در مورد رشد روانی سوژه بیان شده و در ادامه،آثار مورد نظر از این چشم انداز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده است. پس از قرائت آثار و تحلیل آن ها به نظر می رسد،فقدان دال «نام پدر» در راویان این آثار باعث روان پریشی و کنش های غیرعادی آن ها شده است و با توجه به این که راویان در طول داستان در پی کشف هویتی مستقل هستند، آرزوی دست یابی مجدد به آرامش و انسجام هویتی «ساحت خیالی» را در توصیفات مختلف خود بیان کرده اند. بر همین اساس می توان به سطح درونی و ناخودآگاه متن، که عصاره ای از ناخودآگاه جمعی ما و بازتاب شرایط جامعه از آینه ذهن راویان هست، نیز رسید و روند شکل گیری هویت راویان این آثار را مورد واکاوی قرار داد. این پژوهش هم چنین نقش درمانی ادبیات و هنر در پالایش روان انسان را برجسته می کند و با ارائه ساختاری مشابه در هر سه اثر می کوشد انگیزه ی رفتار راویان داستان را با استفاده از مبانی روان شناختی لکان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.