نام پژوهشگر: ناصرالدین حسنزادهتبریزی
فاطمه برزگرپور علی ایمان زاده
هدف نهایی این تحقیق بررسی اثر مبانی و مولفه های تربیت پساساختارگرایی بر اخلاق، همچنین تبیین و تحلیل و نقد دلالت های تربیت اخلاقی این نحله است. در پی درک مفاهیم اصلی و اصول این رویکرد، به مباحث ارزش شناسی، مبانی و دلالت های اخلاقی و اصول تربیتی آن نیز توجه شده است. تحقیق مبتنی بر هدف، بنیادی و روش استفاده شده توصیفی- تحلیلی است و به توصیف دیدگاه پساساختارگرایی و شناخت شرایط آن در راستای اصول تربیتی و دلالت های اخلاقی پرداخته شده است. پساساختارگرایی به عنوان شیوه ایی از فلسفیدن، ساختارهای فلسفی و درختی فلسفه را به چالش کشاند و با رد علم و عقل به معنای یگانه روش های کسب معرفت، انسان را با سازه های زبانی و فرهنگی بار دیگر توصیف کرد. این رویکرد نظام های درختی و تضادهای دوگانه بین امور را نفی و اندیشه حضور و غیاب را به جای مرکز و تضادها نهاد. با توجه به این که رهیافت پساساختارگرایی ماهیتی قویاً سیاسی دارد تا فلسفی و به روشنی و با عبارات صریح و واضح از اخلاق و تربیت اخلاقی سخن به میان نرانده، می توان چنین ادعا داشت که اهداف تربیت اخلاقی را قطعاً به گونه ایی ضمنی در صدر برنامه های خود داشته است؛ آن چه شایان توجه است عدم داشتن هدف غایی برای فرد و زندگی بشری، تربیت اخلاقی عمومی و اصول کلی است و هیچ گونه ترسیمی از کمال انسانی و زندگی بشری ندارد. همچنین از نقدهای وارد بر آن می توان فقدان معیار ارزشیابی، نفی کلیت گرایی و رد اصول عام و جهان شمول به ویژه تربیت اخلاقی، رد عقل گرایی و پذیرش عقل آدمی و پذیرش نسبیت گرایی برشمرد.