نام پژوهشگر: مریم صالح زاده
مریم منتظری هدش سید کاظم علوی لنگرودی
پژوهش حاضر به تعیین رابطه جهت گیری مذهبی و گرایش به تفکر انتقادی با راهبردهای مقابله با استرس در دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه یزد پرداخته است. جامعه پژوهش شامل 1617 نفر از دانشجویان دختر بودند که 300 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با نسبت مساوی در رشته های مختلف و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و پرسش نامه مقابله با موقعیت های فشارزای اندلر و پارکر استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ورود مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان دادند که ابتدا بین جهت گیری مذهبی درونی و سبک مقابله مساله مدار و سپس بین جهت گیری مذهبی بیرونی و سبک مقابله مساله مدار همبستگی مثبت معنادار اما ضعیفی در دانشجویان وجود دارد. همچنین بین گرایش به تفکر انتقادی و سبک مقابله مساله مدار نیز هم بستگی مثبت و متوسطی در دانشجویان مشاهده شد و از بین مولفه های گرایش به تفکر انتقادی، مولفه نوآوریی و بلوغ فکری با سبک مقابله مساله مدار و مولفه اشتغال ذهنی در ابتدا با سبک مقابله مساله مدار و سپس سبک مقابله اجتنابی هم بستگی مثبت معنادار داشت و در مقابل، مولفه بلوغ فکری نیز با دو سبک مقابله هیجان مدار و اجتنابی همبستگی منفی معناداری داشتند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که از میان پنج متغیر پیش بین، به ترتیب سه متغیر اشتغال ذهنی، جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی در پیش بینی سبک مقابله مساله مدار به صورت مستقیم، دو متغیر جهت گیری مذهبی درونی و بلوغ فکری در پیش بینی سبک مقابله هیجان مدار به صورت معکوس، دو متغیر جهت گیری مذهبی بیرونی و اشتغال ذهنی در پیش بینی سبک مقابله اجتنابی به صورت مستقیم و درنهایت دو متغیر نوآوری و بلوغ فکری در تبیین و پیش بینی سبک مقابله اجتنابی دانشجویان به صورت معکوس نقش داشتند. بنابراین با توجه به یافته های پژوهشی با آموزش تفکر انتقادی و تلاش در جهت درونی سازی مذهب می توان بهره گیری دانشجویان از سبک های مقابله ای کارآمد در هنگام مواجهه با رویدادهای تنش زا را افزایش داد.