نام پژوهشگر: المیرا سلیمانی راد
المیرا سلیمانی راد علی خزاعی فرید
در ایران دیدگاههای مختلفی درمورد ترجم? نمایشنامه وجود دارد. برخی نگاه ادبی به نمایشنامه دارند و آن را با همان پیش فرض های متون ادبی روایی ترجمه می کنند. برخی دیگر نیز به دلیل ماهیت اجرایی نمایشنامه، سخن از زبان دراماتیک و اجرایی به میان می آورند. هرکدام از این دیدگاهها، منجر به استفاده از ساختارها و زبان خاصی در ترجمه می شود. در پژوهش حاضر سعی شده است تا تغییر و تحول زبانِ ترجم? نمایشنامه در ایران مورد بررسی قرار گیرد.بدین منظور، طبق نمونه گیری هدف مند، از هر دهه بین سالهای 125? تا 139? پنج نمایشنامه انتخاب شده و از حیث اینکه به عنوان متنی ادبی ترجمه شدهاند یا با هدف اجرا، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که تا دهه 5?، مترجمان غالبا نمایشنامه را به مثابه متنی ادبی و برای خواندن ترجمه میکردند و در نتیجه همان شیوه ای را که در ترجمه متون ادبی بکار می گرفتند در ترجمه نمایشنامه هم بهکار می بردند که زبان ترجمه ها، زبانی ادیبانه، رسمی و غیر اجرایی است. غالب این مترجمان، مترجم ادبی بودند و نه افرادی از بدنه تئاتر و بنابراین درک صحیحی از ماهیت نمایشنامه و زبان نمایشی نداشته اند. به تدریج، افرادی از بدنه تئاتر، خود به ترجمه نمایشنامه برای اجرا دست میزنند، هرچند که اغلب این ترجمهها امکان چاپ نیافته اند.