نام پژوهشگر: اکرم رجایی

چرایی استنظار ابلیس و حکمت موافقت خداوند با آن
پایان نامه سایر - دانشکده علوم حدیث 1394
  اکرم رجایی   علی راد

مطابق کلام وحی در آیات ?قالَ فَاهْبطْ مِنْها فَما یکونُ لَک أَنْ تَتَکبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّک مِنَ الصَّاغِرینَ * قالَ أَنْظِرْنی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ* قالَ إِنَّک مِنَ الْمُنْظَرینَ * قالَ فَبما أَغْوَیتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَک الْمُسْتَقیم? (اعراف/??-??) ابلیس در جریان خلقت آدم و مأمور شدن سجده بر آدم به جهت?خودخواهی و تکبر از امر الهی سر برتافت و مطرود درگاه الهی شد و چون انسان را در محرومیت خویش دخیل دانست به منظور انتقام از او با مهلتی که از خدا طلب کرد تصمیم به اغوا بشر نمود این موضوع در سوره های حجر و ص نیز بیان شده است. لذا ابلیس در متون دینی به عنوان یکی از عوامل اصلی گمراهی نوع بشر مطرح شده به گونه ای که هیچ انسانی از شر وسوسه ها و اغواگری او در امان نیست و به همین جهت همواره آفرینش ابلیس و وجودش در نظام هستی برای انسان مورد سوال بوده که چرا خداوند به ابلیس مهلت داد تا مانعی در مسیر کمال و تعالی بشر باشد.لذا مسأله اصلی پژوهش حاضر (بر اساس مستنداتی از قرآن و روایات به عنوان دو منبع غنی و معتبر، و تفاسیر شیعه و اهل سنت) در گام نخست تبیین چرایی استنظار ابلیس و اهداف ابلیس از این درخواست مهلت است و اینکه علی رغم کافر بودن و فقدان شرط مهم اجابت دعا (ایمان) پاسخ خداوند در برابر استنظار ابلیس چه بوده است؟ و در گام بعدی تبیین حکمت امهال ابلیس از سوی خداوند است. پیش فرض ما این است که علت استنظار ابلیس تأخیر در عقوبت آنی و انتقام از بشر و حکمت امهال ابلیس، اجرای سنت ابتلا و سنت استدراج به عنوان مهم ترین دلیل می باشد. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول شامل کلیات و تبیین مفاهیم کلیدی است و در فصل دوم، ابلیس از جهت امکان وجود، حقیقت و ماهیت، فلسفه وجودیش در هستی و علت مطرود شدن او بررسی می شود و در فصل سوم، موضوع استنظار ابلیس و چرایی آن از نظر مفسران و رابطه استنظار با پیشینه اعتقادی ابلیس و پاسخ خداوند به استنظار وی مطرح می شود و در فصل چهارم، آخرین مهلت خداوند به ابلیس و حکمت این امهال از سوی خدا از منظر مفسران و متکلمان بررسی می شود. و حاصل این تحقیق اینکه ابلیس تا یوم المعلوم فرصت یافت تا با قصد انتقام از بشر به اغواگری او مشغول باشد و علی رغم اینکه در ظاهر هیچ خیری برای بشر ندارد، اما حکمت الهی اقتضا کرد تا این موجود کافر و عاصی از طریق امهال مشمول سنت ابتلا و استدراج قرار گیرد و همچنین با دشمنی نسبت به انسان و از طریق وسوسه کردن او وسیله ای برای ابتلا او باشد تا در پرتو مجاهده با این دشمن برونی، راه رشد و تکامل را بپیماید.