در سال های اخیر کارآفرینی و پرورش سازمان ها و موسسات کوچک و متوسط به یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. بدون شک این اقبال و توجه مجدد به اهمیت روحیه رقابت پذیری، به سبب رکود اقتصادی، نوسان های شدید و نرخ بالای بیکاری در چرخه بین المللی بوده است. هدف تحقیق حاضر شناسایی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی می باشد. به لحاظ شیوه جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی می باشد چون به دنبال جمع آوری نقطه نظرات مدیران و کارشناسان ارشد بانک رفاه راجع به میزان توانمندسازی روانشناختی و بهره وری کارکنان به صورت میدانی است و از لحاظ روش تحلیل از نوع مطالعات همبستگی است چون به دنبال بررسی رابطه بین هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد بانک رفاه می باشد که تعداد آنها 100 نفر است. برای تعیین نمونه آماری تحقیق از فرمول کوکران استفاده شده و با توجه به تعداد افراد تشکیل دهنده جامعه‏ حجم نمونه تعداد 80 نفر محاسبه گردید.ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خواهد بود که با طرح سوالات از پیش طراحی شده اقدام به تکمیل آن از میان نمونه های تحقیق خواهد شد. به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از روش های آماری استنباطی به عنوان روش های اصلی تحلیل داده ها استفاده شد. از جمله روش استنباطی مورد استفاده آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها، آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها می باشد.نتایج بیانگر آن بوده است که رابطه بین «هوش سازمانی» و «کارآفرینی سازمانی» تائید شده است. در پایان پیشنهادهایی جهت بهتر شدن متغیر های تحقیق به مدیران و افراد کلیدی در سازمان پیشنهاد گردیده است.