نام پژوهشگر: طیبه رزاقی

تحلیل دستوری – بلاغی حصر و قصر در غزل سعدی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  طیبه رزاقی   ناصر قلی سارلی

بررسی طرق قصر نشان داد که روش عطف به وسیله ادات "لیک، لیکن، اما و ولی" کاربردی در زبان فارسی ندارد. روش "نفی و استثنا" به وسیله ادات استثنای "جز، مگر، و الا" نیز جامع و کامل نیست؛ زیرا برخی از نمونه های قصر به وسیله ادات، در حالی صورت می گیرد که از فعل منفی و یا واژه نفی(نه) استفاده نشده است. به همین دلیل بهتر است به جای عنوان "نفی و استثنا" از عنوان "ادات قصر" که جامع تر است استفاده نماییم. علاوه بر ادات قصر، کلماتی چون "هم" درصورتی که مفید قطعیت باشد، و "تا" درصورتی که همراه با شرط باشد نیز به مثابه ادات قصر عمل می کند. ممکن است در متن یا سروده ای از ادات قصر استفاده شده باشد، اما از فحوای کلام معنای انحصار دریافت نشود؛ در نتیجه توجه به معنی و مفهوم جملات اهمیت ویژه ای دارد. با بررسی ساختار های دستوری، ساخت هایی را می یابیم که هرچند از ادات قصر "بس" و "تنها" استفاده کرده اند؛ اما نه تنها سبب انحصار نشده اند، بلکه به جمله معنای عمومیت داشتن نیز بخشیده اند. در این ساختارها ابتدا واژه نفی و سپس ادات "بس" یا "تنها" می آید که تاکید زیادی بر عدم انحصار دارد. استفاده از ادات حصر و قصر ساده ترین و آشکارترین شیوه حصر و قصر است. برخی معتقدند درصورتی که از ادات قصر استفاده نکنیم، مبالغه و تاکید بیشتر است. اما از 394 نمونه از ابیات شامل حصر و قصر در غزل سعدی 182 نمونه بدون ادات قصر، و 212 نمونه با ادات قصر بودند. با توجه به اینکه کاربرد ادات، بسیار فراوان است و شاعران بزرگی چون سعدی، از آن بسیار بهره برده اند، و حتی نمونه های بسیار زیبا و خیال انگیز قصر، با کمک ادات قصر ساخته شده اند، می توان گفت این سخن صحیح نیست. بررسی ادات قصر نشان داد که ادات "جز" با بیشترین کاربرد 93 مرتبه تکرار شده و پس از آن ادات "مگر" با بسامد 56 و ادات "الا" با بسامد 43 بالاترین فراوانی را داشتند. غرض های ثانوی جملات شامل حصر و قصر در غزل سعدی: 1- آرزو و تمنی 2- استرحام 3- پند و نصیحت 4- تحقیر غیرمقصور 5- مفاخره و خودستایی 6- تواضع و فروتنی 7- تعظیم 8- مبالغه و بزرگنمایی 9- حسرت و اندوه 10- حیرت و تعجب 11- عجز و ناتوانی 12- دعا 13- ادعا 14- عرض شکایت و گله مندی 15- تحقیر 16- بیان کم و کیف، است که در کتب بلاغت مغفول مانده است.