نام پژوهشگر: هدی بلندیان

پیشنهاد الگوی مطلوب برنامه های دینی کودکان (12-7ساله) در تلویزیون بنابر آرای کارشناسان و خبرگان
پایان نامه سایر - دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 1392
  هدی بلندیان   ناصر باهنر

پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی مطلوب برای برنامه سازی دینیِ کودکان به انجام رسیده است. در همین راستا این هدف از سه نظرگاه پی گرفته شده است، نظرگاه کارشناسان تعلیم وتربیت دینی، نظرگاه روان‏شناسان و نظرگاه عالمانِ علم ارتباطات. فصل نخستین این تحقیق بیان مساله این پژوهش و برشماری ضرورت پرداختن به چنین موضوعی است . مساله این پژوهش این پرسش است که آیا فرایند تحول مفاهیم اخلاقی و مذهبی در ذهن کودکان در برنامه سازی دینی مد نظر قرار می‏گیرد یا خیر؟ و معیارهای متناسب سازی ساختن برنامه های دینی تلویزیون برای کودکان کدام است؟ بخش آخر به تعاریف مفاهیمی اختصاص دارد که واژگان اصلی و تخصصی این تحقیق را تشکیل می دهند، مفاهیمی که نتیجه گیری مطلوب از این تحقیق منوط به داشتن برداشتی‏ مشترک ازآن‏هاست. فصل دوم متشکل است از سه بخش، بخش اول مروری است بر برخی تحقیقاتی که پیش‏تر در حیطه موضوع این تحقیق به انجام رسیده اند. بخش دوم مختص نظریات مرتبط با حوزه های سه گانه تعلیم و تربیت، روان شناسی و ارتباطات است و بخش آخر به مرور نظریات مورد استفاده در این تحقیق می پردازد. فصل سوم فصل روش شناسی است. این تحقیق به روش کیفی به طور عام و به روش گروه اسمی به طورخاص به انجام رسیده است، روشی که اغلب برای تصمیم گیری‏ها و مشگل گشایی‏ها به کاربسته می شود روشی که نوعی روی هم ریزی ایده های فردی‏ست برای دست یافتن به یک ایده مشترک. فصل چهارم درواقع فصل ارائه ایده‏های گرد آوری شده از کارشناسان سه حیطه مذکور در فصل دوم است ، فصلی که ایده‏های منتخب هر سه حوزه‏ی مورد بررسی به تفکیک در آن نگاشته شده است. فصل پایانی نیز فصل نتیجه گیری‏ست، دراین فصل با توسل یه یافته های فصل چهارم پیشنهاداتی در باب برنامه سازی های دینی برای کودکان در سه حیطه مورد بررسی ذکر شده و به برخی آسیب های مرتبط با برنامه سازی دینی پرداخته می‏شود. کارشناسان تربیت دینی دراین پژوهش به معرفی یک نظریه با عنوان نظریه عقلانی- اخلاقی تربیت دینی می‏پردازند، نظریه‏ای که هدف نهاییِ تربیت را رساندن قوه ادراک کودک به حد اعتدال می داند و معتقد است برای رسیدن به هدف مذکور بایست در میان آموزه های دینی دست به انتخاب زد، انتخابی که مبتنی‎ست بر بخش دوم الگوی مدنظر، یعنی اخلاقیات دینی. کارشناسان حیطه روانشناسی نیز با ترکیب نظریه رشد شناختی ژان پیاژه، رشد اخلاقی کلبرگ و نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا چهارچوبی را فراهم می سازند که با تعریف ویژگی‎های کودک در سن 7 تا 12 سالگی می تواند یاری دهنده برنامه سازانی قرار گیرد که در صددند برای کودکان این محدوده سنی برنامه‏ای دینی مبتنی بر الگوی نظریه عقلانی - اخلاقی بسازند. کارشناسان حوزه ارتباطات نیز بر رویکرد نوین دریافت تاکید دارند،این رویکرد بر نقش مخاطب در تفسیر و معناسازی پیام رسانه تاکید کرده و به جای تولید معنا بر تفسیر معنا تمرکز دارد کارشناسان این حوزه مخاطب کودک را سازنده معنا فرض می کنند و این سازندگی را نشات گرفته از عوامل غیر رسانه‏ای می‏دانند و معتقد اند بایست علاوه بر محتوای یک برنامه متغیر های دیگری را نیز در نظر گرفت و با توجه به این مقدمات به آسیب شناسی برنامه ‏های دینی کودک در تلویزیون می نشینند.