نام پژوهشگر: سهیلا علی اکبر زاده
سهیلا علی اکبر زاده سیاوش حق جو
زبان از دیرباز وسیله ی انتقال مفاهیم از ذهنی به ذهن دیگر بوده است. عوامل مختلفی لازم است تا زبان به صورت نظامی از واژه ها در اختیار ما قرار گیرد، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر زبان، اندیشه است. به واقع زبان نوعی رفتار قراردادی است که دارای ساختاری بسیار نظام یافته می باشد و آن چه این را سازمان دهی می کند، ذهن انسان ها است. زیرا «ذهن انسان دارای ساز و کار ساختاری است که به هر ماده ی پیش روی خویش شکل می دهد»( احمدی، 1371: 84). از جمله باعث می شود که؛ انسان زبان را به صورت خلاقانه به کار ببرد. بنابراین انسان ها در هر موقعیت برای بیان اندیشه و افکار خود دست به خلق واژگان جدید و در پی آن جمله های متفاوت می زنند؛ از این روی در یک اثر ادبی با ساختارهای مختلف زبانی رو به رو می شویم، زیرا همزمان با تغییر در اندیشه و افکار شاعر، نحوه ی کاربرد ساختار های زبانی هم در اثر او دچار تحولات زیادی می شود. از جمله آن چه در مجموعه ی هشت کتاب سهراب سپهری قابل ملاحظه است. در بسیاری از آثاری که در ارتباط با اشعار سپهری و محتوای آن ها انجام گرفته به تحولات اساسی که در اندیشه هایش رخ داده اشاره های فراوانی شده است. تحولاتی که موجب می شود دفترهای هشتگانه ی او به دو دوره ی متفاوت از هم تعلق گیرد. اما مواردی که نکته سنجان و تحلیل گران ادبی به عنوان نمونه های تحول ذکر کرده اند عمدتاً در حیطه ی معنا و محتوا باقی مانده و به جنبه های دیگر تحول در آثار او مانند زبان توجهی نداشته اند. همچنین به این موضوع که همراه با تحول در اندیشه و افکار سپهری نحوه ی کاربرد عناصر زبانی در اثر او دست خوش تحولات فراوان قرار می گیرد . بنابراین دریافت، این تحول در اندیشه و تأثیر آن بر زبان شعر سپهری از طریق مطالعه و دسته بندی عناصر زبانی شعرش و بررسی محتوای اصلی آثارش صورت گرفته است. در میان عناصر زبانی جمله و مفاهیم واژگان حوزه های کار نگارنده در این پژوهش است. بدین ترتیب آن چه در این تحقیق نشان داده خواهد شد، این است که؛ زبان و اندیشه در مسیر شعر سهراب سپهری به موازات یکدیگر حرکت می کنند، به این صورت که همواره با رشد اندیشه های مثبت ، زبان به کار رفته ساده تر و روشن تر می شود.