نام پژوهشگر: بهروز اقبالی درخشان
بهروز اقبالی درخشان کاظم مندگاری
بازارها با پیشینه ی تاریخی زیاد، از عوامل مهم شکل دهنده ی شالوده ی شهرها هستند و به واسطه ی عملکرد و جایگاهشان در عرصه ی مدنی، ارتباطی تنگاتنگ با عموم مردم از هر مقام و جایگاه اجتماعی برقرار می نموده اند. از دیگر نظر، مجتمع های تجاری چندان که باید نتوانسته اند همپای بازارها، نقشی موثر بر تعاملات اجتماعی داشته باشند و صرفاً به پایگاهی برای خریدوفروش تبدیل شده اند. پس سوال اصلی نحوه ی به¬کارگیری الگوهای بازار سنتی در مجتمع های تجاری می باشد. الگوها که از تفکرات کریستوفر الکساندر اخذ شده اند، گستره ای وسیع را در بر می گیرند که این گستره در بازار که به عنوان عنصری شهری و معماری، حضور پررنگی دارد. بنابراین تحقیق بر اساس تئوری زبان الگو سعی بر آن دارد تا مباحث کیفی الگوهای بازار سنتی را در مجتمع های تجاری به کار ببرد. این تحقیق با مطالعه ی نظری و کاربردی بازارها و با توصیف و تحلیل آن، به شناخت الگوی بازار می پردازد و به شناخت بهتر بازارهای سنتی نائل می شود. برای نشان دادن صحت فرضیه ی ارائه شده از طریق مصاحبه هایی از کسبه و مردم در نمونه مورد مطالعه ( بازار شهر همدان) و از طریق تحلیل کیفی و محتوایی مصاحبه ها، در ابتدا به شناخت الگوهای بازار می رسیم و در ادامه امکان حضور الگوهای بازار سنتی در مجتمع های تجاری سنجیده می شود. نتایج حاصل از مصاحبه ها نشان می دهد که در بازارها مردم نیاز تعاملات بیشتری را حس می کنند. نظام فضا¬بندی الگوهای مستخرج از بازار ما را به این مهم می رساند که این نظام به طور کامل در بازارهای معاصر دیده نمی شود. به این اعتبار که این تحقیق هم جنبه ی شهری و هم جنبه معمارانه دارد، می توان در پروژه هایی که این دو وجه در آن حضور دارند، با توجه به اصول زبان الگو و روشی که در این تحقیق به کار برده شد، تکیه کرد. در ادامه می توان گفت که طراحان و به خصوص کسانی که در مسیر آموزش قرار دارند با استفاده از شناخت الگوها، تأثیر حضور این زبان را در شکل گیری به سامان معماری افزایش دهند.