نام پژوهشگر: فاطمه حیدرپورفرد
فاطمه حیدرپورفرد جلال رحیمیان
امروزه تحلیل گفتمان سبک جدیدی از مطالعات گفتمانی است. در تحلیل گفتمان، جمله ها و عبارتها به تنهایی پاسخگوی تحلیلهای تحلیلگران گفتمان نیستند. یعنی علاوه بر صورت و ساخت زبان، عوامل دیگری همچون عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز در بررسی متون دخیل هستند. تحلیل گفتمان انتقادی، یکی از روشهای تحلیل گفتمان و شیوهای نو در بررسی مسائل اجتماعی است که با تمرکز بر متون و ساختارهای فراتر از جمله، سعی در کشف و آشکار نمودن اهداف ایدئولوژیکی و جهانبینی نویسندگان متون مختلف دارد. در تحلیل گفتمان انتقادی، قصد بر آنست که با بررسی ساختارهای زبانی و با بهرهگیری از الگوها و روشهای گوناگون که توسط صاحبنظران و تحلیلگران این رشته بنیان گردیده است، ایدئولوژیهای نهفته در پس ساختارهای زبانی شناسایی و آشکار شود. الگوی جامعه شناختی- معنایی ون- لیوون یکی از این الگوهاست. ون لیوون در تحلیل خود از مولفههای جامعهشناختی- معنایی استفاده میکند. وی معتقد است که مقولات زبانشناختی در اکثر موارد با مقولات جامعه شناختی منطبق نیستند. او بر این باور است که کارآیی مولفه های جامعهشناختی- معنایی در بازنمایی و شناسایی لایه های زیرین گفتمان به مراتب بیشتر از کارآیی مولفه های زبانشناختی محض است. الگوی مورد استفاده در رساله ی حاضر نیز، الگوی جامعه شناختی- معنایی ون لیوون (2008) است. در پژوهش حاضر سعی بر آن بود که رمانهای "سووشون"، "جزیره ی سرگردانی" و "ساربان سرگردان" سیمین دانشور با استفاده از این رهیافت ون لیوون تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده، به عنوان یکی از نویسندگان برجسته ی ادبیات داستانی ایران، نسبت به بازنمایی شخصیتهای زن رمانهایش به عنوان کنشگران اجتماعی مشخص گردد. در پایان بررسی این رمانها به این نتیجه رسیدیم که دانشور خواهان جامعه ای است که با نگرش نو به زن نگاه کند. او خواهان برتری زن نسبت به مرد نیست، بلکه خواهان تساوی حقوق زن و مرد است. بیان مشکلات و شرایط نابسامان اجتماعی و حقوقی زنان از اهداف دانشور در رمانهای مذکور است.