نام پژوهشگر: صبا اسدی
صبا اسدی علی فتحی آشتیانی
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری در زنان با تمایزیافتگی پایین می باشد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. در این پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران با تمایزیافتگی پایین که بین 20 تا 50 سال داشتند، مورد مطالعه قرار گرفتند از بین خانه های سلامت مناطق 2 و 5 شهرداری تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای 5 خانه سلامت انتخاب شد، سپس از طریق تراکت برگزاری دوره خانواده درمانی با هدف افزایش کیفیت زندگی به اطلاع عموم مراجع کنندگان رسید در طی یک ماه بعد از اعلام عمومی، 300 نفر از مراجعه کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی و تمایزیافتگی خود اسکورون را تکمیل کردند 53 نفر که دارای کمترین نمره از نظر تمایزیافتگی بودند انتخاب شدند، و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون هر سه گروه به پرسشنامه کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری پاسخ دادند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای یکبار تحت آموزش خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. پس از آن در مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد در مرحله پیگیری، مجدداَ پرسشنامه ها توسط سه گروه تکمیل شد. داده های بدست آمده از طریق آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله spss 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از این است که خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری بر افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان با تمایزیافتگی پایین با 95% اطمینان موثر بوده است. به این صورت که تحلیل ها نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته و در مرحله پیگیری نیز این افزایش باقی مانده بود. در این میان بین اثربخشی دو رویکرد تفاوت معناداری به نفع خانواده درمانی سیستمی بوئن در افزایش کیفیت زندگی بوده است ولی در بهزیستی روانی و تاب آوری تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی مشاهده نشد. نتیجه گیری: خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان با تمایزیافتگی پایین دارای کارایی قابل ملاحظه ای بوده و همه ی ابعاد کیفیت زندگی و بهزیستی روانی را تحت تاثیر قرار داده اند. با مقایسه این دو روش معلوم شد خانواده درمانی سیستمی بوئن موثرتر از درمان شناختی- رفتاری می باشد. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان توصیه کرد روانشناسان و مشاوران حیطه سلامت، از این دو روش درمانی به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری در افراد استفاده کنند و در بین این دو درمان اولویت را به خانواده درمانی دهند. چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری در زنان با تمایزیافتگی پایین می باشد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. در این پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران با تمایزیافتگی پایین که بین 20 تا 50 سال داشتند، مورد مطالعه قرار گرفتند از بین خانه های سلامت مناطق 2 و 5 شهرداری تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای 5 خانه سلامت انتخاب شد، سپس از طریق تراکت برگزاری دوره خانواده درمانی با هدف افزایش کیفیت زندگی به اطلاع عموم مراجع کنندگان رسید در طی یک ماه بعد از اعلام عمومی، 300 نفر از مراجعه کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی و تمایزیافتگی خود اسکورون را تکمیل کردند 53 نفر که دارای کمترین نمره از نظر تمایزیافتگی بودند انتخاب شدند، و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون هر سه گروه به پرسشنامه کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری پاسخ دادند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای هفته ای یکبار تحت آموزش خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. پس از آن در مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد در مرحله پیگیری، مجدداَ پرسشنامه ها توسط سه گروه تکمیل شد. داده های بدست آمده از طریق آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله spss 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از این است که خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری بر افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان با تمایزیافتگی پایین با 95% اطمینان موثر بوده است. به این صورت که تحلیل ها نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته و در مرحله پیگیری نیز این افزایش باقی مانده بود. در این میان بین اثربخشی دو رویکرد تفاوت معناداری به نفع خانواده درمانی سیستمی بوئن در افزایش کیفیت زندگی بوده است ولی در بهزیستی روانی و تاب آوری تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی مشاهده نشد. نتیجه گیری: خانواده درمانی سیستمی بوئن و درمان شناختی- رفتاری در افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری زنان با تمایزیافتگی پایین دارای کارایی قابل ملاحظه ای بوده و همه ی ابعاد کیفیت زندگی و بهزیستی روانی را تحت تاثیر قرار داده اند. با مقایسه این دو روش معلوم شد خانواده درمانی سیستمی بوئن موثرتر از درمان شناختی- رفتاری می باشد. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان توصیه کرد روانشناسان و مشاوران حیطه سلامت، از این دو روش درمانی به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش کیفیت زندگی، بهزیستی روانی و تاب آوری در افراد استفاده کنند و در بین این دو درمان اولویت را به خانواده درمانی دهند.