نام پژوهشگر: سهیلا ایزدی
سهیلا ایزدی کورش صفوی
در مطالعات زبان شناختی امروز از فرایندی سخن به میان می آید که «واقعیت گریزی» نامیده می شود و منظور از آن تخطی از ارجاع به مصادیق جهان خارج است. نگارنده سعی بر آن داشته است تا آنچه را در قالب فرایند واقعیت گریزی در مطالعه معنایی زبان فارسی امکان طرح می یابد، به کمک نمونه های متعددی از زبان روزمره فارسی معیار مورد بحث و بررسی قرارداده و نشان دهد گونه های متعدد این فرایند در قالب بزرگ نمایی و کوچک نمایی در زبان فارسی خودکار معانی متعددی را القا می کند. نگارنده برای تهیه این نمونه های واقعیت گریز در زبان خودکار فارسی از 30 فیلم سینمایی اکران شده در سینماهای کشور بهره گرفته است. سپس با استفاده از پرسش نامه ای که در اختیار مدرسان زبان فارسی به غیرفارسی زبانان قرار گرفت، سعی برآن داشت تا از طریق تجربه معلمان به راهکار مناسبی برای تدریس این ساخت ها به غیرفارسی زبانان دست یابد. اما نتایج این پرسش نامه ها نشان می دهد که هیچ اتفاق نظری در مورد شیوه، برنامه درسی، قالب، سطح، نوع تمرین و ارزشیابی ساخت های واقعیت گریز وجود ندارد و شاید بتوان این امر را به عدم تشخیص دقیق این دسته از ساخت ها نسبت داد. نگارنده اعتقاد دارد که با توجه به بسامد وقوع هر ساخت واقعیت گریز در گفت وگوی روزمره، نوع هریک از آنها برحسب بزرگ نمایی و کوچک نمایی، و نیز ماهیت «یک سویه» یا «دوسویه» بودن این ساخت ها می توان به شیوه آموزش ساخت های واقعیت گریز دست یافت. بنابراین به نظر می ر سد که می توان از میان انواع واقعیت گریزی، تدریس واقعیت گریزی های یک سویه دارای بزرگ نمایی فعلی در سطح مقدماتی، واقعیت گریزی های یک سویه دارای بزرگ-نمایی صفتی و اسمی در سطح میانی و واقعیت گریزی های یک سویه دارای بزرگ نمایی قیدی در سطح پیشرفته مناسب تر است. واقعیت گریزی های یک سویه دارای کوچک نمایی با توجه به درصد کم بسامد وقوع شان بهتر است در سطح پیشرفته تدریس شوند. با توجه به اینکه واقعیت گریزی های دوسویه فعلی درصد وقوع بالاتری نسبت به سایر واقعیت گریزی های دوسویه دارند و برخی از ساخت های واقعیت گریز دوسویه، از درصد تکرار بالایی برخوردارند بهتر است واقعیت گریزی های دوسویه نیز در سطح مقدماتی تدریس شوند.