نام پژوهشگر: فاطمه خنیفر
فاطمه خنیفر ولی الله نقی پورفر
چکیده مقوله انگیزش از جمله موضوعاتی است که پیرامون آن پژوهشهای گسترده تجربی و نظری برای شناسایی رفتار و عملکرد افراد انجام گرفته است. ودر حوزه میان رشته ای علومی مانند مدیریت وروانشناسی ودر کل حوزه علوم رفتاری جای می گیرد گستره این تحقیقات در سطوح فردی، گروهی و سازمانی ودر خصوص منابع انسانی به موضوع انگیزش پرداخته اند.وبه مقوله تاریخی کمتر ورود یافته اند. دراین پایان نامه که با موضوع و محوریت بررسی ومطالعه ی مولفه ی مدیریتی انگیزش در قیام امام حسین(ع) وابعاد آن(محور مطالعه: انگیزش در واقعه کربلا) به سرانجام رسید ضمن طرح علمی مساله تحقیق وسوال کلیدی واصلی مبنی بر اینکه: با توجه به مولفه مدیریت انگیزش، قیام امام حسین (ع) در سال 61 هجری قمری چگونه تحلیل می شود؟ درمورد انسان نظریه های گوناگونی در مکاتب مختلف ارائه شده است ولی هنوز آن طور که لازم است ابعاد وجودی انسان شناخته نشده است. به غیر از نظریه های موجود تحت عنوان انسان اقتصادی، انسان سازمانی، انسان اداری، انسان اجتماعی و عاطفی، وانسان خودشکوفا، رایجترین نظریه، انسان پیچیده است و عواملی که باعث انگیزش انسان می شود، به راحتی قابل پیش بینی نیست.مضافاً اینکه مقوله های انگیزش در نظریات موجود وعلمی گرایش به منافع ودیدگاههای مادی دارند حال اینکه جنس حرکت امام حسین(ع) در سال شصت ویکم هجری از نوع فرا سویی ومتصل به نظام ارزشی وعالم معناست که در قالب ظاهری قیام و مبارزه قاب شد ولی هیچگاه در تحلیل های علمی صرف وتاریخی متوقف نماند. در این پژوهش به این جمع بندی رسیدیم که سیر تاریخی نظریه های انگیزش بیشتر گرایش به سائق ها و نیازهای فرودین دارد، و جالب اینکه چون این نظریات در جامعه غربی مطرح شده است گویی بیشتر در آن جوامع مصداق تام و تمام دارد. مسائل فراانگیزشی در قضایایی از این دست مانند قضیه کربلا بسیار فرانگرتر از توقف در چند اصطلاح مدیریتی است برای مثال در هیچ کدام از نظریات انگیزشی قدیم و جدید مقوله هایی مانند فناشدن، فدا شدن، غایت انگاری، پیوند عمیق با هدف، استقبال از خطر محتوم، معامله با خدا واستقبال از هر پیشامد مشاهده نمی شود و بدون تردید این واقعه شگفت و انگیزشی از یک مدل بسیار متفاوتی پیروی می کند که در این پژوهش به آن پرداخته ایم.