نام پژوهشگر: خدیجه محمدزاده اصل
خدیجه محمدزاده اصل یدالله نصراللهی
برتری و کمال اثر ادبی، همانند سایر آثار و دستاوردهای هنری به امتیازات و ارزش های انسانی آن بستگی دارد. محمد حسین شهریار، شاعر برجسته ی معاصر نیز از این امتیاز به خوبی بهره مند است، تا جایی که می توان بخشی از شهرت و محبوبیِت او را ناشی از برجستگی و مقبولیّت تفکّر انسان گرایانه ی او دانست.شهریار،شاعر بلند آوازه و شهیر ایران که جایگاه و پایگاه والایی در تفکّر و فرهنگ و ادب ایرانی و جهانی دارد، همانند غالب شاعران و متفکّران قرن بیستم، در تلاطم گرداب زمانه و روزگار خود، دست و پنجه نرم می کرد وبا مبتلا به غم و شادی با انسانهای عصر خود هم آواز و همدم می گشت و به ستایش و نکوهش انسان و روزگار خود در بستر امروز و تاریخ می پرداخت .او که به پشتوانه ی غنی و عظیم منابع و معارف دینی تکیه کرده بود به سان غالب نظریه پردازان از فضایل و رذایل اخلاقی مرتبط با انسان یاد کرده و در آن باره شعر سروده است. دردیوان او، سیماهای مختلفی از انسان و محیط عصر او تصویر می شود او که پا به پای شعر، شهره ی عالم است در عشق ورزیدن؛ عشق و عاشق و معشوق نیز مانند غالب آثار برجسته غنایی و تغزلی در شعر او رنگ و جلای خاص انسانی دارد. تصویر سیمای انسان در دیوان او متنوّع است و او هنرمندانه چهره ی انسان های مختلف را در هیأت عاشق ، معشوق، مادر، نیکوکار و با فضیلت، صلح دوست و یا برعکس در شعر خود ترسیم کرده و تابلوهای متعدد رنگینی از انسان بی کرانه را عرضه کرده است در کل می توان گفت او پیش از آن که اومانیسم و انسان گرا باشد شاعر عاشق رمانتیکی ست که تلخی شکست عاطفی از سراپای شعر او جلوه گر است؛ او اومانیسم غربی نیست بلکه شاعری ست که حق و حقیقت و فضیلت مطلق انسان دینی و شرقی و اسلامی را در روزگار رنگارنگ نسبیّت و حکومت شک و تردید ارائه می کند و از این منظر، سخن او شنیدنی است و دل نشان . این پژوهش به روش توصیفی، مقایسه ای و تطبیقی و تحلیلی، تحقق یافته و از ابزارهای اسنادی و فیش برداری و کتابخانه ای بهره برده است. واژههای کلیدی: انسان، شهریار، شعر، دیوان، فضایل و رذایل، جهان