نام پژوهشگر: رقیه نصرتی
رقیه نصرتی عبدالله حسن زاده میرعلی
چکیده مکتب سوررئالیسم، حدود یک قرن پیش، توسط آندره برتون در فرانسه بنیان گذاری شد. این مکتب براساس اندیشه های روانشناسانه فروید، هگل، عرفان شرقی و مکاتب پیش از خود به ویژه رمانتیسم و دادائیسم شکل گرفت. سوررئالها، جویندگان حقیقت برتر در قرن بیستم بودند که در پی دستیابی به آزادی کامل از تمام قید و بندها به عصیان علیه تمدن، هنر، اخلاق و دین برمی خیزند تا روح، ذهن و نیروی درون خود را دریابند که در پی این جستجوها، به حقایقی شگرف نائل می شوند؛ کشف و توجه به ضمیر ناخودآگاه و دستیابی به دنیایی دیگر که فارغ از ماده و حواس است، هیجان و شوری در آنان ایجادکرد. از مهمترین اصول این مکتب، می توان به طنز، امرشگفت، نگارش خودکار، رویا، ستایش جنون، تصادف عینی و اشیاء سوررئالیستی اشاره کرد. مقایسه شیوه های رسیدن عارف و سوررئالیست به "حقیقت برتر" منجر به یافتن تشابهاتی بین این دو می شود که البته در شاخه های فرعی و گاه اصلی با هم تفاوت هایی دارند. آنچه باعث ایجاد رابطه بین سوررئالیسم و غزلیات عرفانی عطار می شود، تشابهات (هرچند صوری) در قواعد سوررئالیسم و غزلیات قلندرانه عطار است؛ بدیهه گویی، پرداختن به روح و ضمیرناخودآگاه، شکل گیری زبانی غریب و متناقض و در پی آن پراکندگی صورتها، کشف امور غیبی و شگفت در اثر دید تازه به جهان و هستی، از اصلی ترین پیوندهای بین سوررئالیسم و غزلیات عطار است.