نام پژوهشگر: امین بیغم صادق
ساناز کوشا امین بیغم صادق
تاندون ها بافت های اتصالی نرم هستند که شامل فیبرهای کلاژنی موازی اند که در یک ماتریکس سلولی قرار گرفته اند [28]. تاندون ها ماهیچه را به استخوان متصل می کنند و نیروی کششی ایجاد شده به وسیله ماهیچه ها را برای حرکت دادن و استحکام بخشیدن مفاصل انتقال می دهند. آن ها باید بتوانند در مقابل نیروی کششی بالا با کشیدگی محدود مقاومت کنند [7]. به دلیل این که تاندون ها در معرض حرکات مکرر و تخریب قرار دارند بنابراین مستعد جراحات مزمن و حاد هستند [28]. بارفرد (1973) نشان داد که پارگی های تاندونی مثل تاندون آشیل می تواند رخ دهد اگر فشار بیش از حدی به تاندون ها اعمال شود [5]. خون رسانی به تاندون ضعیف است در نتیجه التیام آن به آرامی صورت می گیرد. فرآیند التیام در تاندون منجر به تشکیل اسکار فیبروزه می شود. خصوصیات مکانیکی و ساختاری بافت التیام یافته نسبت به تاندون سالم نامرغوب تر می باشد [22]. پیوند تاندون کشکک برای ترمیم لیگامنت صلیبی قدامی خرگوش به شکل آتوگرافت استفاده شد. برخی تشابهات بافت شناسی کلی بالیگامنت صلیبی قدامی طبیعی مشاهده گردید. اگرچه این تشابهات در عمل مثل آتوگرافت نبوده است [2]. اگرچه این خواص و ویژگی ها در طی زمان بهبود می یابند ولی عملکرد بالینی تاندون هیچ وقت به سطح یک تاندون سالم و طبیعی نمی رسد [4,21,22]. اکثرا تاندون آتوژنوس پیوند زده می شود ولی پیوند آلوژنیک تاندون با درجات موفقیت مختلفی نیز انجام می گیرد [8,48]. راجرز و همکاران زنوگراف ها را به علت این که بیماری عفونی را کمتر انتقال می دهند و یک ساختار جایگزین مناسبی ایجاد می کنند بسیار جالب توجه معرفی کردند. پیوند تاندون آلوژنیک، آتوژنیک و زنوژنیک قبلا به فراوانی انجام شده است [29,31,42,43,47]. همچنین تاندون مصنوعی در انسان پیوند زده شده است. پیوند تاندون همسترینگ برای ترمیم لیگامنت صلیبی قدامی استفاده شده است [24]. پیوند تاندون جنینی گاوی در مدل خرگوش نیز با موفقیت انجام شده است [1,15]. ترمیم بریدگی تاندون به وسیله پیوند تاندون جنینی گاوی در اسب نیز قبلا انجام شده است [16]. اگرچه پیوند های تاندون آتوژنیک کمترین خطر فعل و انفعال آنتی ژنی را دارند اما پیوند های تاندون آلوژنیک در دسترس تر و رایج تر هستند. گزارش شده است که بافت آلوگراف تازه برای پیوند نا مناسب است زیرا بسیار ایمونوژنیک می باشد [23]. هدف از این مطالعه، بررسی و ارزیابی پیوند تاندون آتوژنوس و آلوژنوس تازه در خرگوش، برای تعیین و تشخیص این که از لحاظ بالینی و هیستوپاتولوژیکی کدام یک بهتر و ارجح ترند.
شفیق شفیعی امین نعمت اللهی
مواد شیمیایی مختلفی در مزارع پرورش ماهی و کارهای تحقیقاتی مربوط به بیولوژی ماهی به عنوان بیهوش کننده استفاده می شوند تا استرس ناشی از گرفتن ماهی را کم کرده و به مهار و مقید کردن ماهی در حین انجام عملیات مختلف کمک کنند. در مطالعه ی حاضر چگونگی روند و مقایسه بالینی بیهوشی با دو داروی بیهوش کننده بنزوکائین هیدروکلراید و پروپوفول به روش غوطه وری در سیاه ماهی(capoeta damascina) بررسی شده است. ضمنا جهت بررسی عوارض جانبی داروها، بعضی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم ماهیان نیز در گروه های بیهوش شده با دوزهای مختلف و همچنین گروه شاهد اندازه گیری شدند. بدین منظور60 قطعه ماهی با میانگین وزن 150گرم در سه گروه تقسیم شدند. در گروه اول 24 قطعه ماهی در 4 گروه 6 تایی با 4 غلظت مختلف بنزوکائین هیدروکلراید شامل 20، 40، 60 و 80ppm مواجه شدند و مراحل القا و برگشت از بیهوشی ثبت شد. در گروه دوم 24 قطعه ماهی در 4 گروه 6 تایی با 4 غلظت مختلف پروپوفول شامل 5/1، 3، 6 و 10 ppm مواجه شدند و مراحل القا و برگشت از بیهوشی ثبت گردید. در گروه سوم 12 قطعه ماهی در یک گروه به عنوان گروه شاهد جهت اندازه گیری برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون ماهی در نظر گرفته شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهند که بنزوکائین هیدروکلراید با غلظت 60 ppm با مدت زمان 90/3 دقیقه برای القا و 66/4 دقیقه برای بهبودی که بسیار نزدیک به زمان ایده آل جهت القای بیهوشی (کمتر از 4 دقیقه) و بهبودی از بیهوشی (کمتر از 6 دقیقه) است، مناسب ترین دوز برای بیهوشی سیاه ماهی با بنزوکائین هیدروکلراید به روش غوطه وری می باشد. همچنین پروپوفول با غلظت ppm3 با مدت زمان 31/3 دقیقه جهت القا و 74/4 دقیقه برای بهبودی از بیهوشی مناسب ترین دوز برای بیهوشی سیاه ماهی با پروپوفول به روش غوطه وری است. طبق نتایج حاصل از اندازه گیری فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون ماهیان مورد آزمایش می توان به ایجاد استرس در ماهیان بیهوش شده توسط هر دو ماده بیهوشی مورد استفاده اشاره کرد. علیرغم تاثیرات اشاره شده، استفاده از مواد شیمیایی در مقایسه با حمل و نقل و دستکاری بدون استفاده از مواد شیمیایی، جهت بیهوشی در ماهی ها با توجه به سطح گلوکز موجود در خون و فاکتور هایی مانند تغییرات آنزیم های کبدی مانند ast,alt,alp، میزان پروتئین کل وbun استرس کمتری در سیاه ماهی ایجاد می کند که خود یکی از فاکتور های اساسی در بیهوشی ماهی است. کلید وا ژه ها: سیاه ماهی، بنزوکائین هیدروکلراید، پروپوفول، بیهوشی، فاکتورهای بیوشیمیایی سرم.
فاطمه نادری بنی احمدرضا محمد نیا
لنگش یکی از مهمترین مشکلات گله های شیری است که ضررهای مالی برای دامدار و درد و رنج برای حیوان ایجاد می کند. تحقیقات اپیدمیولوژیک نشان می دهد که لنگش توسط عوامل مختلفی متاثر می شود و یکی از این عوامل سم چینی است. میزان نیاز گاو شیری به سم چینی و برنامه های مراقبت از سم بستگی به عوامل گوناگونی که روی رشد و سایش سم و در نهایت به هم خوردن سطوح وزن گیری آن تاثیر می گذارند دارد. برای تعیین زمان سم چینی در گله ها و متعاقب ان تشخیص احتمالی لنگش سیستم های مختلفی از جمله نمره حرکتی دام ها، مشاهده وضعیت غیر طبیعی در اندام ها و سم چینی مبتنی بر زمان وجود دارددر سال 1996 یک سیستم اسکور توصیف شد که در این سیستم درجه چرخش سم ها در اندام خلفی به طرف خارج بررسی می شود، این چرخش پاسخی از تلاش گاو برای از بین بردن فشار در سطح خارجی پنجه می باشد که در اثر رشد زیاد سم به وجود آمده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر سم چینی یا تراز شدن سم بر بهبود وضعیت وزن گیری و متعاقب آن بهبود اسکور سم در گاو می باشد. مطالعه حاضر در یک گاوداری در شمال شهر اصفهان با 2200 راس گاو دوشا انجام گرفت. تعداد 150 راس گاو در مرحله انتظار زایش (مرحله اول) انتخاب گردید. پس از عکاسی از دید خلفی به منظور روشن کردن میزان چرخش سم به بیرون یا تعیین اسکور سم از همین گاوها مجددا در زمانهای، 20 روز بعد از زایمان، روز 120 شیردهی قبل از سم چینی و روز 150 شیر دهی یک ماه پس از سم چینی عکس برداری شد و در اختیار 5 نفر مشاهده گر که به خوبی با سیستم اسکورینگ سم آشنا شده بودند قرار گرفت. و هر نفر مشاهده گر به اندام حرکتی خلفی گاوها در هر مرحله از عکس برداری اسکور دادند. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها با استفاده از نرم افزار آماری sigmastat ابتدا به صورت توصیفی مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن یافته های مشاهده گر ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یک طرفه (one way anova) با یک دیگر مقایسه شد تا مشخص شود که آیا در یافته های مشاهده گرها در یک مرحله خاص با یک دیگر تفاوت دیده می شود یا خیر. در مرحله بعد برای پاسخ به این سوال که آیا با گذشت زمان میزان اسکور ثبت شده در مراحل مختلف تغییر می کند یا خیر، یافته های هر مشاهده گر در مراحل مختلف توسط آزمون ((anova on rank مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی مطالعه میزان p<0.05 به عنوان سطح معنی داری در گله در نظر گرفته شد. نتایج حاصل نشان می داد که اختلاف بین مشاهده گر ها در اسکور دادن به سم معنی دار نبوده است .(p<0.05)همچنین اسکور سم در مراحل مختلف مطالعه در هر مشاهده گر تغییرات معنی داری داشت ((p<0.05. و در مجموع مشخص شده اسکور سم در زمان های مطالعه تغییرات معنی داری دارد((p<0.05.
راضیه گرامی سعید حبیبیان دهکردی
بی حسی اپی دورال تکنیکی برای بلوک محور عصبی مرکزی است که در دامپزشکی، برای انجام عملیات مامایی و تداخلات جراحی مختلف در نواحی پرینه، خاجی، کمری و نواحی خلفی ناحیه ی سینه ای حیوانات اهلی به کار برده می شود. هدف از مطالعه ی حاضر، مقایسه ی مستقیم بی دردی ایجاد شده به وسیله ی ترامادول و ترکیب لیدوکائین_ترامادول با تجویز لیدوکائین در فضای اپی دورال در بز است. به این منظور هفت بز نر سالم بومی با میانگین وزنی 2/3±21 کیلوگرم و میانگین سنی 7/0±10 ماه انتخاب شدند. بی حسی اپی دورال در همه ی بزها ابتدا با لیدوکائین ایجاد و سپس با دو هفته فاصله به وسیله ی ترکیب لیدوکائین_ترامادول و ترامادول تنها تکرار شد. دمای بدن، ضربان قلب و سرعت تنفس در زمان صفر (قبل از آزمایش)، 15، 30، 45، 60، 75، 90، 105 و 120 دقیقه بعد از تجویز اپی دورال هر درمان و نیز زمان شروع و طول مدت بی دردی ثبت گردید. بی دردی به صورت فقدان پاسخ به تست pin prick در ناحیه ی پرینه بررسی شد. نتایج با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و تست duncan به عنوان تست تکمیلی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در همه ی گروه های درمانی، دمای بدن، ضربان قلب و سرعت تنفس تفاوت معنی داری در مقایسه با زمان قبل از آزمایش نداشتند. ترامادول به صورت معنی داری بی دردی طولانی تری (39/18±6/234 دقیقه) نسبت به لیدوکائین تنها (35/11±5/84 دقیقه) و ترکیب لیدوکائین_ترامادول (62/11±8/139 دقیقه) ایجاد کرد (p<0/05). همچنین ترکیب لیدوکائین_ترامادول موجب ایجاد بی دردی مشخص طولانی تری در مقایسه با لیدوکائین تنها می شود (p<0/05). در گروه دریافت کننده ی ترامادول (12/1±14/12دقیقه) نسبت به گروه لیدوکائین_ترامادول (48/0±8/3 دقیقه) و گروه لیدوکائین تنها (70/0±3 دقیقه) بی دردی کامل با تاخیر بیشتری شروع شد. ترکیب لیدوکائین_ترامادول بی دردی طولانی تری نسبت به لیدوکائین ایجاد کرد و زمان شروع اثر آن تقریبا مشابه با گروه لیدوکائین بود. از نتایج تحقیق حاضر می توان استنباط کرد که با کاربرد این ترکیب، بی دردی طولانی مدتی تقریبأ بلافاصله بعد از تزریق اپی دورال می تواند ایجاد شود و می تواند بدون تجویز دوباره ی ماده ی بی حسی در عملیات مامایی و جراحی مورد استفاده قرار گیرد.
منصور محمدی دولت ابادی ایرج کریمی
امروزه مطالعات زیادی در مورد جایگزین های پیوند استخوان انجام می گیرد تا نیاز به پیوند استخوان خودی به حداقل برسد. هیدروکسی آپاتایت مرحله کریستالی فسفات کلسیم است که به شکل طبیعی جزو مواد معدنی استخوان می باشد که به شکل وسیعی به عنوان پیوند استخوان مورد استفاده قرار می گیرد. اسکلت آهکی مرجان مرحله ی کریستالی سولفات کلسیم کربن دار می باشدکه به عنوان هدایت کننده استخوان سازی در پیوند به کار گرفته می شود. چادرینه بزرگ و توانایی آن در رگ زایی بافت ها از قبل شناخته شده می باشد و در روندهای ترمیمی استفاده می گردد. برقراری رگ ها در محل شکستی باعث ترمیم وسیع و خون رسانی بهتری در محل شکستگی می شود . این مطالعه طوری طراحی شده که استفاده توام مرجان و امنتوم در روند ترمیم شکستگی استخوان در سگ بررسی شود. یک نقیصه به طول 10 میلیمتر درست در وسط استخوان زند زبرین (ردیوس) در 16 قلاده سگ ایجاد شد. گروه امنتوم (4 قلاده)، گروه مرجان (4 قلاده)، گروه امنتوم- مرجان (4 قلاده) و نهایتاً گروه شاهد (4 قلاده) گروه های سگ مورد مطالعه بودند. رادیوگراف ها بلافاصله بعد از عمل، 1 ماه بعد از عمل و 2 ماه بعد از عمل جهت ارزیابی شکل گیری استخوان، جوش خورگی و بازآرایی محل نقیصه تهیه شدند. استخوانهای زند زبرین جراحی شده در روز 58 پس از معدوم سازی حیوانات مورد نظر به روش انسانی خارج گشته و جهت بررسی هیستوپاتولوژی در فرمالین 10% قرار داده شدند. این مطالعه نشان داد که گروههای مرجان و مرجان- امنتوم از نظر التیام استخوان قویتر از گروههای شاهد و امنتوم بودند.
امیر اپرویز پژمان میرشکرایی
چکیده امروزه در مواردی چون استئوتومی ها، آرترودزیس، شکستگی های چند قطعه ای و جایگزین کردن استخوان از بین رفته بر اثر تومور و کیست، از پیوند های استخوانی استفاده می کنند. پیوند های استخوانی سرشار از سلول های پیش ساز استخوانی می باشند که باعث القای استخوان سازی می شوندو از نظر مکانیکی، عروق زایی و رشد استخوانی را حمایت می کنند. استفاده از استخوان خودی هنوز بعنوان استاندارد طلایی در پیوند مطرح می باشد ولی مقدار برداشت این پیوند محدود بوده و مشکلاتی را همواره بدنبال دارد. اخیرا محققین ترمیم استخوان توجه شان بسمت استفاده از سلول های بنیادی مزانشیمی خودی بهمراه داربست های طبیعی و مصنوعی بعنوان هدایت کننده استخوان سازی جلب شده است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی اثرات ترمیمی استفاده از سلول های بنیادی، بهمراه امنتوم در التیام استخوان سگ می باشد. جهت انجام مطالعه حاضر از 16 قلاده سگ نر نژاد مخلوط استفاده شد. پس از بیهوشی و آماده سازی برای عمل جراحی یک قطعه بافت چربی از 4 قلاده سگ جهت کشت سلول های بنیادی مزانشیم با منشا چربی اخذ گردید. سلول های بنیادی مزانشیمی پس از 2 مرحله هضم آنزیمی و عبور از فیلتر مخصوص کشت سلول در 3 مرحله پاساژ داده شد. به طور کلی 4 گروه مورد مطالعه شامل گروه شاهد، گروه امنتوم، گروه سلول بنیادی و گروه محیط کشت بودند. در هر گروه روند جراحی شامل برداشت 1 سانتی متر از استخوان زند زیرین radius)) دست راست حیوان بود و سپس در تمامی گروه ها به جز گروه شاهد قطعه ای از امنتوم در نقیصه ایجاد شده قرار داده شد و در گروه سلول های بنیادی 5 میلیون سلول ودر گروه محیط کشت 500 میکرو لیتر محیط به داخل بافت امنتوم تزریق گردید. جهت ارزیابی کمی و کیفی ترمیم بافت استخوانی در روزهای 14، 28، 42، 56 از حیوانات مورد نظر عکس رادیوگراف تهیه شد و در عکس های رادیولوگراف فاکتورهایی از قبیل شکل گیری استخوان، جوش خوردگی فوقانی، جوش خوردگی تحتانی و بازآرایی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس در روز 56 سگ ها به روش انسانی با دز بالای داروی بیهوشی معدوم شدند و ضایعه مورد نظر جهت ارزیابی هیستوپاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که گروه محیط کشت از دیگر گروه ها از نظر فاکتورهای مورد بررسی برتر بوده و بعد از آن گروه سلول های بنیادی در درجه بعدی قرار گرفت و هر دوی این 2 گروه نسبت به گروه امنتوم و شاهد برتری داشتند. با توجه به نتایج این تحقیق می توان پیشنهاد کرد که با پژوهش های بیشتر استفاده از سلول های بنیادی با داربست امنتوم در درمان شکستگی های بزرگ می تواند بسیار کارآمد باشد.
حسین امینی خویی امین بیغم صادق
چکیده روند التیام شکستگی ها بسیار پیچیده می باشد و توسط فعل و انفعالات سلول های زیادی صورت می گیرد. به عبارتی دیگر التیام شکستگی ها شامل مجموعه ای از اعمال فیزیولوژیکی می باشد که توسط سلول های مختلف، پروتئین ها و بیان ژن های متعددی صورت می گیرد. سرعت بخشیدن به التیام استخوان جهت مدیریت شکستگی ها، عدم جوش خوردگی ها، استئومیلیت، برداشت تومورهای استخوانی، اتصال مفصل ها و همچنین در پروتز گذاری مفصل، کاربرد دارد. در حال حاضر، پیوند های سنتزی و بیولوژیک برای ترمیم استخوان استفاده می شود.این پایان نامه جهت بررسی و مقایسه اثرات نانوذره بیوگلاس و بیوگلاس تجاری بر روی ترمیم استخوان درشت نی خرگوش صورت گرفت. 10 خرگوش سفید نیوزلندی جهت این مطالعه تهیه شد. توسط مته ارتوپدی در استخوان زند زبرین هر خرگوش 3 نقیصه استخوانی ایجاد شد. از 3 نقیصه یکی را خالی گذاشته تا به عنوان گروه شاهد مورد ارزیابی قرار گیرد و دو نقیصه دیگر با مواد مورد نظر پر شدند. در روز های 14 و 42 از خرگوش ها رادیوگراف تهیه شد و بعد از روز 42 از استخوان درشت نی خرگوش ها مقاطع هیستوپاتولوژی تهیه شد. رادیوگراف ها و مقاطع هیستوپاتولوژی مورد بررسی واقع شده و نتایج به صورت آماری ارزیابی شدند. نتایج نشان دادند که نانوذره بیوگلاس و بیوگلاس تجاری نسبت به گروه شاهد در بررسی رادیولوژیکی و هیستوپاتولوژیکی اثرات القایی قوی تری بر روی ترمیم استخوان داشتند. کلمات کلیدی:خرگوش، التیام شکستگی، نانوذره بیوگلاس، بیوگلاس تجاری
ناصر وجدی رحمت الله فتاحیان
کاربرد اعمال جراحی به گونه ای بهینه و با کمترین امکانات با بی حسی موضعی انجام پذیر است و روشی بسیار رایج در دامپزشکی محسوب می شود. استفاده ی توأم از داروهای آرامبخش یا بیحسی موضعی به گونه، خلق و خوی، سلامت حیوان و نوع عمل جراحی بستگی دارد. بدین منظور از بیحسی موضعی در اعمال جراحی ارتوپدی، از جمله جراحی آرتروسکوپی استفاده میشود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر تزریق داخل مفصلی ترامادول بر روی تغییرات بافتی غضروف مفصلی در موش صحرایی میباشد. جهت انجام این طرح پژوهشی تعداد 25 سر موش صحرایی نر نژاد wistar خریداری شده، به طور تصادفی به پنج گروه پنجتایی تقسیم شدند. حیوانات با داروی کتامین (40 میلیگرم بر کیلوگرم) و زایلازین (1 میلیگرم بر کیلوگرم) بیهوش شدند. در گروههای یک، دو، سه و چهار به ترتیب ترامادول با دوزهای 5/2، 25/0، 1 و 1/0 میلیگرم بر میلی لیتر در داخل فضای مفصلی زانوی سمت چپ تزریق شده و در فضای مفصلی زانوی سمت راست نرمال سالین تزریق گردید. گروه پنجم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و در زانوی سمت چپ تنها نرمالسالین تزریق شد. بعد از 24 ساعت، موشهای صحرایی به روش انسانی معدوم گردیدند و نمونههای زانو سریعاً گرفته شد و مورد بررسیهای دقیق هیستولوژی قرار گرفتند. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که در چهار گروه با دوزهای متفاوت از داروی ترامادول، تغییرات متفاوتی مشاهده گردید. به طوری که در دوزهای 25/0 و 1 میلی گرم بر میلی لیتر تفاوت تغییرات ساختاری بیشتری نسبت به دوزهای 5/2 و 1/0 مشاهده گردید. واژگان کلیدی: بیحسی موضعی، آرتروسکوپی، ترامادول، موش صحرایی
مهسا آلبویه ایرج کریمی
استفاده از گرافت های استخوانی متعدد از جمله اتوگرافت، آلوگرافت، زنوگرافت، پلی مر ها، سرامیک و بعضی فلزات در ترمیم شکستگی های استخوان کاربرد دارد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه هفت زیست ماده مختلف در ترمیم تجربی استخوان می باشد. هفت سگ نر زیر دو سال به وزن تقریبی 25 کیلوگرم در این مطالعه استفاده شد.با اره ارتوپدی 7 سوراخ 5 میلی متری به فاصله یک سانتی متر در ناحیه تیبیا ایجاد شد. این فضاها به ترتیب با اتوگرافت، dbm تجاری، dbm گوساله جنینی،امنتوم، امنتوم- dbm گوساله جنینی و پودر غضروف پر شدند و یکی از فضاها به عنوان کنترل خالی رها شد. از هر یک از مدل ها برای ارزیابی میزان تشکیل استخوان در روزهای اول، چهاردهم، بسیت و هشتم، چهل و دوم، و پنجاه و ششم رادیوگراف تهیه شد. در روز پنجاه و ششم پس از جراحی استخوان تیبیا خارج و بررسی های هیستوپاتولوژیکی انجام شد. نتایج نشان داد که گروه اتوکرافت، dbm تجاری،dbm گوساله جنینی و غضروف گوساله جنینی در مقایسه با سایر گروهها از خاصیت استخوانسازی بالاتری در ضایعه استخوانی تیبیا در مدل حیوانی سگ برخوردار هستند.گروه امنتوم و امنتوم-dbm از گروه کنترل قوی تر عنل کردند در حالی که از گروه اتوگرافت، dbm تجاری، dbm گوساله جنینی و غضروف ضعیف تر بودند. بررسی های هیستوپاتولوژکی بر مطالعه حاضر برتری خاصی را بین گروهها نشان نداد. واژه های کلیدی: اتوگرافت، dbm تجاری، dbm گوساله جنینی، امنتوم، التیام استخوان، سگ
محمود محسنی رحمت اله فتاحیان
افزایش ph بی حس کننده های موضعی تاثیر آن ها را در بلوک عصب های محیطی بهبود می بخشد. با این حال، این روش هنوز طرفداران زیادی در جهان ندارد. استفاده ی فراوان از عوامل قلیایی کننده مثل سدیم بی کربنات به میزان خیلی زیاد باعث رسوب بخش غیر یونیزه می شود. وقتی کهph یک ماده بی حس کننده ی موضعی آمیدی افزایش یابد و به بالا تر از نقطه رسوب برسد، خطر تزریق مواد ذره ای غیر محلول را در اطراف عصب زیاد می شود. هم چنین نشان داده شده که قلیایی کردن لیدوکائین تجاری 2% بدون اپی نفرین توسط بی کربنات سدیم، بر مرحله ی آغازین بی-حسی فرا سخت شامه ای(epidural) اثر گذار نمی باشد و همین طور روی شروع اثر لیدوکائین 1% در تزریق های زیر-پوستی هم تاثیری نمی گذارد. هدف از این مطالعه ارزیابی زمان شروع و طول دوره ی بلوک عصب های محیطی توسط ترکیب جدیدی از لیدوکائین قلیایی شده با بافر بورات به جای بی کربنات سدیم است. 40 سر موش صحرایی نر sprague- dawley (با وزن بدنی 200 تا 300 گرم) در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. چهار محلول لیدوکائین 1% از محلول تجاری موجود لیدوکائین تهیه شد. موش های صحرایی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه 1 (10 موش صحرایی) لیدوکائین هیدروکلراید دریافت کردند. گروه 2 (10 موش صحرایی) ترکیبی از لیدوکائین_بافر بورات گرفتند. گروه 3 (10 موش صحرایی) لیدوکائین_اپی نفرین و گروه 4 (10 موش صحرایی) لیدوکائین_اپی نفرین_بافر بورات دریافت کردند. با استفاده از سرنگ انسولین و سر سوزن با اندازه ی 27، 1/0 میلی لیتر از هر کدام از ترکیب های دارویی در اطراف عصب سیاتیک تزریق شد. زمان شروع و طول دوره ی بی دردی سطحی و عمقی ایجاد شده اندازه گیری شد و مورد آنالیز آماری قرار گرفت. بررسی زمان شروع بی دردی سطحی و عمقی نشان داد که قلیایی کردن لیدوکائین 1% دارای اپی نفرین یا بدون آن توسط بافر بورات باعث شروع اثر سریع تری نسبت به لیدوکائین غیر آلکالینه یا لیدوکائین_اپی نفرین می شود. این پژوهش نشان داد که تزریق لیدوکائین همراه با بافر بورات و اپی نفرین با نسبت 1 به 100000 در موش صحرایی، طول دوره ی بی دردی را افزایش می دهد و شروع بلوک عصبی را کاهش می دهد. در آینده انجام مطالعه های بیشتری بر روی دوز بافر بورات برای ایجاد بلوک عصبی ضروری است.
احسان بصیری پژمان میرشکرایی
ویژگیهای بافتی ضریع آن را به ارگانی منحصر به فرد تبدیل کرده که ظرفیت خاصی برای استفاده در مهندسی بافت دارد. این ارگان هم می تواند یک داربست طبیعی باشد و هم منبعی از سلولها و فاکتورهای زیست فعال؛ بنا بر این می تواند به عنوان یک واحد پیوندی با عوارض ناچیز در موضع عمل مورد استفاده قرار بگیرد. انعطاف پذیری بالای بافت چادرینه ی بزرگ آن را برای استفاده در جراحی های ترمیمی مناسب می سازد، زیرا این بافت نه تنها پر شدن موضع عفونت هایی مثل میلیت را تسهیل می کند، بلکه برای پر کردن موضع ضایعات پیچیده ی بافت های سخت و نرم بدن هم مفید است و این ویژگی ها چادرینه را به بافتی مناسب برای کاربرد در مهندسی بافت تبدیل کرده است. سلول های بنیادی سلول هایی تمایز نیافته هستند که دو ویژگی مشخص دارند: توانایی تمایز به دیگر رده های سلولی و توانایی خود نوسازی. سلول های بنیادی مزانشیمی چند توان می توانند در حضور فاکتور های خاص به چندین رده ی سلولی شامل سلول های پیش ساز استخوانی و غضروفی تمایز یابند. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مهندسی بافت استخوان با پیوند ضریع روی پایه ی چادرینه به همراه تزریق سلول های بنیادی مزانشیمی خودی و غیر خودی چند توان مشتق از بافت چربی به درون موضع پیوند و مقایسه با شرایطی که سلول بنیادی به درون موضع تزریق نشده و نیز مقایسه آن با پیوند ضریع روی بافت زیر پوست طراحی شد. 16 قلاده سگ ماده ی بومی جوان 10 تا 12 ماهه با وزن 15 تا 20 کیلوگرم و عاری از عفونت های شناخته شده در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. ضریع جدا شده از استخوان زند زبرین در یک گروه زیر پوست محوطه ی شکمی و در سه گروه دیگر روی بافت چادرینه ی بزرگ پیوند شده شد. در یک گروه از گروه های چادرینه ای سلول بنیادی به موضع تزریق نشد، در گروه دیگر سلول های بنیادی غیر خودی و در گروه چهارم سلول های بنیادی خودی به موضع تزریق شدند. منطقه ی پیوند ضریع در گروه های چادرینه ای به سمت راست دیواره ی شکم بخیه زده شد. تصاویر رادیوگرافی در روزهای 14، 28، 42 و 56 بعد از عمل از نمای جانبی تهیه شد. برای ارزیابی شکل گیری استخوان، مناطق پیوند شده در روز 56 بعد از عمل خارج شده و از منظر ماکروسکوپی و هیستوپاتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه در ارزیابی های رادیوگرافیکی، ماکروسکوپی و هیستوپاتولوژی گروه های چادرینه ای فاقد سلول بنیادی، چادرینه ای حاوی سلول های بنیادی خودی و چادرینه ای حاوی سلول های بنیادی غیر خودی شکل گیری بیشتر بافت استخوان را در مقایسه با گروه زیر پوستی نشان دادند، اما اختلاف آماری معنی داری ما بین سه گروه چادرینه ای مشاهده نشد.
یلدا جلالی خلیل آبادی غلامعلی کجوری
این تحقیق بر 20 رأس گاو مبتلا به جابجایی شیردان با هدف تعیین اثرات اصلاح جابجایی شیردان به چپ بر پارامترهای الکتروکاردیوگرافی و تغییرات آنتی اکسیدانی به انجام رسید، بدین منظور پس از ثبت اطلاعات و یافته های درمانگاهی و تأیید بیماری توسط بزل از شیردان جابجا شده، اقدام به اخذ نمونه خون و ثبت ecg) electrocardiography) گردید. جهت انجام این کار از اشتقاق رأسی - قائده ای بهره گرفته شد و سپس در طول عمل و در زمان های مختلف (پس از بی حسی موضعی، برش پریتونیوم، انتهای تخلیه گاز، اصلاح و تثبیت شیردان، بخیه پوست و یک ساعت پس از پایان عمل) اخذ ecg صورت گرفت. خاطر نشان می سازد که خون گیری 1 ساعت پس از پایان عمل مجدداٌ انجام شد و فاکتورهایی نظیر کلسیم، منیزیم، کلر، فسفر، سدیم، پتاسیم، tbars(thiobarbituric acid reactive substances )، sod ((superoxide dismutase، catalase وi troponin مورد سنجش و مقایسه با قبل از عمل قرار گرفت. نتایج حاصله حکایت از آن داشت که اصلاح و تثبیت شیردان منجر به تغییر معنی دار سطح سرمی فسفر، منیزیم، سدیم و پتاسیم نسبت به قبل از عمل می شود. بررسی فعالیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی سرم نشان داد که با پایان یافتن عمل جراحی سطح سرمی کاتالاز به طور معنی داری نسبت به قبل از جراحی دچار افزایش می شود و این در حالی است که سطح سرمی tbars، sod و تروپونین i بدون تغییر باقی می ماند. مقایسه پارامترهای الکتروکاردیوگرافی حکایت از آن داشت که قطعه st و فاصله qt با اصلاح و تثبیت شیردان دچار افزایش معنی دار نسبت به مرحله بی حسی شده و از این رو چنین نتیجه گیری می شود که اصلاح شیردان و تخلیه مناسب آن منجر به تغییر غلظت الکترولیتی شده و این تغییر اثر خود را از طریق تغییر قطعه st و فاصله qt القا می نماید. از سوی دیگر قبل از انجام عمل بیشترین توزیع فراوانی مربوط پیش آهنگ سرگردان، برادی کاردی، تاکی کاردی و بی نظمی سینوسی با 1/13، 57/3، 57/3، 19/1 درصد بود که پس از اتمام جراحی ضمن وقوع 19/1 درصدی بلوک درجه دو دهلیزی بطنی، بی نظمی های یاد شده به ترتیب معادل 57/3، 95/5، 38/2 و 19/1 درصد به ثبت رسیدند. این موضوع نشانگر آن است که با انجام عمل جراحی در اغلب موارد از تعداد ضربان قلب کاسته می شود.
مریم ترکیان حسین نورانی
ناتوانی سیستم عصبی مرکزی پستانداران بالغ در بازسازی آکسون ها به عنوان یک حقیقت، پذیرفته شده است. علاوه بر سدهای فیزیکی یا مولکولی که توسط زخم گلیال در محل ضایعه ایجاد می شوند، پیشنهاد شده است که میلین طبیعی سیستم عصبی مرکزی حاوی پروتئین ممانعت کننده ی رشد و یا فاقد مولکول های محرک رشد می باشد. ما در این مطالعه به بررسی این می پردازیم که آیا عصاره ی خام طناب نخاعی گوساله ی جنینی می تواند القای شکل گیری سلول های نورونی سیستم عصبی مرکزی را بین ماهیچه های دیواره ی شکم و صفاق موش صحرایی تحریک کند یا نه؟ در این مطالعه از 10 موش صحرایی بالغ استفاده شد. موهای خط وسطی شکم زده شد و برای انجام جراحی ضدعفونی شدند. بیهوشی بوسیله ی تزریق عضلانی با کتامینmg/kg 40 و آسپرومازین mg/kg 5 القا و ادامه یافت. پوست وخط سفید شکم برش داده شد و سطح داخلی دیواره ی شکم در معرض دید جراح قرار گرفت. 1 میلی لیتر از عصاره ی خام نخاعی تهیه شده، بین صفاق و عضلات عرضی دیواره ی شکم تزریق شد، سپس پوست و خط سفید شکم به روش رایج بخیه زده شدند. در هر هفته به مدت 5 هفته، 2 موش صحرایی به روش انسانی کشته و نمونه های بافتی از محل تزریق عصاره برداشت شدند و در فرمالین 10 درصد نگه داری شده و برای ارزیابی آسیب شناسی به آزمایشگاه ارسال گردیدند. رنگ آمیزی های هماتوکسیلین-ائوزین و ایمنوهیستوشیمی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفتند. در 2 عدد از موش های صحرایی ( از 10 عدد ) در محل تزریق، واکنش پیوگرانولوماتوز همراه با سلول های غول پیکر و واکنش های التهابی دیده شد، اگرچه 8 موش صحرایی دیگر هیچ گونه واکنش التهابی در بررسی های آسیب شناسی نشان ندادند. هیچ نشانه ای از القای سلول های نورونی در مطالعه ی ما مشاهده نشد اگرچه تزریق این زیست ماده (بیومتریال) تهیه شده از نخاع جنینی پس از 5 هفته هیچ گونه واکنش ایمنی ایجاد نکرد. برای بررسی های بیشتر پیشنهاد می کنیم که از عصاره ی حاصل از پروتئین های اختصاصی طناب نخاعی جنینی استفاده شود و روند القا بافت عصبی با تکنیک های بررسی بیان ژن انجام شود.
محمدرضا حاتمی احمد عریان
ترمیم زخم فرآیندی است که به دنبال جراحت در پوست و یا سایر بافت ها رخ می دهد. به دنبال بروز آسیب به ناحیه ای از پوست پاسخ های التهابی رخ داده و افزایش تولید کلاژن توسط سلول های ناحیه درم آغاز می شود و به دنبال آن بافت پوششی بازآرایی می گردد. برای ارزیابی اثرات موثر استفاده از پرده آمنیون به عنوان پانسمان بیولوژیک و افزایش روند ترمیم در زخم های این مطالعه صورت پذیرفت. پرده آمنیون داخلی ترین لایه از پرده های جنینی می-باشد که حاوی ترکیبات غشاء پایه و فاکتورهای رشد و مهار کننده های پروتئینی می باشد. مطالعات مختلف استفاده از پرده آمنیون را به عنوان یک پانسمان بیولوژیک در جراحی ها و سوختگی های پوست، نقایص چشمی، آسیب های طناب نخاعی و غیره مطرح شده اند. تعداد 40 سر موش صحرایی نر و ماده استفاده گردید. در دو طرف ستون مهره ها زخم های دایره ای شکل با استفاده از پانچ به قطر 4 میلی متر ایجاد گردید. در 20 سر موش صحرایی در یک ناحیه فقط از پانسمان (کنترل) و در محل دیگر از پودر غضروف مفصل جنینی و در 20 سر موش صحرایی دیگر در یک سمت از پرده آمنیوتیک و در موضع دیگر از ترکیب پرده آمنیوتیک – پودر غضروف مفصل جنینی به صورت ترکیبی استفاده گردید. در روزهای 28، 21، 14، 7 از هر دو گروه پنج سر موش صحرایی در روزهای تعیین شده جهت مطالعات هیستوپاتولوژیک انتخاب گردید و به آزمایشگاه ارسال شد. در روز 28 برای ارزیابی بیومکانیک نمونه ها از ناحیه پشت در دو طرف ستون مهره ها گرفته و به آزمایشگاه بیومکانیک ارسال گردید تا مورد مطالعه تست کشش قرار گیرند. نتایج حاصل از مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که گروه های پرده آمنیون و پرده آمنیون – پودر غضروف مفصل جنینی در مقایسه با گروه های پودر غضروف مفصل جنینی و کنترل در رابطه با ترمیم و بازآرایی بافت پوششی از نظر آماری دارای تفاوت معنی دار بوده است (p ? 0/05)، هم چنین در رابطه با عروق زایی و تولید فیبروبلاست و رشته های کلاژن هم این دو گروه نسبت به گروه کنترل و پودر صفحه رشد مفصل جنینی دارای اثرات بهتری بوده و اختلاف معنادار بوده است که همگی نشان دهنده اثرات فعال کننده پرده آمنیون و دارا بودن فاکتورهای رشد در ایجاد و تولید عروق، رشته های کلاژن و فیبروبلاست می باشد. در ارتباط با خاصیت ضدالتهابی، بین گروه های مورد مطالعه اختلاف معناداری دیده نشد که می تواند به دلیل نحوه بدست آوردن این پرده و نگه داری آن باشد. در مطالعه مساحت زخم ها در روزهای مورد مطالعه هیچ گونه اختلاف معناداری دیده نشد ولی از نظر عددی در روز 28 گروه پرده آمنیون – پودر غضروف و نیز گروه آمنیون مساحت زخم کمتری را نشان می دادند. نتایج حاصل از تست بیومکانیک بعد از گذشت 28 روز در گروه های مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد. در هر حال استفاده از بافت-های بیولوژیک مانند پرده آمنیون اثرات بسیار خوبی در ترمیم بافت پوششی، تشکیل بافت گرانوله، کنترل عفونت و نیز خصوصیات ضد باکترایی دارد. امنیت بالا، ارزان بودن و تأثیر زیاد این پرده در زخم های عمیق به ویژه در کشورهای جهان سوم که قیمت مواد شیمیائی بسیار بالا است کاربرد این مواد را با اهمیت کرده است.
فهیمه اسلامی حسین نورانی
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تأثیر عصاره گیاه اسطوخودوس (lavandula officinalis)بر ترمیم زخم پوستی در مدل خرگوش بود. پنج خرگوش نیوزیلندی با وزن تقریبی 2 کیلوگرم در این مطالعه استفاده شد. بعد از آماده سازی جراحی، پوست ناحیه پشت هر حیوان به صورت تمام ضخامت و گرد با قطر 2 میلی متر و به فاصله 2 سانتی متر از یکدیگر در پنج ناحیه توسط پانچ پوستی برداشته شد. این مطالعه در پنج گروه که هر یک پنج زخم داشتند، انجام گرفت که در زخم های گروه یک لانولین استفاده شد. گروه دو تا چهار لانولین و غلظت های 5/0، 1 و 5/1% عصاره اسطوخودوس را دریافت کردند. نهایتا? گروه پنج کنترل منفی بود و زخم های آن بدون استفاده از عصاره رها شد. زخم ها از نظر ماکروسکوپی مورد مطالعه قرار گرفتند و مساحت آن ها در روزهای 4، 8، 12، 16 و 20 روز بعد از جراحی محاسبه شد. برای مطالعه هیستوپاتولوژی خرگوش ها در روز 20 بعد از جراحی کشته شدند و نمونه های بافتی از محل زخم های ترمیم شده اخذ گردید. مساحت زخم های درمان شده و کنترل از نظر آماری اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه اسطوخودوس به طور معنی داری ترمیم زخم پوست را بهبود نمی بخشد.
هاجر صادقی نژاد رحمت الله فتاحیان دهکردی
چکیده با وجود اینکه توجه قابل ملاحظه ای بر اهمیت جنبه های تکنیکی جراحی ترمیم عصب می شود، به نظر می رسد که فاکتورهای رشد از جمله فاکتور رشد عصبی (nerve growth factor (ngf)) فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز ((brain-derived neurotrophic factor (bdnf) و نوروتروفین 3 (neurotrophin3 (nt3)) میزان تولید سلول های عصبی را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی این موضوع است که آیا عصاره ی خام مغز گوساله ی جنینی می تواند شکل گیریِ سلول های نورونیِ سیستم عصبی مرکزی را در بین ماهیچه های دیواره ی شکم و صفاق موش صحرایی القا کند. در این مطالعه از 10 موش صحرایی بالغ استفاده شد. خط میانی شکم ضد عفونی شد. بیهوشی بوسیله ی تزریق عضلانی با کتامینmg/kg 40 و آسپرومازین mg/kg 5 القا و ادامه یافت. پوست و خط سفید شکم برش داده شد و سطح داخلی دیواره ی شکم در معرض دید قرار گرفت. 1 میلی لیتر از عصاره ی خام مغز تهیه و سپس بین صفاق و عضلات عرضی دیواره ی شکم تزریق گردید، در نهایت پوست و خط سفید شکم به روش رایج بخیه زده شدند. به مدت 5 هفته، هر هفته 2 موش صحرایی به روش انسانی کشته و نمونه های بافتی از محل تزریق عصاره برداشت شدند و در فرمالین 10 درصد نگه داری شده، برای ارزیابی آسیب شناسی به آزمایشگاه ارسال گردیدند. رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و ایمنوهیستوشیمی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج این مطالعه، حضور سلول های عصبی در محل تزریق، توسط رنگ آمیزی اختصاصی ایمنوهیستوشیمی((nse) neuron specific enolase) را مثبت نشان داد. همچنین رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین حضور سلول های عصبی را آشکار ساخت. مطالعات اخیر نشان می دهد که بسیاری از فاکتورهای رشد در تکامل سلول عصبی و پاسخ سیستم عصبی به آسیب نقش حیاتی دارند، این فاکتورها شامل فاکتور های رشد فیبروبلاستی، فاکتورهای رشد شبه انسولینی و ((tgf-?)transforming growth factor-alpha ) می باشند. عقیده بر این است که در مطالعه ی حاضر حضور فاکتور های رشد به دست آمده از تزریق عصاره خام مغز گوساله ی جنینی در بین صفاق و عضلات عرضی دیواره ی شکم توانسته است منجر به شکل گیری سلول عصبی شود. اگر چه برای مطالعات پیش رو پیشنهاد می گردد که از عصاره ی به دست آمده از پروتئین های اختصاصی مغز جنینی استفاده شود ولی می توان القای بافت عصبی را با تکنیک های بیان ژنی نیز مورد بررسی قرار داد. کلید واژه: موش صحرایی، گوساله ی جنینی، عصاره ی مغز، القاء عصبی
ستاره قاسمی امین بیغم صادق
تاندون ها جزء جدایی ناپذیر سیستم عضلانی- اسکلتی هستند و به طور معمول در معرض آسیب قرار دارند. به دلیل نقش قابل توجه آنها در بدن و مشکلاتی که حین ترمیم در آنها ایجاد می شود، آسیب های وارده به تاندون از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل امروزه یافتن روش های درمانی پیشرفته که منجر به تسریع ترمیم و حصول بهترین نتیجه شود، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فیبروبلاست یکی از سلول هایی است که در ترمیم تاندون استفاده شده است، لیکن تا کنون نتایج ثبت شده و قطعی دال بر استفاده از فیبروبلاست های پوستی در ترمیم تاندون در دسترس نیست. همچنین مطالعات زیادی در خصوص تأثیر میدان های مغناطیسی بر روند التیام تاندونی صورت گرفته اما نتایج حاصل از آنها بسیار ضد و نقیض است. هدف از انجام پایان نامه حاضر، ارزیابی اثر استفاده توأم سلول بنیادی فیبروبلاستی و میدان مغناطیسی در روند ترمیمی تاندون قطع شده در مدل حیوانی خرگوش می باشد. بررسی ها با تست بیومکانیکی و ارزیابی هیستوپاتولوژیکی صورت گرفت. در این مطالعه از 9 عدد خرگوش با سن و وزن تقریبی یکسان استفاده شد. حیوانات در شش گروه کلی خالی، آهنربا، محیط کشت، محیط کشت-آهنربا، فیبروبلاست و فیبروبلاست-آهنربا تقسیم شدند. جهت تهیه فیبروبلاست بالغ، در شرایط کاملاً استریل یک قطعه cm22-1 از پوست گوش خرگوش بالغ اخذ و بلافاصله در شرایط استاندارد به آزمایشگاه منتقل و مراحل کشت سلولی انجام شد. جهت جراحی، ابتدا در ناحیه تارس به بالا آماده سازی جراحی صورت گرفت و سپس برش پوست انجام شد. پس از برش، تاندون خم کننده سطحی انگشتان در معرض دید قرار گرفت. تاندون مذکور کامل قطع و دو انتهای آن با نخ بخیه نایلون 0/2 با الگوی بانل مایر بخیه شد. بخیه بافت های زیر جلدی و پوست به شکل رایج انجام پذیرفت. در یک گروه، در ناحیه جراحی 5/0 سی سی محیط کشت و در یک گروه 5/0 سی سی محیط کشت حاوی فیبروبلاست تزریق شد. در همه گروه ها، پس از جراحی، در پانسمان پای چپ، یک قطعه آهنربا به مدت 7 روز قرار گرفت. بعد از گذشت سه ماه خرگوش ها به روش انسانی معدوم شدند و تاندون ها جدا شده و تحت کشش بیومکانیک قرار گرفتند. بلافاصله بعد از انجام تست کشش، نمونه ها در فرمالین 10% قرار گرفتند. جهت انجام مطالعه هیستوپاتولوژی، مقاطع بافتی با رنگ آمیزی h&e تهیه و با میکروسکوپ نوری مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری بر روی داده ها انجام شد و p<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. از نظر بیومکانیکی، تنها در یکی از شاخص های اندازه گیری شده (ultimate strength)، اختلاف معنی دار بین دو گروه محیط کشت و فیبروبلاست-آهنربا (0457/0=p) دیده شد. در این رابطه، پاسخ گروه فیبروبلاست- آهنربا بهتر از گروه محیط کشت بود. همچنین در بررسی هیستوپاتولوژیک، از نظر تعداد فیبروسیت ها و نیز جهت گیری رشته های کلاژن اختلاف معنی دار بود (به ترتیب 033/0=p و 025/0=p) که گروه فیبروبلاست آهنربا، عملکرد بهتری نشان داده بود. در پایان می توان این گونه نتیجه گیری کرد که هم از لحاظ هیستوپاتولوژیک و هم بیومکانیک، استفاده هم زمان از فیبروبلاست و آهنربا تأثیر مثبتی بر ترمیم تاندون دارد.
ایمان شیروانی دهکردی امین نعمت اللهی
مواد شیمیایی مختلفی در مزارع پرورش ماهی و کارهای تحقیقاتی مربوط به بیولوژی ماهی به عنوان بیهوش کننده استفاده می شوند تا استرس وارد شده به ماهی را در زمان گرفتن ماهی کم و به مهار و مقیدکردن آن در حین انجام عملیات مختلف کمک کنند. حمل و نقل و دستکاری با استفاده از مواد شیمیایی جهت بیهوشی در ماهی ها در مقایسه با عدم استفاده از آنها با توجه به سطح گلوکز موجود در خون و فاکتورهایی مانند تغییرات آنزیم های کبدی (ast ,alt ,alp)، میزان پروتئین کل و bun استرس پایین تری در ماهی ایجاد می کند که همین امر یکی از فاکتورهای اساسی در بیهوشی ماهی محسوب می شود. در مطالعه ی حاضر چگونگی روند بیهوشی بالینی با دو داروی بیهوش کننده ی کتامین هیدروکلراید و پروپوفول به روش غوطه وری در سیاه ماهی (capoeta damascina) بررسی شده است. بدین منظور تعداد 10 قطعه سیاه ماهی با وزنی در حدود 200-100 گرم تهیه و به دو گروه تقسیم شدند. کتامین با دوز 100 و پروپوفول با دوز 10 میلی گرم در لیتر آزمایش شدند. شروع بیهوشی، مدت زمان بیهوشی و برگشت از بیهوشی در هر گروه ثبت شد. طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که زمان شروع اثر بیهوشی با داروی پروپوفول در مقایسه با کتامین به شکل معناداری (0/05 p<) بسیار کوتاهتر بود؛ همچنین طول اثر بیهوشی با پروپوفول در مقایسه با کتامین به شکل معناداری (0/05 p<) بسیار بیشتر بود. در این مطالعه برای اولین بار بیهوشی با داروی کتامین هیدروکلراید به شیوه ی غوطه ور ساختن ماهی در تانک حاوی دارو مورد ارزیابی قرار گرفت. چنانچه اشاره شد، میزان داروی کتامین مصرفی جهت ایجاد بیهوشی در ماهی در مقایسه با دوز داروی پروپوفول ده مرتبه بیشتر بود؛ همچنین شروع اثر دارو کندتر و پایداری اثرش کمتر بود. استفاده از داروی پروپوفول به شکل غوطه ور سازی نسبت به کتامین به ایجاد بیهوشی با القای سریع، زمانی طولانی تر و تأثیری پایدارتر انجامید. با توجه به این موارد، داروی کتامین جهت ایجاد بیهوشی اساساً توصیه نمی شود؛ زیرا نه مقرون به صرفه است و نه قادر است بیهوشی طولانی تری ایجاد نماید. البته در این مطالعه فقط به ارزیابی بالینی اثرات پروپوفول بر سیاه ماهی پرداخته شد و تأثیر دارو بر آنزیم های کبدی یا تعداد تنفس، ضربان قلب و یا دمای بدن ماهی مورد بررسی قرار نگرفت.
محمد مهدیان دهکردی امین بیغم صادق
این مطالعه به منظور ارزیابی تغییرات الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در شترمرغ¬های بیهوش شده با کتامین و پروپوفول انجام شد. بدین منظور تعداد 27 راس شترمرغ برای مدت دو هفته در شرایط استاندارد نگهداری شدند و در طول این مدت دسترسی آزاد به آب و غذا داشتند. سن پرندگان بین یک تا دو ماه و وزن آنها بین 1800 تا 2400 گرم بود. پس از دوره تطابق الکتروگاردیوگرام و اکوکاردیوگرام نرمال، دمای بدن، تعداد ضربان قلب و تعداد تنفس نرمال گرفته شد. پرندگان به سه گروه 9 تایی تقسیم شدند. در گروه یک پروپوفول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل وریدی تزریق شد. در گروه دو کتامین با دوز 25 تا 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن داخل وریدی و در گروه سه کتامین با دوز 50 تا 60 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن داخل عضلانی تزریق شد. در هیچکدام از گروه¬ها از داروهای پیش بیهوشی استفاده نشد. مرحله القای بیهوشی از زمانی که دارو تزریق شد تا زمانی که پرنده کنترل خود را از دست داد شروع شد، مرحله نگهداری زمانی که پرنده کاملا بی حرکت بود تعریف شد و مرحله ریکاوری از زمانی که پرنده شروع به انجام حرکات اختیاری نمود، تا سرپا شدن پرنده در نظر گرفته شد. دمای بدن، تعداد تنفس، ضربان قلب، الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در طول مدت بیهوشی و ریکاوری اندازه گیری شدند. میانگین مرحله القا 00±14/0 دقیقه در گروه یک، 08/0±31/1 دقیقه در گروه دو و 10/0±1/4 دقیقه در گروه سه بود. میانگین مرحله بیهوشی 58/0±85/8 دقیقه در گروه یک، 21/0±21/8 دقیقه در گروه دو و 21/1±68/17 در گروه سه بود. میانگین مرحله ریکاوری 16/0±5/1 در گروه یک، 96/1±55/17 در گروه دو و 8/4±61/46 در گروه سه بود. در هیچکدام از گروه ها اختلاف معناداری (p<0.05) در ضربان قلب، تعداد تنفس و پارامترهایالکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در طول این ارزیابی مشاهده نشد. دمای بدن کاهش معناداری (p<0.05) در طول مدت بیهوشی در گروه یک داشت اما این اختلاف در دیگر گروه¬ها معنی دار نبود. کاهش دمای بدن در طول ریکاوری در همه گروه¬ها معنی دار بود. در این مطالعه سه پروتکل بیهوشی برای شترمرغ ارائه شده است که میتواند برای دامپزشکان مفید باشند. این پروتکل ها یک بیهوشی با کیفیت و قابل دسترس برای دامپزشکان معرفی میکند که ایجاد آن در پارامترهای الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام تغییری ایجاد نمیکند. بهترین نتیجه در بیهوشی با پروپوفول دیده شد و توصیه میشود از این دارو برای بیهوشی جوجه شترمرغ استفاده شود.
سیده مرجان حسینی تشنیزی عبدالکریم زمانی مقدم
چکیده: روش های بیهوشی ایمن و کارآمد در پرنده های کوچک و زینتی مانند سایر حیوانات برای انجام معاینه، تشخیص و اعمال درمانگاهی مانند رادیو گرافی، پانسمان زخم، خونگیری، اندوسکوپی و روش های ترمیم شکستگی بسیار مهم هستند. هدف این مطالعه مقایسه کارایی بیهوشی حاصل از تجویز داخل بینی ترکیبات گزیلازین-کتامین، دیازپام-کتامین و میدازولام-کتامین در عروس های هلندی است. 5 عدد عروس هلندی سالم و بالغ از هر دو جنس (3 عدد نر و 2 عدد ماده)، با وزن68±95 در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند. ترکیب دو داروی دیازپام-کتامین، گزیلازین-کتامین و میدازولام-کتامین بوسیله میکروپیپت در داخل بینی تجویز شد. کتامین با دوز 10 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، گزیلازین با دوز 20 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، دیازپام با دوز 15 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم و میدازولام با دوز 15 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم استفاده شد. زمان وقوع، طول دوره خوابیدن به پشت و طول دوره بی هوشی اندازه گیری و ثبت شد. این مطالعه نشان داد که اگر چه تجویز حاصل از ترکیب دو داروی کتامین-گزیلازین با دوز استفاده شده، می تواند اثر آرام بخشی مختصر ایجاد کند، اما استفاده از ترکیب دارویی کتامین- دیازپام می تواند بی هوشی طولانی تری را نسبت به دو گروه دارویی دیگر ایجاد کند. لازم به ذکر است که ترکیب دارویی کتامین-میدازولام به ایجاد بیهوشی با القای سریعتری نسبت به دو گروه دارویی دیگر می انجامد. البته در این مطالعه فقط به ارزیابی بالینی اثرات داروهای ذکر شده پرداخته شد و تأثیر دارو بر آنزیم های کبدی پرنده مورد بررسی قرار نگرفت.
هدی باسیری سعید حبیبیان دهکردی
روش های بیهوشی ایمن و کارآمد در پرندگان بامصرف تغذیه انسانی برای انجام جراحی(لاپاراتومی اکتشافی محوطه بطنی ،درمان شکستکی وتعیین جنسیت) مقیدسازی جهت رادیوگرام یا نمونه برداری نیاز به یک پروتکل بیهوشی سالم و بدون خطر دارد. هدف این مطالعه مقایسه کارآیی بیهوشی حاصل از تجویز داخل عضلانی وداخل استخوانی داروی کتامین در بلدرچین می باشد .10 عدد بلدرچین سالم وبالغ از هر دوجنس با وزن (1/15± 161)گرم در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتند .داروی کتامین به روش داخل عضلانی و داخل استخوانی تجویز شد. کتامین 5%درصد با دز 50 میلیگرم بر کیلوگرم برای هر کدام در نظر گرفته شد. زمان وقوع بیهوشی ،طول دوره خوابیدن به پشت، طول دوره بیهوشی ،تعداد تنفس ،تعدادضربان قلب و دمای بدن اندازه گیری وثبت شد.این مطالعه نشان داد که تزریق داخل استخوانی نسبت به تزریق داخل عضلانی باعث بیهوشی با القای سریع ترو طول دوره بیهوشی کوتاه تری است .البته در این مطالعه فقط به ارزیابی بالینی اثرات داروی ذکر شده پرداخته شد و تاثیر دارو بر آنزیم های کبدی مورد بررسی قرار نگرفت.
حیدر حیدری خوئی حسین حسن پور
واریکوسل اتساع غیرطبیعی شبکه سیاهرگی بیضه ها در طناب اسپرماتیک و یکی از علت های معمول در مردان مراجعه کننده به مراکز جهت ارزیابی ناباروری است. هدف این مطالعه، ایجاد یک روش ساده و نوین جهت القای واریکوسل در سگ، ارزیابی تغییرات هیستوپاتولوژی بیضه ها ناشی از آن و بررسی میزان نسبی بیان ژن های scf و c-kit بوده است. شش قلاده سگ جوان و بالغ مورد استفاده قرار گرفت. اتساع سیاهرگ های شبکه نیلوفری از طریق انسداد نسبی قسمت فوقانی آن بدون برش شکم بدست آمد و ایجاد آن از طریق ونوگرافی تأیید شد. در پایان بررسی، سگ ها اخته شدند و بیضه ها جهت بررسی های میکروسکوپی خارج و فرآیند آماده سازی را طی نمودند. درجه بندی جانسون و بررسی ناهنجاری های هیستولوژی برای هر بیضه انجام شد. میزان بیان ژن های scf و c-kit به صورت نسبی با استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز در زمان واقعی اندازه گیری شد. از نظر درجه بندی جانسون بین بیضه های سالم و مبتلا به واریکوسل اختلاف معنی داری وجود داشت. در بیضه های مبتلا به واریکوسل ناهنجاری های هیستولوژی شدیدی وجود داشت و در بیضه های سالم تغییرات میکروسکوپی اندکی دیده شد. میزان بیان ژن های scf و c-kit در بیضه مبتلا به واریکوسل در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود (p>0.05). مطالعه حاضر نشان داد که انسداد نسبی شبکه نیلوفری می تواند باعث القای واریکوسل در سگ شود. همچنین واریکوسل باعث تغییر در بیضه سالم نیز می شود. میزان بیان ژن های ذکرشده احتمالاً در پاتوفیزیولوژی واریکوسل و ناباروری ناشی از آن دخیل است.
عفت کریمی قهفرخی مهران عربی
تاندون بافت همبند رابط بین استخوان و عضله است که دچار آسیب های متعدد می گردد. در این میان به دلیل خونرسانی ضعیف و احتمال چسبندگی در حین ترمیم، مدیریت آسیب تاندون از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین یافتن روش سریع در جهت ترمیم بافت تاندون از اهدافی است که طی سال ها دنبال می شده است. در برخی از مطالعات، استفاده از مواد بیولوژی در ترمیم عصب و زخم گزارش شده است. در این مطالعه به بررسی اثر g-90 بر ترمیم تاندون خرگوش پرداخته شده است.
ستاره شبانیان بروجنی امین بیغم صادق
روش های بیهوشی ایمن و کارآمد در پرندگان زینتی مانند سایر حیوانات جهت معاینه و اقدامات درمانگاهی مانند خون گیری، آندوسکوپی، پانسمان زخم، رادیوگراقی، و روش های ترمیم شکستگی بسیار با اهمیت هستند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی کارآیی بیهوشی حاصل از تجویز داخل بینی ترکیبات "زایلازین=کتامین"، "دیازپام- کتامین" و "میدازولام-کتامین" در مرغ های مینا می باشد. 5عدد مرغ مینای بسیار سالم و بالغ از هر دو جنس در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. ترکیبات دارویی به وسیله ی سرنگ انسولین در داخل بینی پرندگان تجویز شدند. کتامین با دوز 20 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن، زایلازین با دوز 40 میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن، دیازپام با دوز 10 میلی گزم به ازای هر کیلو وزن بدن و میدازولام با دوز 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استفاده شدند. شروع بیهوشی و مدت زمان اثر دارو از زمان به پشت خوابیدن پرنده تا زمان ایستادن آن ثبت شد. این مطالعه نشان داد زمان شروع بیهوشی با ترکیب "زایلازین-کتامین" به شکل معناداری طولانی تر از دو ترکیب دیگر بود و طول اثر این ترکیب نیز به شکلی معنادار طولانی تر از دو ترکیب دیگر بوده است. اما برگشت از بیهوشی با ترکیب دارویی "دیازپام-کتامین" راحت تر و سریع تر از دو ترکیب دیگر بود. هم چنین دوره ی خواب آلودگی بعد از به هوش آمدن پس از استفاده از همین ترکیب دارویی، کوتاه تر از دو ترکیب دیگر بود. در این پژوهش فقط به ارزیابی بالینی اثرات ترکیبات دارویی ذکر شده پرداخته شده است.
هادی ایمانی سیاوش شریفی
چکیده ندارد.
فضل الله عباسی امین بیغم صادق
چکیده ندارد.
محمود رضا خالقی امین بیغم صادق
دانشکده دامپزشکی شماره پایان نامه: ارزیابی خواص القای استخوان سازی پودر صفحه رشد دمینراله شده گوساله جنینی در نقیصه استخوانی خرگوش پایان نامه دکترای دامپزشکی محمود رضا خالقی استاد راهنما : دکتر امین بیغم صادق 1388 دانشکده دامپزشکی پایان نامه دکترای دامپزشکی محمود رضا خالقی تحت عنوان ارزیابی خواص القای استخوان سازی پودر صفحه رشد دمینراله شده گوساله جنینی در نقیصه استخوانی خرگوش در تاریخ 31/6/1388 توسط کمیته تخصصی زیر مورد بررسی و با رتبه مورد تصویب نهایی قرار گرفت. 1- استاد راهنمای پایان نامه دکتر امین بیغم صادقی 2- استاد مشاور پایان نامه دکتر محمد شادخواست 3- استاد داور دکتر ایرج کریمی 4- استاد داور دکتر احمد رضا محمدنیا معاون پژوهشی دانشکده دکتر پژمان میرشکرایی مسئولیت کلیه عقاید و نظراتی که در این پایان نامه آورده شده است به عهده نگارنده بوده و دانشکده دامپزشکی هیچ گونه مسئولیتی را در این زمینه تقبل نمی نماید رئیس دانشکده دامپزشکی دکتر حسین نورانی کلیه حقوق مادی مترتب بر نتایج مطالعات، ابتکارات و نوآوریهای ناشی از تحقیق موضوع این پایان نامه متعلق به دانشگاه شهرکرد است. سپاس خدای مهربانم را سزاست که به من اجازه ورود به حیطه پر رمز و راز مخلوقات خود را داد. در تمام زندگی ام همراه و مراقبم بود و لحظه ای تنهایم نگذاشت. پروردگارا مرا همچنان یاریگر باش که به یاریت نیازمندم. تشکر و سپاس از: استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر امین بیغم صادق، که نامش گویای همه چیز است: امانت، صداقت و شادی .پس سپاس از او که چون دست طلب دراز نمودم به حسن نیت لبیک گفت و در تمام مراحل رساله ام در کنار من ایستاد و هر کجا گرد خستگی نشست با سر انگشت محبت راهگشایی نمود. جناب آقای دکتر محمد شادخواست که با ریز بین بینش بیکران خود از تک تک سلول ها گره گشود جناب آقای دکتر ایرج کریمی و دکتر احمدرضا محمدی که در پیچ و تاب قرائت رساله ام با حسن نیت به داوری نشستند. جناب آقای کبیری مسئول محترم بخش جراحی که تصویر نگار لحظه به لحظه پایان نامه ام بود. همراهان صدیق ایام تحصیلم که مشق صبر در کلاس نموده و همواره در دوستی ها پایدار ماندند. دوستان عزیزم: علی لکزیان، پیمان رحیمی، بیژن ضیایی و محمد خسروی تقدیم به: به مادرم ضرب آهنگ احساس در پس پنجره تنهایی ام، شب زنده دار شبهای اضطرابم، به آنکه هر آنچه مهربا نی است بر من ارزانی داشت. به پدرم تنها حامی ایام کودکی . . . جوانی ام، به آنکه زیر بار سنگین زندگی چون چتری گسترده شد تا به تنهایی تحمل بار تماید و تنها فراغت خاطر مرا می طلبید. برادرانم علی و موسی خورشید و ماه آسمان زندگی ام که در شبهای تار اندوهم هم پا و هم صدا به اندوه نشستند و چون به تقسیم شادی رسید همواره سهم شادی بر من بخشیدند. خواهرم و نوباوه دوست داشتنی اش پویا که مشق صبر بر من آموخت و شکیبایی بر من عرضه نمود و در ایامی که دوستی نداشتم همراه خوبم بود. همسر برادرم پریسا و همسر خواهرم احمد رضا که همواره بذل محبت نمودند و همگام ایستادند. فهرست مطالب عنوان صفحه چکیده ? فـصـل اول مقدمه 1-1- مقدمه و هدف ? فـصـل دوم کـلیـات 1-2- فیزیولوژی استخوان و ترکیبات آن 2-2- شکستگی استخوان و تقسیم بندی آن 1-2-2- محل آناتومیکی 2-2-2- زخم های خارجی 3-2-2- گستره آسیب استخوانی 4-2-2- جهت خط شکستگی 5-2-2- بسته به جابجایی قطعه 6-2-2- ثبات شکستگی 3-2- التیام شکستگی 1-3-2- التیام کلاسیک شکستگی 2-3-2- التیام اولیه استخوان 3-3-2- سرعت التیام شکستگی 1-3-3-2- نوع استخوان درگیر 2-3-3-2- نوع شکستگی 3-3-3-2- سن بیمار 4-3-3-2- روش درمان 5-3-3-2- بیماریهای عمومی شده 4-3-2- انواع تحریک کننده های روند التیام شکستگی ها 1-4-3-2- استفاده از گرافتهای استخوانی 2-4-3-2- فاکتورهای رشد 1-2-4-3-2- سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین 2-2-4-3-2- transforming growth factor ? (tgf?) 3-2-4-3-2- پروتئین های مورفوژنیک استخوان (bmp) 4-2-4-3-2- فاکتور رشد فیبروبلاستیک 5-3-2- انواع گرافتهای استخوانی 1-5-3-2- موارد استفاده از پیوندهای استخوانی اسفنجی خودی: 1-1-5-3-2- نحوه برداشت استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند 2-5-3-2- پیوند استخوانی متراکم یا کورتیکال 1-2-5-3-2- محل های برداشت گرافتهای کورتیکال خودی 3-5-3-2- پیوند استخوانی کورتیکال آلوگرافت: 1-3-5-3-2- نحوه جمع آوری آلوگرافت: 4-5-3-2- استفاده از پیوند استخوانی زنوگرافت ? فصــل ســوم مواد و روش کار 1-3- مواد و روش کار 1-1-3- حیوانات مورد استفاده 2-1-3- مواد مورد استفاده 3-1-3- وسایل مورد استفاده 4-1-3- روش کار الف: آماده سازی پودر صفحه رشد دمیزاله شده گوساله جنینی ب: روش جراحی 5-1-3- ارزیابی بالینی 6-1-3- ارزیابی رادیوگرافیکی 7-1-3- ارزیابی هیستوپاتولوژی 8-1-3- تجزیه و تحلیل آماری ? فصـل چهارم نتایج 1-4- نتایج 1-1-4- ارزیابی بالینی 2-1-4- ارزیابی رادیوگرافیکی 1-2-1-4 شکل گیری استخوان 2-2-1-4 جوش خوردگی استخوان 3-2-1-4 بازسازی استخوان 3-1-4- نتایج حاصله از هیستوپاتولوژی نمونه ها ? فصـل پنجم بحث و نتیجه گیری 1-5 بحـث و نتیجه گیری 2-5- نتیجه گیری 3-5- پیشنهادات منــابــع چکیده لاتین ? فـصـل اول 1-1- مقدمه و هدف در چندین دهه اخیر تحقیقات زیادی بر روی سرعت بخشیدن به التیام در شکستگی های استخوانی متمرکز شده است. بیش از 500 هزار روند پیوند استخوان سالانه در ایالات متحده آمریکا بر روی انسان صورت می گیرد که تقریبا" دو برابر آن در کل دنیا در سال انجام می گیرد (2). سرعت بخشیدن به التیام استخوان برای مدیریت شکستگی ها، عدم جوش خوردگی ها ، استئومیلیت، بلند کردن استخوانهای اندامها، برداشت تومورهای استخوانی، اتصال مفصلی و در پروتزگذاری مفصل استفاده می شود. امروزه برای سرعت بخشیدن به التیام استخوان از روش های مختلفی مثل اولتراسونوگرافی ضربانی با تراکم پائین (23)و تحریک الکتریکی (42) استفاده می کنند ولی با وجود همه این روشها، پیوند استخوان قدیمی ترین روش سرعت بخشیدن به التیام استخوانی می باشد. اولین بار پیوند بافت استخوانی غیر خودی در قرن 15 در انسان و در دوقلوهای همسان انجام گرفت(24,35). یک جراح آلمانی در قرن 17 تکه ای از استخوان جمجمه سگ را به جمجمه یک روسی پیوند زد و عمل جراحی اش موفقیت آمیز بود (8). کاربرد بالینی پیوند استخوانی تا اواسط قرن 19 رایج نشده بود که بعد از شناخت بیولوژیک آن استفاده از پیوند استخوانی رایج شد (48). امروزه در ارتوپدی دامپزشکی و انسانی برای تحریک التیام شکستگی ها، سرعت بخشیدن به اتصال مفصلی و ترمیم نقیصه های استخوانی از پیوند استخوانی استفاده می شود. پیوندهای خودی استخوانی تازه هنوز هم بعنوان یک معیار طلائی برای مقایسه سایر عوامل تحریک کننده استخوان سازی مطرح می باشد. استخوان پیوندی خودی علاوه بر اینکه حاوی مواد تحریک کننده التیام است حاوی سلولهایی است که واکنش های ایمنی را تحریک نمی کند و باعث انتقال بیماریهای مسری نمی شود (21). در دامهای کوچک برای جمع آوری استخوان خودی از ستیغ ایلئوم، سطح داخلی طرف بالای استخوان درشت نی و انتهای فوقانی استخوان بازو استفاده می شود در انسان هم از ستیغ ایلئوم جمع آوری می شود. ولی همین جمع آوری استخوان خودی عوارضی مثل درد، عفونت، شکستگی، از دست دادن خون و افزایش مراحل جراحی را به همراه دارد و نیز مقدار استخوان برداشت شده محدود می باشد (20). در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که پیوند خودی استخوانی دارد برای استفاده از پیوند استخوانی غیر خودی مثل آلوگرافت و زنوگرافت تمایل بیشتر شده است. اولا" این پیوندها از نظر مقدار برداشت محدودیت وجود ندارد و حاوی سلولها و مواد پروتئینی محرک التیام استخوان هستند و علاوه بر اینها به شکل مکانیکی یک داربست حمایتی را در شکافهای بزرگ استخوانی مثل برداشت تومورها و از دست رفتن بافت استخوانی تشکیل می دهد (18). با این حال در استفاده از آلوگرافتها خطر انتقال بیماریهای مسری وجود دارد. در سال 1987 سمپات و همکاران یک پروتئین القاء کننده استخوانسازی از بافت ماتریکس استخوان گاو جداسازی کردند که به نظر می رسید هزار مرتبه قوی تر از پروتئین یکنواخت شده استخوان (bmp) بود (43) یک سال بعد وانگ و همکاران برای اولین بار پروتئین های یکنواخت شده استخوان گاو را خالص سازی کردند (49). امروزه مشخص شده است که 2- bmp و 7- bmp اثر تحریک و القاء استخوانسازی را دارند و در تحریک التیام شکستگی ها از آنها استفاده می کنند (10). اخیرا" طی مطالعه ای متوجه شده اند که صفحه رشد جنین انسان و رت غنی از 2- bmp و 7- bmp می باشد که در جنین در حال رشد استخوانسازی در صفحه رشد را فعال نگه می دارد (3). علاوه بر این طی مطالعات اخیر خاصیت القائ کنندگی استخوانسازی صفحه رشد جنین گوساله توسط دهقانی و همکاران و بیغم وهمکاران به اثبات رسیده است(6,16). با توجه به این مطلب پایان نامه حاضر به گونه ای طراحی شد که از پودر صفحه رشد در نقیصه استخوانی در خرگوش استفاده گردد و خاصیت استخوانسازی آن مورد بررسی قرار گیرد. معیار مقایسه و ارزیابی در این مطالعه به شکل رادیوگرافیکی، و هیستوپاتولوژیک می باشد. تا آنجا که در رفرانس ها و مقالات جستجو شده است این اولین تحقیق بر روی پیوند پودرصفحه رشد جنین گوساله جهت سرعت بخشیدن به التیام نقیصه استخوانی بعنوان زنوگرافت جدید می باشد. ? فـصـل دوم کـلیـات 1-2- فیزیولوژی استخوان و ترکیبات آن: استخوان حاوی سلولهای مختلف و بافت زمینه ای است. محتوی سلولی استخوان عبارتست از: سلولهای بنیادی استخوان ساز ، استئوبلاستها ، استئوسیتها، استئوکلاستها و سلولهای خونساز مغز استخوان . سلولهای بنیادی استخوان ساز از سلولهای مزانشیمی نشأت گرفته اند و توان میتوزی و تقسیم زیادی دارند و به سلولهای بالغ تبدیل می شوند. این سلولها در عمیق ترین لایه پریوستئوم و روی اندوستئوم که مدولا را پوشانده قرار دارند. استئوبلاستها سلولهای استخوان ساز هستند و در بافت ماتریکس یا بافت زمینه استخوانی قرار گرفته اند و آهکی شده اند. این سلولها گیرنده هایی برای هورمونهای مختلف، ویتامین ها و سیتوکین ها را دارند و در روند آزادسازی و جذب کلسیم با همکاری استئوکلاستها نقش دارند. زمانی که آزادسازی کلسیم استخوان پایان می یابد، بعضی استئوبلاستها روی اندوستئوم و پریوستئوم باقی می مانند و بقیه تبدیل به استئوسیت می شوند. استخوان کلافه ای یا woven در استخوانهای در حال رشد جنین و در روند التیام شکستگی استخوان وجود دارد و حاوی استوئید است که همان ماتریکس استخوانی معدنی نشده می باشد و حاوی فیبرهای نامنظم کلاژن می باشد. استئوسیتها از استئوبلاستهای بالغ شده و گیر افتاده در داخل ماتریکس کلسیفیکه شده حاصل می شوند. این سلولها در تنظیم میزان کلسیم و فسفر خارج سلولی نقش دارند. هر استئوسیت تعدادی زواید دارد که از طریق کانالهایی با سلولهای استئوسیت دیگر در ارتباطند و از این طریق یونها و هورمونهای خونی به این سلولها می رسد. در استخوانهای متراکم سیستم هاورسین وجود دارد که عروق خونی از آن رد می شود و اطراف این کانال با 5 تا 20 ورقه استخوانی احاطه شده است. کانالهای افقی را کانالهای ولکمن می نامند که مجاری هاورسین از این طریق به هم مرتبطند و عروق پریوستئوم هم وارد ماتریکس استخوان می شوند. استئوکلاستها در واقع ماکروفاژهای چند هسته ای هستند که آنزیم های پروتئولیتیک را دارند. این سلولها به شکل گروهی عمل می کنند و قادر هستند که مواد آلی و غیرآلی استخوانی را هضم کنند و باعث ایجاد حفره هایی به اسم هوشیپ و آزاد شدن کلسیم و فسفر می شوند. این سلولها گیرنده هایی برای کلسی تونین دارند که بازجذب کلسیم را سرکوب می کنند ولی آنها گیرنده های برای هورمون پاراتیروئید ندارند. هورمون پاراتیروئید بر روی گیرنده های استئوبلاست فعال می شوند و استئوبلاستها موادی را آزاد میکنند که محرک استئوکلاستها هستند و بدین طریق استئوکلاستها هم فعال می شوند. استئوکلاستها بعد از بازجذب کلسیم غیرفعال می شوند. 20 درصد استخوان را آب تشکیل می دهد. ماده خشک استخوان 30 تا 35 درصدش مواد آلی و 65 تا 70% آن مواد غیر آلی (معدنی) می باشد. مواد آلی استخوان فیبرهای کلاژن وگلیکوزآمینوگلیکانها مثل کندروئیتین سولفات، اسیدهیالورونیک و سولفات کراتان می باشد که جمعا" باعث افزایش خاصیت کشسان استخوان می شوند. کلاژن نوع i کلاژن غالب در استخوان است و تعداد باندهای بین مولکولی بیشتری نسبت به کلاژنهای دیگر دارد. مواد فوق مواد آلی ماتریکس هستند. مواد غیرآلی ماتریکس حاوی 85% کلسیم فسفات، 10% کربنات کلسیم، 5% مشتقات فلوراید مثل فلوراید کلسیم و منیزیم و مواد معدنی دیگر است. مواد غیر آلی باعث سفتی و سختی بافت استخوان می شوند. با افزایش سن میزان مواد غیر آلی افزایش می یابد ولی در راشیتیسم و استئومالاسی کاهش می یابد(39). 2-2- شکستگی استخوان و تقسیم بندی آن: هر نوع انقطاع در تداوم استخوان را شکستگی استخوان می نامند. اکثر شکستگی ها در اثر تصادف در خیابان و جاده ها می باشد و در محلی که بیشترین نیرو وارد می شود شکستگی رخ می دهد. البته به شکل غیرمستقیم هم شکستگی می تواند رخ بدهد یعنی نیرو یک محل دیگر وارد شود و شکستگی در محل دیگری باشد. مثل شکستگی برجستگی تیبیا ، اولکرانون و تروکانتر بزرگ استخوان ران. البته شکستگی در اثر خستگی استخوانی یا در اثر تومور می تواند رخ بدهد که شکستگی پاتولوژیک می نامند. شکستگی ها بسته به موارد زیر تقسیم بندی می شوند: 1-2-2- محل آناتومیکی، 2-2-2- زخم های خارجی، 3-2-2- گستره آسیب استخوانی، 4-2-2- جهت خط شکستگی، 5-2-2- جابجایی قطعات شکستگی، 6-2-2- ثبات 1-2-2- محل آناتومیکی: نامگذاری شکستگی بسته به محل آناتومیکی بیشتر در مورد استخوانهای بلند رایج است که شکستگی می تواند در اپی فیز ، متافیز ، فیز و دیافیز رخ بدهد و بر همین اساس نامگذاری می شوند. 2-2-2- زخم های خارجی: شکستگی بسته به شکستگی اطلاق می شود که پوست روی محل شکستگی سالم باشد. در شکستگی باز در محل شکستگی زخم پوستی وجود دارد و محیط خارج به داخل بدن راه دارد. خود شکستگی های باز براساس میزان شدت آسیب بافت نرم به درجه 1، 2 و 3 تقسیم می شوند. 3-2-2- گستره آسیب استخوانی: در شکستگی کامل عرض استخوان کامل شکسته شده و معمولا" قطعات هم جابجایی پیدا می کنند. شکستگی ناقص به شکستگی هایی اطلاق می شود که نصف عرض استخوان سالم و نصف دیگر شکسته باشد. مثل شکستگی گرین استیک در سگهای جوان یا شکستگی موئی در حیوانات بالغ. 4-2-2- جهت خط شکستگی: •شکستگی عرضی: خط شکستگی عمود بر محور طولی استخوان است •شکستگی مورب: خط شکستگی مورب به محور طولی استخوان است که در شکستگی مورب کوتاه خط شکستگی طولش کمتر از دو برابر عرض استخوان است. •شکستگی مارپیچی : خط شکستگی منحنی وار می باشد. •شکستگی چند قطعه ای: در این نوع شکستگی چندین قطعه شکسته شده وجود دارد و خطوط شکستگی در ارتباط با هم هستند. • شکستگی multiple: در این نوع شکستگی چندین قطعه شکسته شده وجود دارد ولی خطوط شکستگی در ارتباط با هم نیستند. 5-2-2- بسته به جابجایی قطعه: •شکستگی کنده شده : در این نوع شکستگی قطعه استخوانی متصل به لیگامنت و تاندون در اثر کشش آنها ایجاد می شود مثل شکستگی برجستگی تیبیا. •شکستگی فشرده شده : در اثر حرکت قطعات شکسته شده به طرف همدیگر ایجاد می شود. 6-2-2- ثبات شکستگی: تشخیص ثبات شکستگی در انتخاب نوع تثبیت حائز اهمیت است. تعیین اینکه شکستگی آیا مستعد چرخش، خمش یا لغزش است یا نه؟ شکستگی های دیافیز معمولا" به دو نوع شکستگی ثبات دار و بدون ثبات تقسیم می شوند: شکستگی ثبات دار مثل شکستگی عرضی، گرین استیک و مورب کوتاه می باشد که قطعات شکستگی در هم قفل می شوند و مستعد لغزش بر روی هم نیستند و هدف از تثبیت آنها جلوگیری از چرخش و جلوگیری از انحراف در محل شکستگی است. بسته به محل از کششهای خارجی یا داخلی استفاده می شود. شکستگی های بدون ثبات مثل مورب اسپیرال (فنری) یا communited می باشد. قطعات شکستگی در هم قفل می شوند و نوع تثبیت بستگی به حفظ طول استخوان دارد و در جهت جلوگیری از چرخش و انحراف محل شکستگی می باشد معمولا" در این نوع شکستگیها از پیچ و پلاک استفاده می شود(17). 3-2- التیام شکستگی: 1-3-2- التیام کلاسیک شکستگی: این نوع التیام بیشتر در تثبیت به روش خارجی با گچ گیری دیده می شود و بعضا" در روشهای تثبیتی داخلی هم دیده می شود. زمانی که شکستگی استخوان رخ می دهد بافتهای نرم ناحیه هم آسیب می بینند و نهایتا" در محل هماتوم شکل می گیرد که حاوی مقادیری از واسطه های شیمیایی از خود استخوان (bmp) و بافتهای احاطه کننده می باشد. علاوه بر این فعال شدن لخته در محل باعث فعال شدن آبشار کمپلمان می شود و منجر به هجوم سلولهای التهابی به محل می شود. این سلولها منبع اینترلوکین ها هستند که منجر به تولید پروستاگلندین ها می شود و سلولهای پلاکتی هم غنی از فاکتورهای رشد مثل فاکتور رشد ? تغییر شکل یافته (tgf?) می باشند که این واسطه های شیمیایی میتوز و تمایز سلولهای مزانشیمی و عروق زائی را تحریک می کنند. منشأ عروق خونی و سلولی هم پریوستئوم و اندوستئوم و هم بافتهای احاطه کننده در محل می باشند. لخته فیبرینی شکل گرفته در محل شکستگی در ابتدا بعنوان یک بافت حمایتی می باشد که عروق و سلولهای مزانشیمی متمایز یافته داخل این فیبرین هجوم می آورند. بعد از این مرحله سلولهای متمایز یافته مزانشیمی تبدیل به فیبروبلاست، کندروبلاست و استئوبلاست می شوند. تحت شرایط مناسب و اکسیژن رسانی خوب محل استخوان کلافه ای یا woven توسط استئوبلاستها شکل می گیرد. اگر شرایط نامناسب باشد و یا اکسیژن رسانی خوب نباشد استئوبلاستها دوام نمی آورند و کندروبلاستها از سلولهای مزانشیمی شکل می گیرند و شروع به تولید غضروف شفاف می کنند که این غضروف معدنی شده و طی روند استخوان سازی داخل غضروفی تبدیل به استخوان می شود اگر محل شکستگی تحت فشار باشد سلولهای مزانشیمی به فیبروبلاستها متمایز می یابند و بافت فیبروزی در محل شکل می گیرد مثل شکستگی های کنده شده (avulsion). این روند یک روند نامطلوب است و بافت فیبروزه ایجاد شده مانع از اتصال استخوان در محل می شود. کالوس شکل گرفته دو نوع دارد: کالوس خارجی حاصل از پریوستئوم و کالوس داخلی حاصله از اندوستئوم که پل کالوسی بین دو قطعه شکسته شده طی 2 هفته شکل می گیرد که به سختی در رادیوگراف دیده می شود. بعد از ایجاد پل کالوسی در محل شکستگی و شکل گیری استخوان woven کالوس شروع به جمع شدن و رمودلینگ می کند. در شکل گیری یا رمودلینگ کالوس، حجم کالوس کم می شود، سیستم هاورس شکل می گیرد، قدرت و کشسانی استخوان در محل شکستگی مثل قبل می گردد. این روند از چند ماه تا چند سال ممکن است ادامه داشته باشد. 2-3-2- التیام اولیه استخوان: اگر جا انداختن شکستی بدرستی انجام گیرد و تثبیت داخلی سفت استفاده شود التیام شکستگی بدون ایجاد بافت کالوس خارجی انجام می گیرد که آنرا التیام تماسی یا مستقیم نیز می نامند. این روند نیازمند محل های محکم دو قطعه شکسته شده به همدیگر می باشد و فشار بین دو قطعه ایجاد شود. از آنجائیکه حرکت در محل شکستگی وجود ندارد بنابراین سیگنال تولید کالوس ایجاد نمی شود بنابراین التیام با روند رمودلینگ ادامه می یابد و سیستم هاورس در محل شکستگی شروع به حرکت بین دو قطعه می کند و بدنبال اتصال این کانالها دو قطعه شکستگی هم اتصالی می یابند. مزیت التیام اولیه شکستگی به التیام کلاسیک این است که چون دو قطعه محکم به هم تثبیت شده اند استخوان توان تحمل وزن را دارد و اجازه می دهد که حیوان از اندامش استفاده کند. از معایب این روش این است که زمان لازم برای رمودلینگ طولانی است و ابزار تثبیتی را نمی توان زود هنگام خارج کرد (17). 3-3-2- سرعت التیام شکستگی: در حیوانات کوچک سرعت التیام شکستگی تحت تأثیر فاکتورهای زیر می باشد: 1-3-3-2- نوع استخوان درگیر: استخوان اسفنجی خونرسانی قویتر دارد و فعالیت سلولی بیشتری نسبت به استخوان کورتکس دارد بنابراین شکستگی که شامل اپی فیز یا متافیز استخوان باشد ترمیم سریعتری نسبت به دیافیز دارد. 2-3-3-2- نوع شکستگی: در شکستگی های متراکم شده و شکستگی های اسپیرال و مورب بلند ناحیه ای که به انتهای استخوان نزدیکتر است ترمیم سریعتری دارند. در شکستگی چند قطعه ای التیام به کندی انجام می گیرد که به علت خونرسانی ضعیف و بی ثباتی قطعات می باشد. در شکستگی های باز ممکن است عفونت در ناحیه باشد که مانع از التیام مناسب در ناحیه می شود و التیام با تأخیر انجام می گیرد (17). 3-3-3-2- سن بیمار: اتصال اولیه و بازسازی محل شکستگی در حیوانات جوان سریعتر از حیوانات بالغ انجام می گیرد. 4-3-3-2- روش درمان: روش درمانی انتخاب شده هم سرعت التیام را دستخوش تغییر قرار می دهد. brinker اتصال بالینی استخوان را چنین تعریف می کند که در آن زمان می توان تثبیت کننده محل شکستگی را خارج کرد. جدول 1-1- نشان دهنده این زمان در سگ می باشد. جدول 1-1- زمان رسیدن به اتصال بالینی در شکستگی ها(10). سن حیوان گچ گیری، تثبیت خارج اسکلتی، پین گذاری تثبیت با پلاک زیر 3 ماه 3-2 هفته 1 ماه 6-3 ماه 6-4 هفته 3-2 ماه 12-6 ماه 8-5 هفته 5-3 ماه بالای 12 ماه 16-7 هفته 12-5 ماه 5-3-3-2- بیماریهای عمومی شده: بیماریهای همزمان مثل دیابت، بیماری کوشینگ، نارسائی های تغذیه ای و سوء هاضمه همه باعث تأخیر در التیام شکستگی می شوند. 4-3-2- انواع تحریک کننده های روند التیام شکستگی ها: اکثر شکستگی ها التیام می یابند بدون هیچ مشکلی ولی امروزه در جهت بهبودی روش التیام شکستگی و در مواردی که التیام به تأخیر افتاد، یا اصلا" اتصالی صورت نگرفت از یکسری روش های بیولوژیکی و بیوفیزیکی استفاده می کنند تا سرعت التیام را بهبود بخشند. روشهای بیولوژیکی عبارتند از: استفاده از گرافتهای استخوانی، استفاده از فاکتورهای رشد به شکل موضعی و عمومی. روش های بیوفیزیکی هم عبارتند از: استفاده از میدان مغناطیسی، اولتراسونوگرافی با تراکم نبض پائین. 1-4-3-2- استفاده از گرافتهای استخوانی: از گرافتهای استخوانی برای سرعت بخشیدن به روند التیامی در موارد التیام تأخیری، عدم اتصالی، اوستئوتومی ها، آرترودزیس و شکستگی های چند قطعه ای و جایگزین کردن قطعات توموری استخوان استفاده می شود (18). گرافتهای استخوانی غنی از سلولهای استخوان ساز و موادی دارند که استخوانسازی را در محل تحریک می کنند و همچنین داربستی در محل شکستگی مهیا می سازد که عروق خونی و سلولهای استئوبلاست در آن نفوذ و حرکت می کنند . گرافتهای استخوانی سه نوع اتوگرافت ، آلوگرافت و زنوگرافت می باشند که استفاده از اتوگرافت محدودیتهایی دارد که میزان برداشت از استخوان خودی محدود است و میزان زیادی نمی توان برداشت. علاوه بر آن در محل برداشت احتمال بروز عفوت و عارضه بعدی وجود دارد از اینرو از آلوگرافت یعنی استخوان حیوان دیگر در همان گونه استفاده می شود که به شکل تازه فریز شده یا فریز استفاده می کنند ولی همیشه خطر پس زدن ایمنی در این حالت وجود دارد و همچنین ممکن است که بیماری عفونی از حیوان دهنده به گیرنده منتقل شود (29). زنوگرافت استخوانی در واقع پیوند استخوان از یک حیوان دهنده به یک حیوان دیگر از گونه های مختلف می باشد که بیشتر از استخوان گاو استفاده می کنند (28). 2-4-3-2- فاکتورهای رشد: مطالعات زیادی در زمینه تأثیر فاکتورهای رشد در فیزیولوژی و التیام استخوان انجام گرفته است. بیشتر مطالعات هم روی اثر این فاکتورها در التیام شکستگی استخوانهای سگ صورت گرفته است. فاکتورهای رشد موثر در التیام عبارتند از: 1-2-4-3-2- سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین : سوماتوتروپین و فاکتور رشد شبیه انسولین در همکاری با یکدیگر باعث تحریک التیام شکستگی و شکل گیری استخوان می شوند. 2-2-4-3-2- transforming growth factor ? (tgf?): این فاکتور رشد اثر مستقیمی روی التیام دارد، این فاکتور در پرولیفراسیون سلولی، تمایز سلولی و سنتز ماتریکس نقش موثری دارد. وجود tgf? در صفحه رشد و کندروسیتهای مفصلی قبلا" به اثبات رسیده است(41). تأثیر tgf? روی افزایش سرعت التیام استخوان در خرگوش هم به اثبات رسیده است(33). 3-2-4-3-2- پروتئین های مورفوژنیک استخوان (bmp): bmp نقش موثری بر روی تبدیل سلولهای مزانشیمی به کندروبلاستها و استئوبلاستها دارند (31). در واقع bmp باعث القاء استخوانسازی می شود و امروزه در صفحه رشد جنین انسان و موش صحرایی وجود bmp نوع 7 و 2 به اثبات رسیده است ک باعث شکل گیری سریع استخوان در جنین های در حال رشد می باشد (3). در مقادیر زیادی هم در ماتریکس استخوانی این فاکتور رشد یافت می شود (11). 4-2-4-3-2- فاکتور رشد فیبروبلاستیک : مقادیر حائز اهمیتی از این فاکتور رشد در استخوان وجود دارد. نشان داده شده که این فاکتور در آنژیوژنزیز و تقسیم میتوزی سلولهای مزانشیمال نقش دارد. مطالعات زیادی انجام گرفته و نقش این فاکتور در التیام شکستگی به اثبات رسیده است (37). 5-3-2- انواع گرافتهای استخوانی: امروزه از پیوند استخوان در ارتوپدی دامپزشکی به خوبی استفاده می کنند. براساس نوع استخوان پیوندی گرافتها را تقسیم می کنند که عبارتند از: ?استخوان پیوندی اسفنجی ?استخوان پیوندی متراکم یا کورتیکال ?استخوان پیوندی اسفنجی - متراکم ممکن است گرافتها را براساس منشأ آنها اسم گذاری کنند: ?آتوگرافت ?آلوگرافت ?زنوگرافت عملکرد و وظیفه های بیولوژیکی پیوندهای استخوانی می تواند به شکل های: استئوژنز؛ القاء استخوانسازی، هدایت استخوانسازی و حمایت ساختاری باشد. البته این وظایف بسته به نوع پیوند دستخوش تغییر می باشد. مثلا" در پیوند استخوان اسفنجی خودی هر چهار وظیفه فوق به نحو احسن انجام می گیرد (1). 1-5-3-2- موارد استفاده از پیوندهای استخوانی اسفنجی خودی : • در مدیریت شکستگی های چند تکه ای جهت پر کردن خلل و فرج شکستگی ها از پیوند استخوانی. • درمان موارد جوش خوردگی تأخیری یا عدم جوش خوردگی های شکستگی استخوان. • در موارد استئومیلیت از پیوندها استفاده می گردد. • در ایجاد آنکیلوز مفصل یا اتصال مفصلی استفاده می شود. • جهت اتصال ستون فقرات استفاده می شود. • در پر کردن نقایص استخوانی بزرگ ناشی از تومورها و نئوپلاسم ها از پیوند استخوانی بهره می جویند (5). 1-1-5-3-2- نحوه برداشت استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند: قبل از عمل بایستی از محل برداشت استخوان خودی طرح ریزی کرد و محل دقیق آن باید تعیین گردد. متداولترین محلهایی که می توان بافت استخوانی اسفنجی خودی برداشت نمود عبارتند از: - بخش فوقانی استخوان بازو (رهیافت قدامی - جانبی) - بخش فوقانی استخوان ران (رهیافت جانبی) - بخش فوقانی درشت نی (رهیافت داخلی) - بال ایلئوم (رهیافت پشتی - جانبی) بایستی در نظر داشت که میزان برداشت شده استخوان اسفنجی خودی جهت پیوند محدودیت دارد و در مواردی که به میزانهای زیادی نیاز است نمی توان از این نوع پیوند استخوانی استفاده کرد (14). 2-5-3-2- پیوند استخوانی متراکم یا کورتیکال: از پیوند استخوانی کورتیکال در موارد شکستگی های چند تکه ای شدید که قطعات از بین رفته یا در مواردی که تومور باعث از بین رفتن بخش حجیمی از استخوان شده استفاده می شود. این نوع پیوند فقط باعث هدایت استخوانسازی می شود و یک بستری جهت رشد سلولهای استخوانساز مهیا می سازد. لازم به ذکر است که این نوع پیوند نیاز به تثبیت سفت و محکم دارد و در موارد عفونت نمی توان از این نوع پیوند استفاده کرد (14). 1-2-5-3-2- محل های برداشت گرافتهای کورتیکال خودی: یک قطعه بزرگ از استخوان اولنا را بدون اینکه در عمکلرد اندام تداخل ایجاد شود می توان برداشت و بعنوان پیوند خودی استفاده کرد. از استخوان دنده و بال ایلئوم هم می__توان استفاده کرد که هم حاوی بافت استخوانی اسفنجی هستند و هم حاوی بافت استخوانی متراکم می باشند و می توان از فواید هر دو نوع پیوند استفاده کرد (5). 3-5-3-2- پیوند استخوانی کورتیکال آلوگرافت: مهمترین عیب برداشت استخوان کورتیکال خودی این است که در حیوان باید دو تا عمل انجام گیرد و میزان استخوان بدست آمده هم محدودیت دارد از اینرو برای برطرف کردن چنین مشکلی از پیوند استخوانی غیر خودی براحتی می توان استفاده کرد البته ممکن است که واکنش های ایمنی به این پیوند باعث بروز مشکلاتی شوند ولی بافت پیوندی آلوگرافت به مرور با استخوان خودی جایگزین می شود و نقیصه پر می گردد. نشان داده شده که در استفاده از آلوگرافت کورتیکال تازه و فریز شده اختلاف کمتری در طول مدت التیام وجود دارد البته پیشنهاد شده که آنتی ژنسیتی آلوگرافت فریز شده کاهش می یابد (29). 1-3-5-3-2- نحوه جمع آوری آلوگرافت: آلوگرافتها را می توان از حیوان معدوم شده برداشت نمود، البته باید تحت شرایط کاملا" آسپتیک این عمل صورت گیرد و بافتهای نرم و پریوستئوم آن باید کاملا" جداسازی گردد (29). استخوان برداشت شده را می توان در دمای 20- درجه سانتیگراد و به شکل فریز عمیق نگه داشت و هر موقع لازم شد استفاده نمود. البته توصیه شده که استفاده از این نوع گرافتها بعد از 4 هفته انجام گیرد زیرا نشان داده شده است که در طول 4 هفته محتوی پروتئین آلوگرافت طی فریز شدن کاهش می یابد و در نتیجه آنتی ژنسیتی آن هم کاسته می شود. از نوع آلوگرافتهای فریز شده تا 2 سال می توان استفاده کرد. برای برداشت و نگهداری آلوگرافت دو روش وجود دارد: الف) می توان نمونه استخوانی را تحت شرایط استریل برداشت نمود و در 20- درجه سانتیگراد نگهداری کرد. ب) می توان نمونه استخوانی را به شکل غیراستریل خارج نمود و به مدت 24-12 ساعت خشک کرد سپس داخل لوله های پلی اتیلنی قرار داد و جهت استریل کردن آنها از گاز اتیلن اکساید 84% به مدت 12 ساعت استفاده نمود. هوادهی به مدت 24 ساعت لازم است و در دمای اتاق یا دمای 20- درجه سانتی گراد نگهداری نمود البته نگهداری در حالت فریز مانع از دهیدراسیون استخوان و از دست رفتن خاصیت مکانیکی استخوان می شود (17). 4-5-3-2- استفاده از پیوند استخوانی زنوگرافت: امروزه از استخوانهای گاو کشتار شده بعنوان زنوگرافت استفاده می کنند و تمام مراحل برداشت و نگهداری و استفاده از آن مثل آلوگرافت است (28). ? فصــل ســوم 1-3 مواد و روش کار 1-1-3- حیوانات مورد استفاده: در این مطالعه از. 12 عدد خرگوش نژاد سفید نیوزلندی نر به وزن تقریبی 2 کیلوگرم و با سن 5/1 تا 2 سال انتخاب شدند و به دو گروه 6 تایی به شکل تصادفی تقسیم شدند و در قفس های انفرادی به ابعاد cm60× cm50 × cm50 قرار داده شدند. تک تک خرگوش ها به شکل زیر جلدی داروی ضد انگل آیورمکتین (تولید شرکت رازک) با دوز 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم برای پاکسازی انگل های خارجی و انگل های داخلی کرم های گرد (به غیر از کرمهای کبدی و سستودها) دریافت کردند. خرگوش های مورد مطالعه برای اینکه به شرایط جدید محیطی عادت کنند و هیجانشان از بین برود بمدت 15 روز علوفه خشک (یونجه خشک) به مقدار مساوی دریافت می کردند. 2-1-3- مواد مورد استفاده: 1- آیورمکتین، 2- علوفه خشک 3- داروی آنتی بیوتیک پنی سیلین، استرپتومایسین، 4- یک عدد گوساله جنینی، 5- نخ بخیه جذب شونده ویکریل، 6- نخ جذب نشونده، 7- دستکش جراحی استریل، 8- داروی کتامین، زایلازین، دیازپام، آسپرومازین، 9- پماد بتادین، 10- عکس رادیوگرافی کوچک، 11- فرمالین، 12- چسب لوکوپلاست، 13- بانداژ . 3-1-3- وسایل مورد استفاده: 1- ست جراحی عمومی، 2- ست جراحی ارتوپدی، 3- اره استخوان بر برقی، 4- دستگاه رادیولوژی. 4-1-3- روش کار: الف - آماده سازی پودر صفحه رشد دمیزاله شده گوساله جنینی ابتدا گوساله جنینی از کشتارگاه تهیه شده و تمامی استخوانهای بلند گوساله به شکل کاملاً استریل از بافتهای نرم جدا شده و خارج می گردند. تمامی صفحات رشد فوقانی و تحتانی استخوانهای بلند با اره برقی برش خورده و خارج می گردند. دمینراله کردن صفحات رشد خارج شده طبق روش دمینراله کردن استخوان توسط ردی و هاگینس انجام می گیرد(40). صفحات رشد با آب مقطر استریل شتسشو داده شده و آبکش می گردند سپس در اتانول 95% به مدت 15 دقیقه و 3 بار شستشو داده می شوند. بعد از این مرحله به مدت 15 دقیقه داخل اتر قرار داده می شوند. نهایتاً یک شبانه روز در معرض هوا خشک می شوند. صفحات رشد خشک و تمیز شده آسیاب شده و سپس با اسید کلریدریک 6/0 نرمال سه مرتبه و به مدت 1 ساعت دمینراله می شوند (50 میلی لیتر اسید بر هر گرم از صفحه رشد). پودر حاصله با آب مقطر استریل چندین بار آبکشی می شوند تا ph به 5/3 یا بالاتر برسد. سپس سه مرتبه با اتانول 95% و یک مرتبه با اتر آبکشی می شوند. پودر صفحه رشد حاصله در معرض هوا خشک شده و داخل بسته های پلاستیکی در دمای 4 درجه سانتی گراد تا زمان استفاده نگهداری می شوند. تمامی مراحل در شرایط استریل انجام می گیرد فقط آسیاب کردن در شرایط غیراستریل می باشد که جهت اطمینان از عدم آلودگی یک نمونه کشت نیز داده خواهد شد. ب- روش جراحی: کاشت پودر صفحه رشد در نقیصه استخوانی در خرگوش مطالعه روند التیام استخوان توصیه شده است که در حیوان خرگوش به جای موش صحرایی انجام می گیرد زیرا سیستم هاورسین استخوانهای بلند خرگوش شبیه به انسان است و مدل خوبی برای انجام مطالعات التیامی شکستگی ها محسوب می شود (38). خرگوش ها با داروی آسپرومازین به میزان mg/kg02/0 آرام بخشی داده می شدند و با ترکیب داروی کتامین (به میزان 40 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) و زایلازین (به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) و دیازپام (4 میلی گرم بر کیلوگرم داخل عضلانی) بی هوش می شدند. دست راست و چپ به شکل تصادفی تراشیده شده و آماده سازی استریل برای جراحی می شدند. بعد از شان گذاری برش پوست بر روی استخوان ساعد ایجاد شده و استخوان ساعد در قسمت میانی مشخص شده و در معرض دید قرار می گرفت. با استئوتوم برقی برش عرضی داده شده و قطعه ای به طول دو برابر عرض استخوان خارج می شد. (8) (تصویر 1-2). تصویر 1-2- برداشت قطعه از استخوان رادیوس (دو برابر عرض استخوان) گروه i : در 6 خرگوش نقیصه ایجاد شده با پودر صفحه رشد پر خواهد شد گروهii : در 6 خرگوش نقیصه با هیچ ماده ای پر نشده و بعنوان گروه کنترل می باشد. بعد از اینکه نقیصه استخوانی با پودر پر گردید عضلات بخیه شدند و پوست به شکل زیر جلدی و با نخ ویکریل دو صفر بخیه می شدند. بعد از اینکه خرگوش ها کاملا" از بیهوشی برمی گشتند در قفس بدون تثبیت خارجی رها می شدند. تمامی خرگوشها به مدت 5 روز و روزانه یکبار بعد از عمل پنی سیلین با دوز 000/40 واحد بین المللی و استرپتومایسین 12 میلی گرم بر کیلوگرم تزریق عضلانی شدند. 5-1-3- ارزیابی بالینی: هر روز خرگوش ها مورد ملاحظه و مشاهده قرار می گرفتند و از نحوه استفاده از دست، وزن گذاری اطلاع کسب می شد. هر گونه زخم های موضعی، التهاب و یا عدم ترمیم مورد توجه قرار می گرفتند. 6-1-3- ارزیابی رادیوگرافیکی: رادیوگرافها از دست خرگوشها بلافاصله بعد از عمل و در روزهای14، 28 ،42و60. در دو نمای جانبی و قدامی - خلفی رادیوگرافها تهیه می شدند. فاصله فیلم از منبع اشعه x حدود 70 سانتی متر و دستگاه رادیوگرافی با 45 کیلو ولت(kv) و20 میلی آمپر بر ثانیه (mas) تنظیم گشته بود: برای ارزیابی و درجه بندی رادیوگرافهای تهیه شده از سیستم درجه بندی تغییر شکل یافته lane و sandhu استفاده گردید که به شرح زیر است (جدول 1-2). جدول 1-2: سیستم درجه بندی برای رادیوگرافها به روش تغییر شکل یافته lane و sandhu(32). (bone formation) شکل گیری استخوان درجه هیچ نشانه ای از شکل گیری استخوان 0 شکل گیری استخوان و پر شدن 25% نقیصه 1 شکل گیری استخوان و پر شدن 50% نقیصه 2 شکل گیری استخوان و پر شدن 75% نقیصه 3 شکل گیری استخوان و پر شدن 100% نقیصه 4 union جوش خوردگی (فوقانی و تحتانی) عدم جوش خوردگی 0 احتمالا" جوش خوردگی 1 جوش خوردگی کامل 2 remodeling بازسازی هیچ نشانه ای از بازسازی 0 نشانه های صعیف بازسازی 1 بازسازی کامل 2 7-1-3- ارزیابی هیستوپاتولوژی: در روز 60 تمامی خرگوش ها به روش انسانی با تزریق داروی فنوباربیتال با دوز زیاد به شکل تزریق داخل قلبی معدوم شدند. از هر گروه 3 نمونه برای ارزیابی هیستوپاتولوژی برداشته و داخل فرمالین 10% قرار داده شد و برای آزمایش ارسال گشت. نمونه ها از بافت نرم و عضلات تمیز گشته و به روش استفاده از اسیدهای آلی و بمدت 4 روز کلسیم زدایی انجام گرفت. با دستگاه میکروتوم برش های طولی و عرضی از محل پیوندها به قطر 5میکرون انجام شد و با رنگ آمیزی eosin hematoxylin & رنگ آمیزی شدند و زیر میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. در ارزیابی هیستوپاتولوژی از روش heiple برای درجه بندی مطابق جدول 2-2 استفاده شد (26). جدول 2-2: سیستم درجه بندی ارزیابی هیستوپاتولوژی نمونه ها به روش heiple. union جوش خوردگی درجه هیچ نشانه از جوش خوردگی 0 جوش خوردگی فیبروزی 1 جوش خوردگی استئوکندرال 2 جوش خوردگی استخوانی 3 سازماندهی کامل بدنه استخوان 4 cancellous bone استخوان اسفنجی عدم فعالیت سلول استخوانی 0 شکل گیری ناقص استخوان جدید 1 شکل گیری فعال استخوان جدید 2 دوباره سازماندهی شدن استخوان اسفنجی 3 دوباره سازماندهی شدن کامل استخوان اسفنجی 4 cortical bone استخوان متراکم عدم وجود 0 تظاهر ناقص 1 در حال شکل گیری 2 سازماندهی شدن به میزان زیاد 3 شکل گیری کامل 4 marrow مغز استخوان هیچ موردی از مغز استخوان در محل قطع شده 0 شروع به ظاهر شدن 1 وجود در بیش از نصف نقیصه 2 کلونیزه شدن کامل با مغز قزمز استخوان 3 مغز استخوان چربی بالغ شده 4 8-1-3- تجزیه و تحلیل آماری: ابتدا نتایج بدست آمده بوسیله آزمون آماری kruskal-wallis non parametric anova مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت زمانی که ارزش p کمتر از 05/0 می شد دوباره با آزمون آماری mann-whitney u test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می گرفتند در این آزمون اگر مقادیر کمتر از 05/0 (05/0p<) می شدند، از نظر آماری معنی دار تلقی می شدند. برای انجام تستهای آماری از نرم افزار spss استفاده شد. فصـل چهارم نتایج 1-4- نتایج: 1-1-4- ارزیابی بالینی: خرگوش ها در تمامی گروهها تا روز 4 در ناحیه جراحی تورم و التهاب داشتند و حین وزن گذاری کمی لنگش داشتند ولی بعد از 4 روز در ناحیه جراحی هیچگونه التهاب و تورم و عفونت و درد مشاهده نشد و وزن گذاری خرگوشها طبیعی بود. 2-1-4- ارزیابی رادیوگرافیکی: ارزیابی رادیوگرافیکی روند التیام دردو گروه با پودر صفحه رشد و بدون پودر صفحه رشد در روزهای14، 28، 42 و56 انجام پیوند و درجه بندی از نظر شکل گیری استخوان، میزان جوش خوردگی فوقانی و تحتانی و شکل پذیری دوباره استخوان (بازسازی) صورت گرفت. 1-2-1-4 شکل گیری استخوان حدود 25 درصد شکل گیری استخوان در گروه i در روز 14 مشاهده شد که در روز 28 بین 25 تا 50 درصد و در روز 42 بین 50 تا 75 درصد شکل گیری استخوان مشاهده شد. در گروه ii از روز 14 تا 42 میزان شکل گیری استخوان بین 25 تا 50 درصد مشاهده شد. از روز 14 تا 42 هیچگونه تفاوت آماری در تجزیه و تحلیل آماری مشاهده نشد. ولی میزان شکل گیری استخوان در روز 42 در گروه i بیشتر از گروه ii بود. در روز 56 اختلاف معنی داری از نظر استخوان سازی بین گروه i و گروه ii مشاهده شد (p<0/05). در روز 56 شکل گیری استخوان در گروه i بیشتر و قوی تر از گروه ii بوده است (جدول 4-1، رادیوگراف 4-1). جدول 4-1- نتایج رادیوگرافیک مربوط به شکل گیری استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (2-0) 1 (1-0) 0 16/0 28 (3-1) 2 (1-0) 1 045/0 42 (3-1) 3 (2-0) 1 037/0 56 b(4-3) 3 (2-1) 2 006/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.008 (compared with group ii by mann-whitney u test) 2-2-1-4 جوش خوردگی استخوان میزان جوش خوردگی استخوان بخش فوقانی و تحتانی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین گروه i و گروه ii وجود نداشت ولی مقادیر عددی میزان جوش خوردگی در گروه i بیشتر از گروه ii بوده است (جدول 4-2 و 4-3، رادیوگراف 4-1). جدول 4-2- نتایج رادیوگرافیک مربوط به جوش خوردن فوقانی استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (2-0) 1 (1-0) 0 41/0 28 (2-1) 1 (1-0) 1 058/0 42 (2-1) 2 (2-0) 1 118/0 56 (2-1) 2 (2-0) 1 054/0 a kruskal-wallis non parametric anova جدول 4-3- نتایج رادیوگرافیک مربوط به جوش خوردن تحتانی استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (1-0) 1 (1-0) 0 22/0 28 (2-1) 1 (1-0) 1 09/0 42 (2-1) 2 (2-1) 1 07/0 56 (2-1) 2 (2-1) 1 07/0 a kruskal-wallis non parametric anova 3-2-1-4 بازسازی استخوان در روز 14 و 28 بعد از عمل هیچ نشانه ای از بازسازی در محل ایجاد نقیصه استخوانی مشاهده نشد. در روز 42 بعد از عمل در تعدادی از خرگوش های گروه i و گروه ii بازسازی استخوان مشاهده شد ولی اختلاف معنی دار آماری بین دو گروه وجود نداشت و روز 56 بعد از عمل 75 تا 100 درصد بازسازی در محل نقیصه در گروه i دیده می شد که در روز 56 بعد از عمل اختلاف معنی دار آماری بین گروه i و گروه ii مشاهده شد (p<0/05) (جدول 4-4، رادیوگراف 4-1) جدول 4-4- نتایج رادیوگرافیک مربوط به بازسازی (remodelling) استخوان در فواصل زمانی مختلف روزهای بعد از عمل (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) 14 (0-0) 0 (0-0) 0 1 28 (0-0) 0 (0-0) 0 1 42 (2-1) 2 (1-0) 1 031/0 56 b(2-1) 2 (1-0) 1 015/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.032 (compared with group ii by mann-whitney u test) رادیوگرافهای 4-1 بترتیب در روزهای 14، 28، 42 و 56 از محل پیوند در گروه با پودر صفحه رشد گوساله جنینی و گروه بدون پودر صفحه رشد رادیوگراف تهیه شد. (a) روز14 بدون پودر (b) روز 14 با پودر، (c) روز28 بدون پودر (d) روز 28 با پودر، (e) روز42 بدون پودر (f) روز 42 با پودر، (g) روز56 بدون پودر (h) روز 56 با پودر. 3-1-4- نتایج حاصله از هیستوپاتولوژی نمونه ها: 56 روز بعد از عمل نمونه های پیوندی خارج شده و جهت ارزیابی هیستوپاتولوژیکی ارجاع داده شدند. در ارزیابی هیستوپاتولوژیکی میزان جوش خوردگی، شکل گیری استخوان متراکم، شکل گیری استخوان اسفنجی و شکل گیری مغز استخوان براساس سیستم درجه بندی heiple و همکاران مورد ارزیابی قرار گرفتند (25). در ارزیابی هیستوپاتولوژیکی هیچگونه نشانه ای از التهاب و عفونت در دو گروه مشاهده نشد. از نظر جوش خوردگی استخوان اختلاف آماری معنی داری بین گروه i و ii دیده می شد که میزان جوش خوردگی استخوان گروه i بیشتر و قوی تر از گروه ii بوده است. از نظر شکل گیری استخوان متراکم اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. شکل گیری استخوان اسفنجی نیز بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی مقادیر عددی مربوط به شکل گیری استخوان اسفنجی در گروه i نسبت به گروه ii بیشتر بوده و حاکی از قوی بودن شکل گیری استخوان اسفنجی در گروه i می باشد. 56 روز بعد از عمل شکل گیری مغز استخوان به شکل معنی داری در گروه i بیشتر و مطلوب تر از گروه ii می باشد. در گروه بدون پودر صفحه رشد استخوان ترابکولی نابالغ و نازک مشاهده شد. در گروه با پودر صفحه رشد میزان شکل گیری استخوان اسفنجی ، استخوان متراکم بالغ و شکل گیری مغز استخوان قابل توجه بوده و استخوان شکل گرفته کیفیت بهتری داشته است (جدول 5-4، تصاویر 4-2). جدول 4-5 ارزیابی هیستوپاتولوژی در محل شکل گیری استخوان معیارهای هیستوپاتولوژی (حداکثر-حداقل)میانه pa گروه i (5 عدد) گروه ii (5 عدد) جوش خوردگی استخوان b (4-2) 3 (2-1) 1 013/0 استخوان متراکم (4-2) 3 (3-2) 2 118/0 استخوان اسفنجی (4-2) 3 (3-1) 2 049/0 مغز استخوان c(4-2) 3 (2-1) 1 013/0 a kruskal-wallis non parametric anova b p= 0.016 (compared with group ii by mann-whitney u test) c p= 0.016 (compared with group ii by mann-whitney u test) تصاویر 4-2 (a) در گروه بدون پودر صفحه رشد به استخوان ترابکولی نابالغ و نازک توجه شود. در گروه با پودر صفحه رشد میزان شکل گیری استخوان اسفنجی ، متراکم بالغ و شکل گیری مغز استخوان قابل توجه بوده و استخوان شکل گرفته کیفیت بهتری داشته است (b, c و d). فصـل پنجم 1-5- بحـث و نتیجه گیری در این پایان نامه پیوند پودر صفحه رشد گوساله جنینی بر روی مدل حیوانی خرگوش انجام گرفت. استخوان انتخاب شده جهت مقایسه پیوندها در خرگوش استخوان ساعد می باشد زیرا با برداش