نام پژوهشگر: شاداب شاهعلی
شاداب شاه علی می نور لمیعیان
روش کار: روش تحقیق این مطالعه روش ترکیبی با رویکرد متوالی اکتشافی می باشد. در مرحله اول به منظور کشف فرایند ارائه خدمات بهداشتی بالینی به قربانیان تجاوز جنسی از روش گراندد تئوری استفاده شد. مجموعا تعداد 23 نفر از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی درمانی به زنان قربانی خشونت جنسی و 10زن قربانی تجاوز جنسی در شهرهای اهواز و تهران بعنوان مشارکت کننده اصلی در طی نمونه گیری های هدفمند و نظری وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها بصورت مصاحبه های بدون ساختار عمیق و سپس در نمونه گیری نظری بصورت نیمه ساختاریافته ادامه یافت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روند آنالیز مستمر و مقایسه ای مطابق با روش اشتراوس و کوربین (1998) استفاده گردید. در مرحله دوم پژوهش از تکنیک گروه اسمی جهت طراحی پروتکل استفاده شد واطلاعات بخش کیفی تحقیق به همراه مطالعه ای مروری و جامع بر پروتکل های موجود به 12 متخصص با تجربه در ارائه خدمات به قربانیان خشونت جنسی ارائه گردید و جلسه ای گروهی تشکیل شد و به دنبال طرح سوال پژوهش و بیان نظرات در رابطه با حیطه های ارائه خدمات بهداشتی بالینی به زنان قربانی تجاوز جنسی، دستورالعمل بالینی اولیه تدوین گردید. در مرحله سوم پژوهش یک نسخه از راهنمای بالینی اولیه توسط 9 متخصص شرکت کننده در جلسه گروه اسمی و یک متخصص حقوقدان مورد بررسی قرار گرفت و کیفیت پروتکل بوسیله ابزار agree مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله چهارم پروتکل از نظر قابلیت بکارگیری توسط 50ارائه دهنده خدمات بالینی ارزیابی شد و بعد از انجام اصلاحات توسط تیم تحقیق، پروتکل نهایی تدوین گردید. یافته ها: در بخش اول پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها منجر به ظهور283 کد زمینه ای و 11 طبقه اصلی باز و 3 طبقه محوری در کدگذاری های باز و محوری گردید، که شامل : "وظیفه مداری"، " دسترسی و انگ زدایی ارایه خدمات درمانی " و "تنگناهای اجتماعی و آسیب بدنبال انگ " می باشد. تحلیل داده ها در کدگذاری انتخابی منجر به آشکار شدن "انتظارات، درخواستها و دستورالعمل های متعارض بین قربانی و سازمان" بعنوان دغدغه اصلی مشارکت کنندگان در ارایه خدمات گردید. در این راستا "بی توجهی درمانگران به نیازها و انتظارات ابراز شده قربانیان در راستای پایبندی به فرهنگ سازمانی" به عنوان مفهوم مرکزی مطالعه استخراج شد. بطوریکه این مفهوم مرکزی از یک سو بیانگر نحوه مواجهه مشارکت کنندگان اصلی یعنی ارایه کنندگان خدمات به دغدغه و مساله اصلی می باشد. از سوی دیگر نحوه مواجهه ای چون پایبندی به تشریفات قانونی در موارد خشونت جنسی توسط درمانگر و عوامل زمینه ای مانند وقوع برچسب زنی و قضاوت تیم درمانگر در رابطه با قربانی را در بر می گیرد و از این طریق در اتخاذ راهبرد توسط ارایه کنندگان و قربانیان تاثیر می گذارد. چرا که یافته ها نشان داد که ارائه دهندگان خدمات، بدون توجه به دغدغه اصلی قربانیان (سقط و هایمنوپلاستی) سعی می کنند تنها براساس دستورالعمل های اداری و فرم های روتین درمانی عمل نمایند. این نحوه مواجهه باعث عدم رضایت و سرخوردگی قربانیان و پیگیری خواسته هایشان از طرق غیر قانونی جهت دریافت پاسخ به انتظارات و اتخاذ رفتارهای مغایر با فرهنگ سازمانی موجود توسط درمانگران می شود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش دوم پژوهش منتج به تدوین راهنمای بالینی ارائه مراقبت های بهداشتی و درمانی به زنان قربانی خشونت جنسی گردید که شامل ارائه خدماتی چون نحوه اخذ رضایت نامه، ارزیابی زنان بالغ قربانی خشونت جنسی، گرفتن شرح حال، معاینه فیزیکی، جمع آوری نمونه های قانونی، انجام آزمون های تشخیصی مورد نیازشان، پیشگیری و درمان بیماری های منتقله از طریق جنسی، پیشگیری از بارداری و ترمیم هایمن، ارائه خدمات سلامت روانی، موارد ارجاع، پیگیری درمان و نحوه مستندسازی شواهد بود. نتایج اعتبارسنجی پروتکل تدوین شده در مرحله سوم پژوهش به شرح زیر بود: در بخش چشم انداز و هدف 95/55%، مشارکت ذینفعان 85/83%، دقت و کیفیت متدولوژی تدوین 92/85%، گویایی و ارایه 90%، قابلیت به کارگیری63/33%، استقلال در ویرایش 91/66% و در بخش ارزیابی نهایی 100% ارزیابان استفاده از این پروتکل را توصیه می نمودند و نتایج بخش چهارم پژوهش نشان داد که نود و شش درصد ارائه دهندگان خدمات استفاده از پروتکل تدوین شده را توصیه می نمودند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که دغدغه اصلی قربانیان که ریشه در تنگناهای اجتماعی و آسیب ناشی از انگ تجاوز دارد مورد توجه ارایه کنندگان خدمات قرار نمی گیرد. براین اساس در تدوین راهنمای بالینی جهت هدایت کارکنان تیم بهداشتی درمانی لازم است به نیازهای و دغدغه های آشکار شده علاوه بر دغدغه های حرفه و درمانی توجه شود. در این راستا در تدوین راهنمای بالینی این ملاحظات رعایت شده بطوریکه در این راهنما هم به دغدغه ها و نیازهای زمینه ای قربانیان و هم به دغدغه های حرفه ای و تخصصی در بعد درمان و مراقبت توجه ویژه ای شده است. لذا این ویژگی نشاندهنده کیفیت مناسب و قابلیت بکارگیری این پروتکل در بالین می باشد.