نام پژوهشگر: صدیقه رئوف حسینآباد
صدیقه رئوف حسین آباد مجتبی جانی پور
جامعه بشری از دیرباز تاکنون برخورد یکسانی با مجرمین مبتلا به بیماری روانی نداشته است و نوع واکنش نسبت به این افراد متناسب با پیشرفت دانش بشری متفاوت بوده است. روزگاری بیماران روانی را مسخر ارواح شریر پنداشته و آنها را سوار بر کشتی های روانه رودهای اروپایی می کردند تا به جستجوی عقل و خرد بروند.اما امروزه در برخی جوامع عقیده چنین است که ختلالات روانی، نافی جرم هستند، نه رافع مسئولیت کیفری.قانونگذار کشور ما نیز در زمانی جنون و اختلال دماغی را در یک ردیف قرار می داد و در زمانی دیگر، علاوه بر به رسمیت شناختن دفاع جنون، به اختلال نسبی شعور یا قوه تمیز یا اراده اشاره کرده بود.قانون مجازات اسلامی مصوب 1370، با به کار بردن واژه مبهم جنون و اشاره به درجات آن، تمام ماجرای اختلالات روانی و تأثیر این اختلالات بر مسئولیت کیفری را در ماده 51 خویش خلاصه کرده بود و امروزه می بینیم که قانونگذار سال 1392، با استفاده از واژه هایی نظیر «اختلال روانی» و «فقد اراده یا قوه تمیز» به پیشواز استفاده از واژگان علمی و روزآمد رفته است. در عرصه حقوق بین الملل کیفری نیز، قسمت الف بند یک ماده 31 اساسنامه رم، صراحتاً به جای واژه جنون،از واژه عام اختلال روانی استفاده کرده است.نوشتار حاضر با رویکردی تطبیقی-توصیفی-تحلیلی در صدد بررسی تحولات مسئولیت کیفری در مجرمین مبتلا به بیماری روانی عرصه حقوق کیفری ایران و حقوق بین المللی کیفری است.نهایتاً این که رویکرد قانون مجازات ایران با اساسنامه دیوان کیفری بین المللی هماهنگ است.