نام پژوهشگر: مهدی حسنپور
مائده محمدی گورجی جبرائیل رزمجو
در این مطالعه اثر ورمی کمپوست و رقم خیار (cucumis sativus l.) روی رشد جمعیت و پارامترهای جدول زندگی شته ی جالیز a. gossypii glover بررسی شد. در آزمایش اول دو رقم خیار (رویال و استورم) و پنج ترکیب ورمی کمپوست:خاک شامل 100:0، 90:10، 80:20، 70:30، 50:50 درصد (حجمی/حجمی) مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان در اتاقک رشد و در دمای 1±25، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. تعداد شته ها در 3، 5، 7، 9، 12، 15، 18 و 21 روز پس از آلودگی نشاها به شته ها شمارش شدند. در همه ی ترکیبات ورمی کمپوست:خاک، تعداد شته ها کمتر از تیمار خاک بدون ورمی کمپوست بود. بیشترین و کمترین تعداد شته ها در تیمار شاهد رقم رویال و به ترتیب در نسبت های 30 و 50 درصد ورمی کمپوست رقم استورم به دست آمد. در آزمایش دوم، اثر رقم خیار ورمی کمپوست روی پارامترهای جدول زندگی شته ی جالیز، در سه ترکیب شامل 100:0 (شاهد)، 80:20 و70:30 درصد ورمی کمپوست:خاک بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، نرخ ذاتی افزایش رشد این آفت در رقم استورم نسبت به رقم رویال در همه ی تیمارهای ورمی کمپوست پایین بود. کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0)، 8/57 (پوره/ ماده/ نسل) و نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) برابر 204/0 (ماده/ ماده/ روز) در تیمار 30 درصد ورمی کمپوست و روی رقم استورم به دست آمد. بنابراین، تیمار 70:30 درصد ورمی کمپوست و خاک، ترکیبی مناسب از این ترکیب برای کاهش جمعیت شته ی جالیز می باشد.
نسرین علی زاده حصاری علی گلیزاده
بالتوری سبز، chrysoperla carnea یکی از دشمنان طبیعی مهم آفات درختان میوه و زراعی بویژه گونههای مختلف شتهها میباشد. یکی از عوامل مهم که نشو و نما و برهمکنشهای شکارگر-شکار مانند واکنش تابعی را تحت تاثیر قرار میدهد، دما است. در این مطالعه، اثر دماهای مختلف روی برخی پارامترهای زیستی و شکارگری بالتوری سبز c. carnea در تغذیه از شتهی جالیز aphis gossypii مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سه دمای ثابت 20، 25 و 30 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±55 درصد و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. به منظور بررسی پارامترهای زیستی بالتوری سبز، روزانه تعدادی شتهی جالیز جهت تغذیهی لاروهای شکارگر در اختیار آنها قرار میگرفت و نشوونمای آنها ثبت میشد. پارامترهای جدول زندگی با استفاده از روش کری، محاسبه شد. طول دورهی مراحل نابالغی و طول عمر حشرات کامل با افزایش دما کاهش یافت. پارامترهای رشد جمعیت پایدار شامل نرخهای ناخالص (grr) و خالص تولیدمثل (r0)، نرخهای ذاتی (rm) و متناهی (λ) افزایش جمعیت، متوسط طول مدت زمان یک نسل (t)، مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt)، همچنین زادآوری و باروری بالتوری سبز بهطور معنیداری تحت تاثیر دما قرار گرفتند. در بررسی واکنش تابعی لاروهای بالتوری سبز نسبت به تراکمهای مختلف پورههای شتهی جالیز، واکنش تابعی هر سه سن لاروی در هر سه دمای مورد آزمایش از نوع ii بود. با افزایش دما از 20 تا 30 درجهی سلسیوس نرخ حمله در سنین اول و سوم لاروی شکارگر افزایش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده در بخشهای مختلف این مطالعه، به نظر میرسد لاروهای بالتوری سبز در دمای 30 درجهی سلسیوس میتوانند نقش موثرتری در کنترل شتهی جالیز داشته باشند.
مهدی حسن پور شهرام ابوطالبی
سکته مغزی یک بیماری عروقی مغز است که در آن نقص در تامین اکسیژن سلولهای مغزی، منجر به مرگ آنها و بروز نقصهای خفیف تا شدید در یک سمت بدن و در مواردی در دو سمت می شود. این مساله موجب اختلال در کنترل فعالیت های حرکتی می گردد. با توجه به این که یکی از دغدغه های اصلی متخصصان توانبخشی بعد از سکته مغزی است بهبود عملکرد اندام فوقانی (سمت مبتلا ) است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فعالیت های دو طرفه در کنار سایر مدالیته های درمانی بر عملکرد اندام فوقانی سمت مبتلا بیماران سکته مغزی انجام شده است. در این مطالعه 21 نفر از افراد سکته ای مراجعه کننده به مراکز توان بخشی رفیده و حضرت رسول تهران به صورت در دسترس و با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب، و به صورت تصادفی11 نفر درگرو ه مورد و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند که 1 نفر ا زگروه مورد و 2 نفر از گروه کنترل از ادامه مطالعه خودداری کردند. سپس افراد گروه مورد 18 جلسه تمرینات دو طرفه را که شامل (دوچرخه دستی، باز کردن در بطری با دو دست، جلو و عقب بردن اسکوتر با دو دست در داخل ریل، سندینگ با بلاک مخصوص دو دست) را علاوه بر تمرینات معمول کاردرمانی که گروه کنترل انجام می دادند دریافت کردند، مدت هر جلسه درمانی برای هر دو گروه 45 دقیقه بود. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل فرم مشخصات دموگرافیک و آزمون های فوگل میر و ولف بودند. از آزمون های آماری کای دو، تی زوجی و مستقل و تحلیل چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده گردید. بین دو گروه در نمره عملکرد حرکتی ، زمان عملکرد و عملکرد حسی حرکتی قبل از مداخله تفاوت معناداری وجود نداشت، بعداز مداخله هم بین دو گروه در نمره عملکرد حرکتی ، زمان عملکرد و عملکرد حسی حرکتی تفاوت معناداری مشاهده نشد.ولی از لحاظ مقایسه هر گروه قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری بین نمره زمان عملکرد (0/023=p) و نمره عملکرد حسی حرکتی (0/002 =p) درگروه مورد دیده شد ولی در نمره عملکرد حرکتی این اختلاف مشاهده نشد.همچنین اختلاف معناداری در نمره عملکرد حرکتی ، زمان عملکرد و عملکرد حسی حرکتی،در گروه کنترل بین قبل و بعد از مداخله مشاهده نشد. فعالیت های دو طرفه می تواند درکنار سایر روش های توان بخشی برای درمان اختلال عملکرد اندام فوقانی موثر باشد. اما در این پژوهش به نظر می رسد که بدلیل زیاد بودن مدت زمان سپری شده بعد از سکته مغزی، این تاثیر آنقدر زیاد نبوده که اختلاف بین دو گروه را معنادار نشان دهد و اختلاف مشاهده شده فقط بین قبل و بعد از مداخله در گروه مورد بوده است.