نام پژوهشگر: حبیبالله شیرازی
سیروس نورائی رضا جلالی
هدف رساله حاضر در واقع اثبات این نظریه است که بحران در کردستان کشورهای منطقه ای ایران، ترکیه، عراق و سوریه نتیجه عملکرد کشورهای فرامنطقه ای امریکا، انگلیس، روسیه و فرانسه به شمار می رود. بدین جهت ارتباط میان دو دسته از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای ورای جنبه ارزش گذاری ایدئولوژیک وارد یک منطق علمی ویژه می شود منطبق با نظریه فوق کردها در بستر یک ساختار از پیش تعیین شده قرار گرفته اند که به نحوی تعارض آمیز متناسب با اتمسفر سیاسی به صورت نیروهای گریز از مرکز عمل می کنند. در تلاش و کوشش علمی برای مقصود و منظور اصلی رساله روش ساختار- عملکردی انتخاب گردیده است تا دو حوزه ساختار ها و روابط در علل بحران با ملحوظ داشتن ساخت درونی کشورهای منطقه ای آن هم در تعامل و تعاطی با قدرت های فرامنطقه ای به عنوان یک ساختار تحت پوشش قرار گیرد. مدلی که برای اثبات رسم الخطوط استدلال کنونی مورد استفاده بوده به صورت یک مربع ترسیم گردیده است عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اضلاع چهارگانه ان را تشکیل می دهند که بوسیله عملکرد مرئی و نامرئی قدرتهای بزرگ پدید آمده است. به این اعتبار مسئله کردستان به مثابه یک معضل لاینحل با عملکرد بیرونی و ساخت نظام بین الملل ارتباط ناگسستنی دارد بر این اساس علی رغم نظریات متعدد و متنوع پیرامون این موضوع عملکرد دولت های محلی در حل مسالمت آمیز بحران با رعایت مسائل کلان امنیت و آزادی کماکان کارائی لازم را در برنداشته است. زیرا نواقص بنیادین در ایجاد شکاف قومی و ملی دلایل بیرونی دارد اساساً این نظریه دولت های منطقه ای دارنده قوم کرد را به بازیافت و بازشناخت سیاست داخلی و خارجی در عرصه«شناخت" و "چه باید کرد" حیات سیاسی فرا می خواند.