نام پژوهشگر: حسین ترابی
حسین ترابی محمد تقی امینی
امروزه مهمترین دغدغه اکثر سازمانها، طراحی، تدوین و پیاده سازی استراتژیهایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحول و پیچیده محیطی، تضمین نماید. برنامه ریزی استراتژیک ابزاری در اختیار سازمانها می گذارد تا بتوانند تدوین و اجرای استراتژی را در وجوه مختلف سازمان دنبال کنند و بر عملکرد استراتژیک خود مدیریت داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و تدوین استراتژی شرکت حفاری شمال می باشد. برای تدوین استراتژی از چارچوبی با عنوان چارچوب جامع تدوین استراتژی استفاده گردید. اطلاعات بدست آمده در این تحقیق با استفاده از آمار توصیفی و ابزارهایی همچون ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، ماتریسswot و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله تطبیق و مقایسه با استفاده از ماتریس swot، استراتژیهای چهار گانه (تهاجمی، محافظه کارانه، رقابتی و تدافعی) شناسایی گردید و با توجه به ماتریس داخلی و خارجی، استراتژیهای تهاجمی انتخاب شد که عبارتند از: 1 - سرمایه گذاری در طرح های توسعه ای و نوسازی ناوگان شرکت با توجه به مزیت رقابتی شرکت، 2 - ائتلاف استراتژیک با شرکت های خارجی، 3 - ایجاد جاذبه هایی برای جذب متخصصان صنعت حفاری کشور، 4 - خریداری شرکتهای پیمانکار مرتبط با تامین قطعات یدکی و تامین نیروی انسانی مورد نیاز شرکت استراتژیهای انتخاب شده با استفاده از ماتریس qspm اولویت بندی و بهترین استراتژی مشخص گردید که عبارتست از: سرمایه گذاری در طرح های توسعه ای و نوسازی ناوگان شرکت با توجه به مزیت رقابتی شرکت. در پایان پیشنهادهایی برای انجام هر چه بهتر این استراتژی ارائه گردید. کلمات کلیدی: استراتژی، چارچوب جامع تدوین استراتژی، شرکت حفاری شمال
علی گلزاد حسین نقدی بادی
نتایج نشان داد که عامل نوع کود نیتروژن و فسفر بر طول کلاله-وخامه تازه، طول برگ، تعداد برگ، وزن خشک کلاله و خامه(عملکرد زعفران) و خصوصیات کیفی آن تاثیر معنی داری داشت(p<0.01). بیشترین میزان این پارامترها در بکارگیری توام کودزیستی 5/2لیتر نیتروکسین و اوره به میزان 75 کیلوگرم در هکتار (4n) و تیمار 150 کیلوگرم در هکتار اوره (2n)، و کمترین میزان ویژگی ها در تیمار شاهد(1n) حاصل شد. کارایی مصرف کود بیولوژیک نیتروژن نسبت به تیمار شاهد(1n) برای عملکرد زعفران به میزان 83 درصد بود و مصرف توام آنها نسبت به کود شیمیایی اوره (2n) تفاوت معنی داری نشان نداشت. اگرچه عملکرد کلاله و خامه در تیمار 2p (150 کیلوگرم فسفر در هکتار) و تیمار 4p (تیمار تلفیقی فسفر به میزان 75 کیلوگرم در هکتار تفاوتی نداشت، ولی مصرف 100 گرم کود بیولوژیک در هکتار (3p) علاوه بر حصول بالاترین عملکرد زعفران، سبب افزایش حدود 77/13 درصدی عملکرد کلاله و خامه نسبت به تیمار کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل(2p) شده است.نتایج این بررسی نشان داد که اثر متقابل نوع کود نیتروژنه و فسفره بر عملکرد کمی و کیفی گیاه زعفران تاثیر معنی داری داشته است و جهت حصول حداکثر عملکرد ماده خشک و کیفیت آن در واحد سطح، مصرف نیتروکسین و 100 گرم زیستی فسفره یا مصرف توام 5/2لیتر کود زیستی نیتروژنه در هکتار بهمراه 75 کیلوگرم کود اوره در هکتار با 150 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل توصیه می شود. بطور کلی بیشترین میزان پارامترهای اندازه گیری شده در بکارگیری کودزیستی بدست آمد و کمترین میزان جذب این عنصر در تیمار شاهد و یا مصرف کود شیمیایی حاصل شده است. بنابراین، تاثیر کود زیستی ناشی از تثبیت نیتروژن و افزایش فراهمی آن برای گیاه، ترشح مواد تحریک کننده رشد و حلالیت برخی عناصر غذایی که بصورت ترکیبات معدنی رسوب نموده اند باشد. کود بیولوژیک اثرات کیفی بهتری نسبت با کود شیمیایی در راستای کشاورزی پایدار داشت. بعلاوه، در این مطالعه تغییرات عملکرد کمی و کیفی زعفران در رابطه با مصرف کود زیستی و شیمیایی بررسی شده است. کلمات کلیدی :زعفران،فسفر، نیتروژن، عملکرد،کود زیستی، سافرانال،کیفی،کروسین و پیکروکروسین
حسین ترابی حجت الله رنجبر
برای انجام این مطالعه به شناسایی عوامل موثر در مکان یابی صنایع پرداخته شد. در ادامه میزان اهمیت هر یک از عوامل براساس نظرات کارشناسی تعیین شد. جهت تعیین وزن نهایی معیارها، در روش ahp از نرم افزار expert choice11 و در روش های fahp از نرم افزارmatlab r2010a استفاده شد. پس از اعمال وزن های به دست آمده در نقشه ی معیارها، هم پوشانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام شد. از عملگر گاما نیز جهت مکانیابی استفاده شد. با توجه به نقشه ی گل باد استان، مکانهای مناسب جهت ساخت صنایع جدیدگچ و سیمان شناسایی و معرفی شد.
فرهاد باقری حسین ترابی
استفاده از مواد افزودنی نظیر زئولیت و لیگنین از طریق تاثیر بر واکنش شیمیایی محلول خاک باعث بهبود کارایی مصرف کود فسفره می شود. به همین منظور دو آزمایش با هدف بررسی تاثیر اصلاح کودی دی آمونیوم فسفات بر فسفر قابل مصرف خاک در آزمایش اول به صورت طرح کاملا تصادفی، و اجزاء عملکرد و راندمان جذب فسفر در آزمایش دوم به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 90 - 1389 در مزرعه پژوهشی دانشگاه شاهد در منطقه جنوب تهران به اجرا درآمد. ترکیب تیماری شامل تهیه نسبت های زئولیت (0z0= و 15 z1=و 30 z2=درصد)، لیگنین (0 l0= و 10 l1= درصد) و اسید سولفوریک (0a0= و 20 a1= درصد) بر پایه وزن خشک فسفات آمونیوم بود. صفات مورفولوژیک وزن خشک اندام هوایی، تعداد برگ، طول تاسل و روند مقدار فسفر قابل جذب خاک طی چهار ماه و همچنین فسفر اندام هوایی گیاه در مرحله پرشدن دانه ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که استفاده از مواد زئولیت، لیگنین و اسید سولفوریک در ترکیب کود فسفات آمونیم در مقایسه با شاهد سبب افزایش فسفر قابل دسترس خاک در طول دوره رشد گیاه شد(p<0.01) بطوریکه دسترسی به فسفر ترکیب z0l1a1 نسبت به تیمار شاهد 7/13 درصد افزایش نشان داد. همچنین ترکیب تیمار کودی بر میزان فسفر گیاه، وزن خشک و سطح برگ از نظر آماری تاثیر معنی دار(p<0.01) داشت بطوری که بیشترین مقدار فسفر اندام هوایی در مرحله پرشدن دانه ها از ترکیب تیماری z1l0a1p2 و کمترین میزان آن از تیمار شاهد بدست آمد. به طور کلی نتایج نشان داد که ترکیب تیماری زئولیت، لیگنین و اسید سولفوریک با تاثیر بر واکنش های شیمیایی محلول خاک و کاهش تثبیت فسفر مانند واکنش کمتر یون فسفات با کلسیم، می توانند باعث بهبود جذب فسفر کود دی آمونیوم فسفات خاک های آهکی شوند.
حسن بلبل حسین ترابی
با وجود سابقه نسبتا طولانی مطالعات خاکشناسی در ایران که بیشتر آنها در اراضی مستعد کشاورزی انجام گرفته است، از روش طبقه بندی استعداد حاصلخیزی خاک (fcc) برای طبقه بندی این خاکها استفاده نشده و تنها تحقیقات محدود و پراکنده ای در این زمینه انجام گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، استفاده از روش fcc جهت طبقه بندی خاک های زیرکشت برنج در منطقه زیباکنار استان گیلان به عنوان الگو و انجام مقایسه تفسیری میان این روش با روش طبقه بندی خاک آمریکایی می-باشد. این پژوهش از دو بخش مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی تشکیل شده است که با روش های استاندارد به انجام رسیده اند. تعداد 12 خاکرخ به فواصل یک کیلومتر از یکدیگر در اراضی شالیکاری منطقه مورد مطالعه حفر و پس از تشریح هریک از آنها، نمونه برداری از افق های سطحی و زیرسطحی آنها انجام و آزمایش های فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی بر روی آنها صورت پذیرفت. طبقه بندی خاک ها به روش آمریکایی، بیانگر تشابه خاک های مورد مطالعه در سطوح رده، زیررده، گروه بزرگ و حتی فامیل و تفاوت در سطح زیرگروه آنها شامل چهار زیرگروه آیریک، فلوونتیک، ورتیک و مالیک اندوآکوئپتز بود. در حالی که طبقه بندی خاک ها به روش طبقه بندی استعداد حاصلخیزی خاک تنوع بیشتری برای خاک های مورد مطالعه در نظر گرفت. همچنین خاک هایی که در سیستم آمریکایی همنام و مشابه تلقی شدند، در روش fcc دارای کلاس های طبقه بندی مجزا و متفاوت بودند. به عنوان مثال زیرگروه آیریک اندوآکوئپتز در سیستم fcc به پنج کلاس مختلف شامل cgb، clgb، cg، lgb و slg تفکیک گردید. علاوه بر آن تفسیر واحدهای fcc منعکس کننده شرایط و موقعیت حاصلخیزی خاک بود که در طراحی برنامه های مدیریت تغذیه ای و باروری خاک مفید می باشند و در سیستم آمریکایی به دلیل تنوع کم حاصل از کمبود اطلاعات متمایز کننده خاک در ارتباط با رشد گیاه، قابل حصول نبودند. با این حال، تفاسیر حاصل از واحدهای fcc به دلیل تغییرات ناشی از عملیات کشاورزی بر روی خاک سطحی، ارتباط روشنی با واحدهای طبقه بندی سیستم آمریکایی نشان ندادند. به عبارت دیگر، این سیستم نیازمند داده های تحلیلی بیشتری جهت تسهیل طبقه بندی های دقیق تر که در واحدهای سیستم آمریکایی به تنهایی قابل حصول نیستند، می باشد.
قدیر امامقلی عبدالامیر بستانی
گسترش شهر تهران و شهرهای حاشیه آن به سمت اراضی کشاورزی جنوب تهران، احتمال آلودگی خاک های زیر کشت این مناطق را فراهم آورده، به طوری که در بسیاری از اراضی زراعی و سبزی کاری این مناطق به طور مستقیم از آب فاضلاب موجود در نهرهای جنوب تهران برای آبیاری استفاده می شود. گیاهان مورد بررسی در این تحقیق شامل سبزی های جعفری، تره، برگ چغندر، شنبلیله، شاهی، تربچه،اسفناج، شوید، گشنیز، کلم و بامیه و محصولات زراعی گندم، یونجه و ذرت می باشد. نمونه برداری در فاصله پاییز و زمستان 90 صورت گرفت. تعداد 127 نمونه گیاهی جمع آوری شد. گیاهان پس از آماده سازی، ریشه و اندام هوایی آنها جدا شده و بعد از انجام هضم تر، توسط دستگاه اسپکتروفتومتر جذب اتمی مطابق با روش استاندارد مورد آنالیز قرار گرفت. غلظت عناصر آهن، مس، روی، منگنز، سرب، نیکل و کادمیم در ریشه و اندام هوایی این گیاهان با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند. داده های بدست آمده با حداکثر مجاز بوسیله نرم افزار spss آزمون شدند که نتایج نشان داد که میزان غلظت آهن در همه گیاهان پاییین تر از حداکثر مجاز می باشد. تمام گیاهان مورد آزمایش دارای روی کمتری از حداکثر مجاز بودند. اما در مورد مس این میزان فقط در ریشه کلم، برگ شاهی، برگ شنبلیله، ریشه شوید، برگ و ریشه ذرت، برگ و ریشه بامیه از حداکثر مجاز پایین تر می باشد. برگ و ریشه کلم، برگ گشنیز، برگ و ریشه تربچه، ریشه تره، برگ و ریشه شوید، برگ و ریشه ذرت، برگ و ریشه لبو دارای غلظت سرب بیشتری از حد استاندارد در گیاه می باشند. در برگ و ریشه کلم، برگ اسفناج، برگ شاهی، برگ جعفری، برگ گندم و ریشه بامیه حاوی منگنز بالاتری از حد مجاز می باشند. میانگین غلظت آهن 18/97، روی 19/40 ، مس 13/48، منگنز 43/87 ، سرب22/10 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک در گیاهان می باشد. غلظت کادمیم و نیکل در همه نمونه در حد تشخیص با دستگاه جذب اتمی نبود. میزان آهن در ریشه بیشتر از اندام هوایی و در بقیه موارد غلظت عناصر سنگین در اندام هوایی بیشتر اندازه گیری شدند.
منا سلطانی علاءالدین کردنائیج
خشکی یک عامل محیطی مهم محدودکننده بهره وری گندم و دیگر محصولات در سراسر جهان است. گیاهان راهبردهای مختلفی را برای مقابله با این تنش توسعه داده اند که یک راه تغییر در الگوی بیان ژن با توجه به فعال شدن ژن های خاص تنش و به طور کلی بازنویسی فعالیت ژنتیکی در سلول می باشد. روش cdna-aflp یک ابزار قدرتمند برای تجزیه و تحلیل بیان ژن های مرتبط به تنش های محیطی است. در این تحقیق به منظور بررسی الگوی بیان ژن ها در گندم نان (triticum aestivum l.) تحت تنش خشکی، روش cdna-aflp جهت تجزیه و تحلیل اختلاف بیان ژن ها در گندم طبسی (ژنوتیپ متحمل به خشکی) و تایفون (ژنوتیپ حساس به خشکی) در شرایط بدون تنش و تنش خشکی پتانسیل ماتریک 10- مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیش از 61% ژن های مورد ارزیابی در هر دو رقم گندم تحت تأثیر تنش خشکی قرار نگرفتند، بیش از 15% ژن ها در هر دو رقم طبسی و تایفون تحت تنش خشکی تغییر در تعداد و شدت بیان نشان دادند و کمتر از 12% ژن ها به طور خاص فقط در یکی از رقم های طبسی یا تایفون تغییر بیان داشتند. در مجموع 1268 قطعه cdna-aflp در شرایط بدون تنش و تنش خشکی اختلاف نشان دادند. علاوه بر این برخی ژن ها افزایش یا کاهش بیان در پاسخ به خشکی نشان دادند. تحت شرایط تنش خشکی 786 قطعه در طبسی و 855 قطعه در تایفون بیان شدند. در تکثیر انتخابی با 32 ترکیب آغازگر مشخص شد که حدود 70 قطعه رونویسی شده به طور خاص در رقم طبسی تحت تنش خشکی بیان شدند. توالی 15 قطعه رونویسی شده بوسیله نرم افزار blast با توالی های موجود در پایگاه داده های genbank مقایسه شد. 7 تا از tdfها مشابهت با کاناداپتین، whpa1، پروتئین نامشخص pb1، گلوتامیل trna سنتاز، ing1، lon پروتئاز نشان دادند.
حسین ترابی مصطفی ملکی
از چربی¬ها به دلیل ارزش انرژی بالا می توان برای افزایش تراکم انرژی جیره¬های پر¬فیبر در تغذیه نشخوارکنندگان استفاده کرد. جایگزینی چربی به جای بخشی از سهم دانه ها در جیره، باعث افزایش تراکم انرژی جیره، بدون کاهش بخش فیبری آن می شود و هم زمان، مصرف کل انرژی و کارایی استفاده از انرژی را بالا خواهد برد. در این مطالعه تاثیر افزودن چربی بر روی گاز تولیدی آزمایشگاهی، غلظت کل اسیدهای چرب، آمونیاک، قابلیت هضم آزمایشگاهی و نیاز میکروبی شکمبه به عنصر روی هنگام استفاده از چربی با استفاده از تکنیک آزمون گاز بررسی شد. در مجموع در این تحقیق، سه سری آزمایشات شامل آزمایشات کینتیک و آزمایشات 24 ساعته به روش منکی و استینگاس (1988) و به دو شیوه استفاده از سرنگ شیشه¬ای و شیوه استفاده از لوله های جابجای مایع صورت گرفت. آزمایشات کینتیک که مشتمل بر دو آزمایش مستقل بود، درآزمایشات بخش اول اثرات چربی های مختلف در سطوح 4، 8 و 12 درصد بر کینتیک تولید گاز مورد بررسی قرارگرفت. در آزمایشات مرحله دوم آزمایشات 24 ساعته بر روی سطوح مختلف چربی صورت گرفت. آزمایشات مرحله سوم پس از تعیین سطح اپتیمم چربی در شکمبه، سطوح مختلف مکمل روی (zno) در حضور چربی بر تخمیر شکمبه ای با استفاده از آزمون تولید گاز مورد بررسی قرار گرفت. افزودن چربی در دو شکل نمک¬های کلسیمی شده و تری¬گلیسرید پالم و سویا به لحاظ تاثیرگذاری بر تخمیر شکمبه دارای اثرات مشابهی هستند بطوری که تا سطوح 8% اثر منفی ندارند ولی بیشتر از 8% باعث کاهش تولید گاز در طولانی مدت شدند. در بین اشکال مختلف چربی نمک های کلسیمی شده بیشترین میزان گازحداکثری(فاکتورa) و کمترین فاز تاخیر(l) را داشتند و همچنین در رابطه با سطح چربی نیز با افزایش میزان سطح چربی فاکتور a کاهش و فاکتور l افزایش یافت. در بین اشکال مختلف چربی پالم در انکوباسیون 24 ساعته شکل کلسیمی شده بیشترین میزان هضم ظاهری و واقعی ماده خشک و آلی را داشت و شکل تری¬گلیسرید مقدار کمتری و شکل اسیدچرب ازاد به مقدار بیشتری موجب کاهش میزان هضم مواد آلی و در نتیجه تولید گاز شده است. همچنین غلظت آمونیاک به هنگام استفاده از شکل کلسیمی شده نسبت به دو شکل تری¬گلیسرید و شکل اسیدچرب آزاد کمتر بود بصورتی که میزان پروتئین میکروبی (mb) تغییری نکرد ولی میزان پارتیشینگ فاکتور(pf) افزایش یافت . اشکال مختلف چربی سویا در انکوباسیون 24 ساعته باعث کاهش میزان هضم ماده خشک و ماده آلی در تمام سطوح چربی شد، همچنین این روند در رابطه با mb نیز مشاهده شد، ولی بر روی میزان آمونیاک تاثیری نداشت، همچنین میزان اسیدهای چرب فرار تا 8% تغییری پیدا نکرد اما در سطح 12% کاهش پیدا کرد. افزودن اکسید روی در طولانی مدت تا سطح 20 پی¬پی¬ام موجب بهبود تولید گاز شد، اما در سطح 40 پی¬پی¬ام تولید گاز را کاهش داد. اشکال چربی سویا در سطح 4% درصد تاثیری بر دسترسی اکسید روی برای میکروب¬ها نداشتند. در سطح 8% شکل لیپیدی باعث کاهش گاز تولیدی و در شکل اسید چرب گاز تولیدی را افزایش داد که نمایانگر مداخله این اسید چرب در سطح 8% بر دسترسی روی برای میکروبها می باشد.
حسین ترابی حبیب الله دانایی
هدف پژوهش حاضر تعیین شاخص های ارزیابی عملکرد بر مبنای روش کارت امتیازی متوازن در نمایندگی های مرکزی شرکت سایپا یدک می باشد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی بوده که در نمایندگی های مرکزی شرکت سایپا یدک به اجرا درآمده است. جامعه آماری شامل تعدادی از مدیران، کارکنان و مشتریان این سازمان که تعداد آنها 400 نفر می باشد و با توجه به آن حجم نمونه برابر با 122 نفرتعیین شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد که روایی آن با استفاده از روش، نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ (916/0 = ?) تایید شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (مقدار میانگین و انحراف از معیار)و آمار استنباطی(تحلیل عاملی و ازمونt یکطرفه) استفاده شده است. یافته های حاصل از تحلیل عاملی، سنجه هایی که هر یک از وجوه چهارگانه (مالی، مشتری، فرایند، یادگیری) به وسیله آنها سنجیده می شود را نشان می دهد. که ازمیان سنجه ها "برگزاری سمینارهای تخصصی" بالاترین (883/0) و "هزینه خرید قطعات" پایین ترین (379/0) بار عاملی دارا می باشند. همچنین نتایج حاصل از آزمون مقدار میانگین نشان داد که "وجه مالی" با میانگین 92/3 بیشترین و "وجه یادگیری و رشد" با میانگین 03/3 کمترین میانگین را دارا است. همچنین نتایج حاصل از آزمونt یکطرفه نشان داد که وجه یادگیری و رشد با آماره ازمون 383/0 کمترین مقدار را نسبت به سایر وجوه کارت امتیازی متوازن دارد. نتایج حاصل از آزمون مقدار میانگین و آزمونt یکطرفه نشان می دهد که سازمان در هریک از ابعاد مالی، مشتری و فرایند داخلی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و تنها در بعد یادگیری و رشد، سازمان وضعیت مطلوبی ندارد و می بایستی در جهت رفع این مشکل تلاش کند.
حسین ترابی میرازحسن حسینی
چکیده ندارد.
حسین ترابی
چکیده ندارد.