نام پژوهشگر: محمد مشهدی نوش‌آبادی

انسان از نظرگاه کنفسیوس و منسیوس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  رقیه دلبندرواسجان   سجاد دهقان زاده

از دغدغه¬های وجودشناختی انسان، علم به خود و تبیین عقلانی آن است. به همین سبب، در ادیان گوناگون، تبیین-های نظام¬مند بسیار متنوعی دربارۀ انسان وجود دارد. ادیان چین باستان و حکمای مربوط به آنها نیز از این قاعده مستثنی نبوده¬ و در پی انسان¬شناسی بوده¬اند. پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی آراء کنفوسیوس و منسیوس سعی کرده است بخشی از تاریخ تفکر چین باستان به¬ویژه انسان¬شناسی آن را روشن کند. از این¬میان، تبیین¬های این دو حکیم در باب مسائل وجودی آدمی به ویژه سرشت او بسیار قابل توجه¬ و مکمل یکدیگرند. کنفوسیوس پیوسته بر نیک بود فطرت آدمی تأکید کرده است، لکن این منسیوس بوده است که به تعالی و مفهوم سازی هرچه بیشتر آن همّت گمارده است. منسیوس در تکمیل تعالیم استاد خود بر وجود سرآغازهای چهارگانه در سرشت آدمی و نقش آن در حیات انسان متمرکز می شود. با وجود این، هردو حکیم ارتباط مطلوب انسان با کائنات و جامعه را مورد پردازش قرار داده و از این رهگذر برنامۀ کامل و منظمی را برای کمال حیات آدمی پی ریزی می کنند. هم¬چنین برای این منظور نقش تائو یا طریقه را که نزد اکثر متفکران جایگاه عمده ای راداراست و نیز تقدیر را که سرنوشت نوع انسانی را مشخص می کند، برجسته¬تر می¬کنند. منسیوس نیز در تأکید بر ضرورت نقش انسان در اجتماع و نیز شرح تقریباًروان¬شناختی و اخلاقی آراء کنفوسیوس، حاکم وحکومت نیک خواه را وارد صحنه می کند. با وجود این، هردو حکیم چینی اشاره ای اندک به عالم ماوراء داشته و بحث وبررسی کامل آن را برعهده ی متفکران دیگر مکاتب واگذارده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع موجود کتابخانه¬ای انجام یافته است.

علل توجه فرادستان به تصوف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده الهیات 1393
  زهرا آقاعلیپور   محمد مشهدی نوش آبادی

برخی از محققان تصوف را مولود فقر و محرومیت افراد طبقه ی پایین جامعه می دانند؛ که برای رهایی از این محرومیت ها به تصوف پناه آورده اند. ولی گرایش عده ی زیادی از فرادستان مانند ابراهیم ادهم، شبلی، داراشکوه، غزالی، مولوی و دیگران به تصوف که قدرت ، ثروت، منزلت علمی و یا مناصب حکومتی داشته اند، ناشی از فقر نبوده است، بلکه از انگیزه های دیگری نشأت گرفته است. این عوامل قابل دسته بندی اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع موجود کتابخانه ای به بررسی این عوامل پرداخته است. معرفت به خدا و ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت یکی از مهمترین عوامل توجه آنها به تصوف بوده است؛ همچنین انگیزه های دینی مانند بندگی، خشیت و پاداش اخروی از عوامل دیگر به شمار می آید. از عوامل دیگر گرایش آنها به تصوف می توان به مقوله های آرامش، تنهایی و فرار از دغدغه های دنیوی اشاره کرد که در حوزه ی روان شناسی قرار می گیرند. انگیزه-های اخلاقی مانند انضباط نفس و دوری از ریا و شهرت در گرایش اکثر صوفیان به تصوف موثر بوده است. رویا و الهامات غیبی که ما در این تحقیق ذیل عنوان عوامل فراروانی بدان پرداخته ایم نیز در این میان اهمیت زیادی دارد. تأثیر از معاشران صاحب دیده و عبرت گرفتن از حوادث و رویدادها و همچنین اوضاع و شرایط ناخوشایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز نقش مهمی در روی آوردن این افراد به عرفان و تصوف داشته است. اکثر این عوامل و انگیزه¬ها منجر به یأس و سرخوردگی و روی گردانی این افراد از دنیا و مافیها شده است

عناصر زردشتی و فرهنگی ایران در «تاریخ قم»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده الهیات 1393
  لیلا مقدم للکلو   محمد مشهدی نوش آبادی

کتاب تاریخ قم، کتابی تاریخی و فرهنگی است که در مورد موضوعات مختلف، همچون باور ها و اندیشه های اصیل ایرانی در منطقه ی قم بحث و گفتگو می کند. این باور ها و اندیشه ها بیشتر بازتاب فرهنگ و عقاید ایرانی و زردشتی است. عناصری همانند شخصیت های اصیل ایرانی، آداب و رسوم و آیین های ویژه ی دینی- فرهنگی، تشکیلات اداری و نیز آتشکده ها در این اثر نمود فراوانی دارد. شخصیت های این اثر هم شامل افراد حقیقی- حکومتی و هم افراد اسطوره ای- داستانی، همانند جمشید و افراسیاب است. آداب و رسوم فرهنگی و دینی این منطقه، اعیاد و جشن های سالانه، همانند نوروز و مهرگان است. علاوه بر این تعویذ ها و افسون ها و نیز شفادهی مربوط به چشمه های مقدس به وفور در این کتاب به چشم می خورد. تشکیلات اداری این منطقه که در اثر مذکور، بدان اشاره شده است؛ مشتمل بر گاهشماری ها، ضرب سکه و نیز خراج یا مالیات سرانه است که مولف ریشه ی آن ها را به دوران ما قبل اسلام بر می گرداند. بحث آتشکده نیز که حاکی از زردشتی گری مردم این منطقه است، هم شامل آتشکده هایی است که از بین رفته اند و هم آتشکده هایی است که در زمان حاضر پابرجا هستند. این آتشکده ها تا حدودی قابل تطبیق با واقعیت های امروزی آن در این منطقه هستند. وجود این مراکز دینی، فرهنگی و زردشتی و نیز اینگونه انتساب ها، ناشی از اعتقاد مردم این منطقه، به محوریت قدسی و مرکز بودن شهر قم در نزد ساکنان آن است. همچنین نشان دهنده ی اهمیت قابل ملاحظه ی منطقه ی قم در ایران پیش از اسلام، بخصوص در دوره های اشکانی و ساسانی است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منبع موجود کتابخانه ای انجام یافته است در صدد تبیین و تطبیق این عناصرفرهنگی/ زردشتی و نیز تطبیق این عناصر با واقعیت-های موجود است.