نام پژوهشگر: محمد خدادای مترجم‌زاده‌

بررسی فقدان واقعیت در خودنگاره ی عکاسانه ی معاصر (مورد پژوهی: لوکاس ساماراس و یاسوماسا موری مورا)؛ عنوان بخش عملی: خودنگاره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1393
  حنانه السادات طباطبائی نژاد   محمد خدادای مترجم زاده

این نوشتار با عنوان «بررسی فقدان واقعیت در خودنگاره ی عکاسانه ی معاصر» مطالعه ای درباره ی خودنگاره در عکاسی، واقعیت و بازنمایی آن در عکس و مفهوم «خود» از دوران مدرنیسم به این سو است.در این مطالعه ابتدا به بررسیِ سیرِ خودنگاره و تحولات آن در طول تاریخ هنر و از آغاز اختراع عکاسی تا دوران معاصر، پرداخته شده است.پس از این مرور تاریخی و تفسیری و بررسی مناسبات زمانی و تاثیر هر دوره بر درک ما از خود و پیرامون مان در فصل دوم، فصل بعد به بررسی وجه استنادی عکس، تاثیر آن بر عکاس و ارتباط آن با واقعیت و امر واقع می پردازد. این که چگونه ورود به قرن بیستم و فضای مدرن و سپس پست مدرن و دوران دیجیتال، منجر به بازنگری در تعریف ما از واقعیت و بازنمایی آن شد.هم چنین این فصل برخی نظریات راجع به «خود» و خودنگاره را مورد بررسی قرار می دهد.با توجه به اهمیت موضوع «خود»، ارتباط آن با واقعیت و بازنمایی آن در عکس، در ادامه در فصل چهارم با تمرکز بر نظریه ی لکان، اندیشمند برجسته ی پساساختارگرا، ارتباط «خود» با تصویر، مورد بررسی قرار گرفته است.این که یکی پنداشتن تصویر با خود، توهمی است که از دوران کودکی در انسان شکل می گیرد و این که هنر از نگاه لکان هم چون زبان، درباره ی فقدان است.انتخاب لوکاس ساماراس و یاسوماسا موریمورا، هنرمندان پست مدرن که هر کدام به شیوه و در ژانری کاملا متفاوت از یکدیگر در طول دوران حرفه ای شان، بر روی موضوع «خود» و خودنگاره تمرکز کرده اند و بررسی وتحلیل آثارشان، تلاشی است برای برقراری ارتباط میان مباحث مطرح-شده در فصل های گذشته و تحلیل آن آثار با تمرکز بر موضوع «خود» و بازنمایی واقعیت. فقدانِ واقعیتی یکه و واحد، حرکت به سمت شناختِ آن و عدمِ دست یابی به آن که در واقع سبب ممی شود این حرکت، همواره امکان پذیر بماند و شناختی که حتی اگر به آن دست یابیم، خود برساخته ایست از فرهنگ و تاریخ، از جمله نتایجی است که در این پژوهش حاصل شده است.