نام پژوهشگر: مهناز مهرابیزاده هنرمند
نادره سهرابی شگفتی جمال حقیقی
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عضویت گروهی دانشجویان استعدادهای درخشان و عادی از روی متغیرهای هوش، خلاقیت، شخصیت، هوش هیجانی و راهبردهای انگیزشی یادگیری، انجام گرفت. در این پژوهش 5 متغیر، هوش، شخصیت با 5 خرده مقیاس، خلاقیت با 4 خرده مقیاس، هوش هیجانی با 15 خرده مقیاس و راهبردهای انگیزشی یادگیری با 15 خرده مقیاس به عنوان متغیرهای پیش بین استعدادهای درخشان مورد استفاده قرار گرفتند. در مجموع با در نظر گرفتن خرده مقیاس ها و ترکیب خطی متغیرها 45 فرضیه در این پژوهش مطرح شد. در این پژوهش از 5 پرسشنامه استفاده شد که شامل: 1)مقیاس هوشی کتل 2) آزمون خلاقیت عابدی 3) مقیاس شخصیتی نئو فرم تجدید نظر شده 4) مقیاس هوش هیجانی بار-آن 5) مقیاس راهبردهای انگیزشی یادگیری می باشند. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی 197 دانشجوی دختر و پسر استعدادهای درخشان و 201 دانشجوی دختر و پسر عادی و در مجموع 401 دانشجو انتخاب و در این پژوهش مورد آزمون قرار گرفتند. در این پژوهش، علاوه بر استفاده از آمار توصیفی، برای پیش بینی عضویت گروهی و دستیابی به معادله ممیز روش آماری تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت بین دو گروه دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان در 30 متغیر از 40 متغیر پیش بین در سطح 05/0 p< تا 0001/0 p< معنی دار است و تابع ممیز به دست آمده از قدرت تشخیصی خوبی برای تبیین واریانس متغیر وابسته، یعنی عضویت گروهی در دو سطح دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان برخوردار است. بنابراین، 30 فرضیه از 40 فرضیه که مربوط به متغیرهای پژوهش بود و همچنین 5 فرضیه ترکیبی مطرح شده در این پژوهش تائید شدند. با استفاده از روش تحلیل ممیز گام به گام 8 متغیر از 40 متغیر باقی ماندند و وارد تحلیل شدند. این 8 متغیر قادر بودند به طرز مطلوبی تا 6/76 درصد دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان را به درستی تشخیص داده و عضویت گروهی آنها را تعیین کنند. نتایج به دست آمده با پژوهشهای انجام شده در این حیطه ها همخوانی داشت.
محمد بابامیری نسرین ارشدی
هدف پژوهش حاضر بررسی برخی از استرسزاهای شغلی (عدم توازن تلاش-پاداش، تعهد افراطی، فشار شغلی، تعارض کار-خانواده، اوباشگری در محیط کار)، متغیرهای سازمانی (حمایت اجتماعی، عدالت توزیعی، عدالت رویهای، عدالت اطلاعاتی، عدالت بینفردی) و ویژگیهای شخصیتی (روانرنجورخویی، برونگرایی، وجدانی بودن) به عنوان پیشبینهای بروز علایم روانتنی در کارکنان پالایشگاه بیدبلند بود. براساس بررسی پرونده پزشکی کارکنان 85 نفر که مبتلا به علایم روانتنی بودند به عنوان نمونه دارای علایم روان تنی مشخص شدند. از میان کارکنان بدون علایم نیز 150 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه بدون علایم روانتنیانتخاب شدند. در مجموع 235 شرکت کننده در پژوهش به پرسشنامه اعمال منفی، مقیاس عـدم تـوازن تـلاش-پـاداش،پرسشنامه محتوای شغل، پرسشنامه تعارض کار-خانواده، پرسشنامه عدالت سازمانی و پرسشنامهی شخصیتی نئو (خرده مقیاسهایروانرنجورخویی، برونگرایی و وجدانی بودن) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل تمیز به روش همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان دادند که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیشبینی علایم روانتنی در کارکنان هستند. همچنین در تحلیل تمیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در این خصوص به ترتیب: عدم توازن تلاش-پاداش، تعارض کار-خانواده و اوباشگری در محیط کار هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که از مجموع 13 متغیر پژوهش، 11 متغیر شامل: عدم توازن تلاش-پاداش، تعهد افراطی، حمایت اجتماعی، تعارض کار-خانواده، اوباشگری در محیط کار، عدالت توزیعی، عدالت رویهای، عدالت اطلاعاتی، عدالت بینفردی، روانرنجورخویی و برونگرایی، پیشبینهای بروز علایم روانتنی در کارکنان میباشند.
طیبه محمودی سودابه بساک نژاد
هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و نشخوار خشم در دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه ی اولیه، 400 دانشجوی دختر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب شدند و مقیاس نشخوار خشم را تکمیل نمودند. از بین این دانشجویان 66 نفر که دارای نشخوار خشم بالا بودند، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و گروه کنترل گماشته شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت گروه درمانی آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 19 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر به صورت معنی داری، باعث کاهش نشخوار خشم شد، اما بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان تأثیری نداشت. این یافته ها نشان می دهد که آموزش مدیریت خشم با رویکرد روان شناسی مثبت نگر، می تواند برای افراد با نشخوار خشم بالا، مفید باشد.
مجید غفاری مهناز مهرابی زاده هنرمند
هدف از این پژوهش، مقایسه تکانشگری بیماران مبتلا به اختلال وسواسی– اجباری پاسخده و مقاوم به درمان با داروهای مهارکننده ی انتخابی بازجذب سروتونین (ssris) بود. این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری مراجعه کننده به درمانگاه های روانپزشکی، بیمارستان ها و مطب های خصوصی شهر اهواز بود که از اردیبهشت تا پایان سال 1387 تحت دارودرمانی با داروهای مهارکننده ی انتخابی بازجذب سروتونین (ssris) قرار گرفتند. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به صورت سهل الوصول بود. در نهایت، تعداد 37 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری، پس از انجام مصاحبه، گرفتن تشخیص اختلال وسواسی-اجباری و تجویز داروی ssriتوسط روانپزشک، از نظر علائم وسواسی-اجباری و تکانشگری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله ی بعد و پس از اتمام دوره ی تعیین شده برای مصرف دارو (6 الی 8 هفته)، بیماران مجدداً از لحاظ علائم وسواسی-اجباری ارزیابی شدند. در کل و با توجه به محدودیت های عملی پژوهش های بالینی و محدودیت های عملی خاص این پژوهش، 7 بیمار در گروه بیماران پاسخده (بیمارانی که پس از 6 الی 8 هفته مصرف دارو، حداقل 30 درصد کاهش علائم وسواسی-اجباری داشتند) و 14 بیمار در گروه بیماران مقاوم به درمان (بیمارانی که پس از 6 الی 8 هفته مصرف دارو، کاهش علائم وسواسی-اجباری آن ها کمتر از 30 درصد بود) قرار گرفتند و از لحاظ تکانشگری مقایسه شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از نسخه یازدهم مقیاس تکانشگری بارات، فهرست علائم مقیاس وسواسی-اجباری ییل-براون و مصاحبه ساختاریافته تشخیصی برای اختلال های محور i در dsm-iv. نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی داده ها نشان داد که میانگین نمره ی تکانشگری آزمودنی های گروه بیماران پاسخده (63/42) در مقایسه با میانگین نمره ی تکانشگری آزمودنی های گروه بیماران مقاوم (68/65) کوچکتر بود. مقایسه حداکثر و حداقل نمره ی تکانشگری گروه بیماران پاسخده (حداکثر 69 و حداقل 49) و گروه بیماران مقاوم (حداکثر 86 و حداقل 52) نشان داد که حداکثر و حداقل نمره تکانشگری آزمودنی های گروه بیماران پاسخده کوچکتر از نمره های مذکور در آزمودنی های گروه بیماران مقاوم بود. نتایج آزمون t دو گروه مستقل نشان داد که تفاوت میانگین تکانشگری بین بیماران وسواسی پاسخده و مقاوم به درمان با داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین (ssris) در این پژوهش معنی دار نشد(1/31=t و 0/20=p). طبق نتایج حاصل از تحلیل مانوا، در این پژوهش بین بیماران وسواسی پاسخده و مقاوم به درمان با داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین (ssris) از لحاظ خرده مقیاس های تکانشگری تفاوت معنی داری به دست نیامد. ضریب اتا (0/36) نشان داد که در این پژوهش تکانشگری 36 درصد واریانس عضویت گروهی بیماران را تبیین می-کند. توان مشاهده شده کمتر از 0/08 (یعنی 0/63) نشان داد که حجم نمونه کافی نبوده است. برای آزمون فرضیه ها، سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد.