نام پژوهشگر: محمدرضا کبریاییزاده
شهلا آقابراری محمدرضا کبریایی زاده
با نمونه برداری براکیوپودها به طور سیستماتیک از سازند مبارک در منطقه تویه دروار، سن کربونیفر زیرین پیشنهاد می شود، مقطع مورد مطالعه با لیتولوژی شیل، ماسه سنگ و آهک به طور هم شیب بر روی سازند جیرود به سن دونین قرار گرفته است. سازند مبارک با تناوب شیل و ماسه سنگ و آهک حاوی مقادیر فراوانی از بازوپایان، مرجانها، کرینوئیدها و مقدار کمی تریلوبیت می باشد. مرز بالای مقطع مورد مطالعه توسط یک سطح گسله به سنگ آهک های ورمیکوله سازند الیکا (تریاس) ختم می شود و مرز زیرین آن با شناسایی براکیوپودهای منطقه، سازند جیرود به سن دونین پیشنهاد می شود. از نظر موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی عمومی منطقه، شهرستان دامغان از توابع استان سمنان تقریباً در 340 کیلومتری شرق تهران قرار دارد. منطقه مورد مطالعه در 30 کیلومتری جنوب غرب دامغان واقع شده است. امتداد لایه های شرقی- غربی است و شیب توپوگرافی آن 55-45 درجه به سمت جنوب می باشد. از نظر زمین شناسی اقتصادی، امکانات و پتانسیل معدنی فراوانی در ورقه کیاسر وجود دارد که این امکانات معدنی به دو بخش فلزی و غیرفلزی قابل تقسیم است. ورقه کیاسر با مختصات ً54 َ3 ْ53 طول خاوری و َ30 و ْ36-ْ36 عرض شمالی، ورقه جنوب خاوری چهارگوش ساری است که بخشی از دو استان مازندران و سمنان را در برمی گیرد. در این برش، سازند مبارک دارای ضخامتی بالغ بر 330 متر است که به صورت هم شیب روی سازند جیرود با سن دونین قرار دارد. برش دروار در فاصله 30 کیلومتری جنوب غرب دامغان قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 1850 متر می باشد. برش دروار در قسمت جنوبی نقشه زمین شناسی 1:100000 کیاسر قرار دارد. راه دسترسی به برش دروار از مسیر جاده دامغان- تویه دروار می باشد که در برش مذکور در یک کیلومتری شرق روستای دروار قرار دارد. شناسایی براکیوپودهای مورد نظر در برش دروار از روی خصوصیات ظاهری و تزئینات صدفشان انجام گرفته است . جنس غشا ممکن است کتین یا آهکی باشد . این جانوران کف زی یک غشا خارجی دارند که از دوکفه نامساوی ولی متقارن تشکیل شده اند. براکیوپودها موجودات حساس به شوری هستند ، بنابراین دررخساره فلات دریای باز یافت می شوند. در این رخساره ماتریکس میکریتی اغلب به پلت تبدیل می شود. موجودات صدف ساز دراین رخساره بسیار فراوانند. سازند مبارک با تناوب شیل و ماسه سنگ (روی سازند جیرود) آغاز می شود و در ادامه به آهکهای نازک لایه و در بعضی مواقع به آهکهای ضخیم لایه می رسیم. در برش دروار با توجه به حضور آهکهای مارنی در حد فاصل دو سازند جیرود (مبارک) به نظر می رسد که مرز دونین – کربونیفر در این برش پیوسته می باشد. ناپیوستگی رسوبی وابسته به پسروی ویزئن میانی به ویژه در کوههای البرز اثرات آشکار دارد و به همین رو می توان به آن البرزین گفت. یک رویداد فرسایشی به سن ویزئن میانی (فاز البرزین)، سبب شده است تا توالیهای کربونیفر البرز ناپیوسته باشد. به ردیفهای کربناتی زیر سطح ناپیوستگی ویزئن میانی «سازند مبارک» نام داده شده است . در دامنه جنوبی البرز، سن سنگهای کربونیفر (سازند مبارک) محدود به تورنزین- ویزئن میانی است و به نظر می رسد که خروج ویزئن میانی دامنه جنوبی تا زمان پرمین به درازا کشیده است. سه عامل زمین ساخت، فرسایش و جنس سنگهای تشکیل دهنده با برجستگی های منطقه، ریخت کنونی این بخش از البرز را پدید آورده اند. از نگاه منطقه ای می توان پذیرفت که نوسانات سطح آب دریا در بیرون آمدن سکو و پذیرا شدن فرسایش نقش اساسی داشته است. در نتیجه از نظر فسیل شناسی، هیچ رسوبگذاری در مدت زمان کربونیفر پسین انجام نشده است.
زینب شکیبافر محمدرضا کبریایی زاده
کربنات های آب های کم عمق کامبرین (فورونگین) در سازند میلا در منطقه تویه دروار (البرز شرقی، شمال ایران) حاوی بسترهای پوسته ای بیشماری است که کاملا از کفه های بازوپایان billingsella?fortis nov. و hyrcanostrophia tuyehensis تشکیل یافته است. در قسمت های بالاتر در سازند میلا کربنات های آب های کم عمق با سنگ آهک های گره دار جایگزین می گردند و در یک محیط دریایی باز رسوب می شوند و دارای palaeostrophia tecta niktin & popov,1983 و darvaretoechia prisca gen. et sp. nov هستند .این دو نوع تجمع مختلف بازوپایی به ترتیب به دو تجمع billingsella و palaeostrophia تعیین می گردند و این دو تجمع نشاندهنده سرآغاز تجمع بنتیک غالب بازوپایی تکامل جانوری پالئوزوئیک قلمداد می گردد. این بازوپایان جدید از منطقه البرز، کاملا شبیه فونای فورونگین معاصر خودشان از بخش استرالیایی گندوانا بویژه فونای جنوب چین و قزاقستان است.
وحید سلطانی محمدرضا کبریایی زاده
میدان پارس جنوبی در آبهای خلیج فارس، میزبان بزرگترین ذخیره گازی جهان می باشد. سنگ مخزن گاز در این میدان، بخش فوقانی سازند دالان و سازند کنگان بوده که از یک سری توالی های کربناته- تبخیری تشکیل شده و معادل سازند خوف در کشورهای همجوار می باشد. سازند کنگان در میدان گازی پارس جنوبی در چاه مورد مطالعه 182 متر ضخامت دارد و از سنگ آهک، سنگ آهک دولومیتی، دولومیت، انیدریت، مارن و رس سنگ تشکیل شده است. مرز زیرین این سازند با سازند دالان ناپیوسته (ناپیوستگی فرسایشی) و مرز بالایی آن با سازند دشتک پیوسته و هم شیب می باشد. از آنجا که سازند کنگان به دلیل انقراضی که در مرز پرمو- تریاس اتفاق افتاده است دارای فقر فسیلی بوده بنابراین سعی شد که برای ترسیم یک چهارچوب زمانی خوب و دقیق از این سازند، قسمت انتهایی از بخش بالایی سازند دالان به ضخامت 26 متر همراه با مطالعات زیست چینه¬ای سازند کنگان مورد مطالعه قرار گیرد که در نهایت منجر به شناسایی 3 گونه و 9 جنس در سازند دالان گردید که نشان دهنده بیوزون تجمعی agatammina sp. dagmarita chanakchiensis assemblage zone می¬باشد که سن پرمین فوقانی (جلفین) را نشان می دهد و همچنین مطالعات زیست چینه شناسی سازند کنگان منجر به شناسایی 2 گونه و 3 جنس گردید و بیوزونی که برای این سازند پس از ترسیم محدوده گسترش این فونا مشخص شد spirorbis phlyctaena zone می¬باشد و سن تریاس میانی (آنیزین) را برای سازند کنگان در چاه مورد مطالعه نشان می دهد. بر اساس مطالعات رسوب شناسی صورت گرفته در سازند کنگان، کمربندهای اصلی رخساره ای شامل: کمربند رخساره ای دریای باز، کمربند سدی، کمربند لاگون و کمربند جزر و مدی می¬باشد. محیط رسوبی سازند کنگان به دلیل عدم حضور ساخت¬های بزرگ ریفی، نبود دانه¬های اگرگات فراوان، عدم وجود رخساره¬های ریزشی- لغزشی و رخساره¬های توربیدایتی که همگی شاخص محیط سکوی لبه¬دار یا شلف می¬باشند یک رمپ کربناته کم عمق با شیب کم و وسعت زیاد می باشد. بررسی فرایندهای دیاژنزی مختلف در سازند کنگان تاثیر هر سه محیط دریایی، تدفینی و جوی (متئوریک) را نشان می دهد. فرآیندهای اصلی شناسایی شده در این سازند شامل سیمانی شدن، میکریتی شدن، تراکم فیزیکی، انحلال شیمایی، استیلولیتی شدن، شکستگی، انواع تخلخل، دولومیتی شدن، سیمان انیدریتی و فابریک ژئوپتال می¬باشد.