نام پژوهشگر: مهدی معینزاده
علیرضا منجمی حمیدرضا آیت اللهی
فلسفه پزشکی با این پرسش اساسی شروع شده است که چه نسبتی میان فلسفۀ علم و فلسفۀ پزشکی برقرار است. اگر در این ربط و نسبت مداقه کنیم در اصل، پرسش از چیستی پزشکی است. به بیان دیگر پرسش این است که آیا پزشکی علم است یا نه؟ در پاسخ به این پرسش فیلسوفان پزشکی به دو گروه تقسیم شدند. دستۀ اول را گروه علم گرا می نامیم که قائل به این بودند که پزشکی علم است. این گروه تلاش کردند با بهره گرفتن از دستاوردهای فیلسوفان علم به تاملات فلسفی در حوزۀ طب دست بزنند. گروه دوم از منتقدان قرائت علم گرا در طب بودند و بر جنبۀ انسانی طب تاکید داشتند. به بیان دیگر آنها تلاش می کردند تا با برجسته کردن جنبه های انسانی طب در فلسفۀ پزشکی، بنیانی فلسفی برای اخلاق پزشکی دست و پا کنند. در ابتدا با نگاهی تاریخی سیر تطور فلسفۀ پزشکی مورد مداقه قرار خواهد گرفت و پس از آن به معرفی و تبیین دو رویکرد اصلی علم گرا و انسان گرا خواهیم پرداخت. پس از آن با نقد هر دو رویکرد و نشان دادن نابسندگی آنها در تبیین طب در فصل سوم به ارائۀ مدلی خواهیم پرداخت که تبیین جامعی از طب ارائه کند. در فصل چهارم رویکرد مختار این طرح کاویده خواهد شد و نشان داده می شود که هرمنوتیک فلسفی گادامر چارچوب فلسفی مناسبی برای این الگوی جامع فراهم می کند. در فصل پایانی ضمن جمع بندی رویکرد مختار این رساله در تبیین چند مشکل عمدۀ کشور در حوزۀ سلامت به کار گرفته خواهد شد