نام پژوهشگر: فاطمه چاوشی
فاطمه چاوشی محمدجواد محقق نیا
اهداف اقتصاد اسلامی، مقاصدی هستند که نظام اقتصادی اسلام با مبانی، الگوها و ساختار خاص خود، برای دست یابی به آن ها سامان یافته است. مسلماً اهداف مزبور از جهان بینی حاکم بر اقتصاد اسلامی به طور غیرمستقیم نتیجه گیری می شود. این اهداف از سویی، در مسیر هدف غایی انسان و از طرفی متناسب با اهداف سایر نظام های اسلامی قابل تعریف است. در اسلام، مباحث اقتصادی با مباحث اعتقادی، سیاسی و اخلاقی درهم آمیخته و الگوی رفتاری روابط اقتصادی، بر اساس آن ها تعریف می شود؛ به گونه ای که جدا انگاری نظام اقتصادی اسلام، از نظام های دیگر موجب فهم نادرست آن می گردد. درزمینه اهداف نظام اقتصادی اسلام، اظهارنظرهای متفاوتی شده است. طبق بیانات امام خمینی رحمه الله اهداف نظام اقتصادی اسلام در پنج محور قرار می گیرد: 1. اعتلای معنوی انسان ها؛ 2. استقلال اقتصادی؛ 3. عدالت اقتصادی؛ 4. رفاه عمومی؛ 5. رشد اقتصادی. بر اساس محورهای پنج گانه یادشده، بهبود توزیع درآمد را در جامعه می توان به عنوان شاخصی جهت برقراری عدالت اقتصادی به کار برد؛ بنابراین می توان گفت یکی از اهداف کلان نظام اقتصادی اسلام بهبود توزیع درآمد در جامعه است. به همین دلیل بانک به عنوان موسسه ای اقتصادی که در ساختار اقتصادی جامعه نقش کلیدی دارد، دارای اهمیت فراوان است. اما با توجه به این که روش بانکی متعارف، بر اساس سپرده گذاری و وام دهی با بهره است با ساختار کشورهای اسلامی هماهنگی ندارد، ازاین رو اندیشمندان مسلمان ازجمله آیت الله سید محمدباقر صدر (ره) به ارائه الگوی بانکداری بدون ربا و بعدها بانکداری اسلامی پرداختند. با پیروزی انقلاب اسلامی سیستم بانکداری ایران نیز در معرض اصلاحات گسترده قرار گرفت و اهدافی برای آن تعریف شد. ازجمله: استقرار نظام پولی و اعتباری بر مبنای عدالت، تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار در جهت سلامت و رشد اقتصادی کشور، گسترش تعاون عمومی و قرض الحسنه. درواقع قانون بانکداری اسلامی در کنار اهداف متداول بانکداری متعارف، برقراری عدالت، بهبود توزیع درآمد و گسترش قرض الحسنه را به عنوان اهداف کلیدی نظام بانکی به شمار آورده است. بر اساس مبانی نظری بانکداری اسلامی که متعاقباً درباره آن ها صحبت می نماییم، حذف ربا از نظام بانکی از طرفی موجب افزایش سرمایه گذاری و تولید و از طرف دیگر باعث کاهش تورم می شود، از سویی طبق مطالعات انجام شده، افزایش سرمایه گذاری و رشد تولید و کاهش تورم سبب بهبود توزیع درآمد در جامعه می گردد. در این مقاله طبق بررسی ها و مطالعات انجام شده فرض می نماییم که افزایش سرمایه گذاری و رشد و کاهش تورم سبب بهبود وضعیت توزیع درآمد می گردد و در این راستا مبانی نظری مطالعات انجام شده را مطرح می کنیم. سپس با استفاده از روش های سنجی و آماری معادلات همزمان بررسی می کنیم که آیا ارتباط مثبت و معناداری میان اجرای بانکداری بدون ربا و متغیرهای کلان اقتصادی (که سبب بهبود توزیع درآمد، می شود) وجود دارد یا خیر. به این ترتیب که بازه زمانی موردبررسی را سال های1338 تا 1390در نظر گرفته و سال 1363که سیستم بانکی بدون ربا در کشور اعمال گردید را به عنوان متغیر مجازی در مدل وارد کرده و بررسی می نماییم که حذف ربا سبب بهبود توزیع درآمد در جامه ایران گردیده است یا خیر.