نام پژوهشگر: محمود جمعهپور
کبیر فتاحی شهلا کاظمی پور
مهاجرت پدیده ای است که همواره در میان انسانها وجود داشته است. امروزه مهاجرتهای داخلی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه بشدت جریان دارد و در سالهای اخیر مهاجرتهای داخلی و از جمله مهاجرت به شهرهای بزرگ از جمله مباحثی بوده که توجه کارشناسان مختلف را به خود جلب کرده است. این امر در کشورهای جهان سوم بیش تر به چشم می خورد؛ و نگاهی به ویژگی های اساسی کشورهای جهان سوم نقش مهاجرتهای داخلی را در تشدید نابسامانی های اقتصادی ـ اجتماعی در این کشورها آشکار می کند. هدف اصلی این تحقیق سنجش میزان مهاجرتهای روستائی، روستاهای استان آذربایجان غربی طی ده? 85- 1375و شناخت عوامل موثر بر آن با استفاده از سنجش و اندازه گیری شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستائی(میزان دسترسی به امکانات روستائی) و سنجش میزان مهاجرت با استفاده از روشهای غیر مستقیم می باشد. در خاتمه ارتباط بین میزان مهاجرت و میزانهای دسترسی به امکانات روستائی مناطق روستائی استان آذربایجان غربی مورد بررسی قرار می گیرد. منابع اصلی داده هاسرشماری عمومی نفوس و مسکن 85-1375 وشناسنامه آبادی های سرشماری 1375استان آذربایجان غربی می باشد. این تحقیق در قالب چهار فرضیه مطرح شده است که در سه فرضیه (بین متغیر وابسته میزان مهاجرت و متغیر های مستقل تعداد جمعیت، میزان باسوادی، توزیع و گسترش امکانات رفاهی، امکانات عمرانی و زیر بنائی و نوع راه روستائی) رابطه معنادار بدست آمد. بین فرضیه، میزان مهاجرت و میزان اشتغال خام در روستا ها رابطه معناداری مشاهده نشد. در نهایت می توان گفت که هر چقدر توزیع و دسترسی به امکانات روستائی بیشتر باشد میزان مهاجرت بشدت کاهش می یابد.
احمد سیدمحمدی اناری محمود جمعه پور
توسعه،و نابرابری های منطقه ای از مباحث مورد توجه صاحب نظران و برنامه ریزان توسعه و از دغدغه های کشورهاست.ایران نیز در برنامه ها و آرمان های خویش مستمرا توسعه و توازن منطقه ای را دنبال می نماید.ولی تحقق آن نیازمند هماهنگ نمودن اهداف ملی با واقعیت های منطقه ای است که منوط با شناخت و شناسایی وضعیت کشور و مناطق بر اساس روش های علمی مناسب است. موضوع این پژوهش ارزیابی سیاست ها و برنامه های توسعه مناطق محروم(91-84)،استان کرمان(منوجان،عنبرآباد،کهنوج) می باشد.برای انجام ارزیابی این پژوهش تصمیم گرفتیم سیاست ها و برنامه های اجرا شده در طی سالهای 1391-1384 در شهرستان های کهنوج،عنبرآباد و منوجان را مورد ارزیابی قرار دهیم.در این پژوهش سیاست ها و راهبردهای برنامه های چهارم توسعه و پنجم توسعه بعد از انقلاب اسلامی را که در شهرستان های مورد نظر و در بازه زمانی مورد نظر اجرا شده است مورد بررسی قرار داده ایم. این پژوهش با استفاده ازروش تحلیل ثانوی و مطالعات کتابخانه ای،با مراجعه به اسناد و گزارش های مختلف و استناد به آمار های گوناگون،سعی کرده است میزان تناسب سیاست ها و برنامه های محرومیت زدایی اتخاذ شده در طی سال های 1384تا1391 را با شرایط و علل محرومیت در مناطق بررسی کند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تاکسونومی عددی در دو نرم افزار spssوexcel به منظور تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان ها صورت گرفته و همچنین با استفاده از نرم افزار gis نقشه های مورد نیاز تهیه شده است.لازم به ذکر است،چونکه در این پژوهش هم درجه توسعه یافتگی شهرستان ها در سال 1385 و همچنین 1390 بررسی شده است،باید این نکته را نیز مد نظر قرار داد که در سال 1385 تعداد شهرستان های استان کرمان 16 عدد و در سال 1390 این تعداد به 23 شهرستان افزایش یافته است که آنها نیز مورد بررسی قرار گرفته شده است. از مطالعه،بررسی و تحلیل داده ها و متغیر های 36 گانه موجود در سال های 1385 و 1390،نکات مهم زیر قابل استنتاج می باشند: 1-اگرچه تغییر در سطح محرومیت ها به اندازه بسیار محسوسی اتفاق افتاده است اما شهرستان های مورد مطالعه نگاه جدی دولت برای رفع محرومیت ها و همچنین رسیدن به توسعه مطلوب را می طلبند. 2-از مقایسه درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان ،مشاهده می شود که وجود ناهماهنگی و عدم تعادل از نظر توسعه اقتصادی،اجتماعی بین شهرستان های استان مشهود است. 3-مقایسه درجات توسعه یافتگی شهرستان های مختلف از 47/. که متعلق به شهرستان کرمان می باشد تا 95/. که متعلق به شهرستان رودبار جنوب می باشد،نشان دهنده وجود شکاف عظیم توسعه در بین شهرستان های استان می باشد. 4-اکثر شهرستان های استان محرومند،(کهنوج،عنبرآباد،منوجان) و نیازمند نگاه جدی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشند. با توجه به نتایج بالا پیشنهاد می شود که: 1-سرمایه گذاری،برنامه ریزی و اقدامات اساسی در جهت ارتقای سه شهرستان مورد نظر پژوهش در ابعاد مختلف اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و فراهم کردن زمینه های توسعه با بهره برداری از وجود پتانسیل هایی مانند منابع معدنی،رشد و توسعه کشاورزی با توجه به تنوع تنوع مطلوب آب و هوایی و نیروی انسانی مورد توجه قرار گیرد. 2-متعادل کردن الگوی توزیع امکانات و خدمات و تمرکز زدایی از بعضی از شهرستان ها،از جمله شهرستان کرمان،به منظور بهرمند کردن تمامی ساکنان استان از این امکانات و خدمات برای رسیدن به عدالت اجتماعی بر اساس برنامه ها و راهکارهایی که با توجه به پتانسیل ها،نیازها و شرایط هر منطقه طراحی می شود که توجه به این نیازهای منطقه ای و تأمین آنها می تواند از مهاجرت بی رویه افراداز نواحی اطراف و شهرهای کوچک به شهر های بزرگتر جلوگیری نماید. 3-مد نظر قرار دادن محرومیت ها در اولویت برای برنامه ریزی توسعه می تواند باعث کاهش شکاف اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی می شود.
معصومه دهقانی محمود جمعه پور
ظهور و ورود تکنولوژی¬های صنعتی و صنایع سنگین از جمله نفت و گاز در جوامع دگرگونی¬هایی را در وضعیت آن منطقه پدید می¬آورد. تا چند دهه¬ی پیش عملکرد این صنایع فقط از طریق شاخص¬های اقتصادی و ثروت و با تاکید بر اشتغال و درآمدزایی بررسی می¬شد اما اخیرا آثار و پیامدهای اجتماعی احداث این صنایع توجه پژوهشگران و محققان را به خود جلب کرده است. از آنجایی که توسعه¬ فرآیندی پویا و پایدار برای افزایش ظرفیت¬ها و توانمندسازی جوامع و تغییرات بهینه در جهت بهبود زندگی افراد است، پژوهش حاضر با ارزیابی تاثیرات اجتماعی پالایشگاه شازند قصد بررسی تاثیر این صنعت بر توانمندی جامعه¬ی محلی را دارد. بنابراین توانمندی با دو بعد عاملیت و ساختار فرصت¬ها و با شاخص¬های ظرفیت اجتماعی، ظرفیت اقتصادی، ظرفیت انسانی، ظرفیت اکولوژیکی، ظرفیت کالبدی و ساختار فرصت¬ها با ترکیبی از روش¬های کمی و کیفی و با ابزار پرسش¬نامه و مصاحبه¬ی نیمه¬سازمان¬یافته مورد سنجش قرار گرفت. جامعه¬ی آماری این پژوهش شامل تمام ساکنین روستاهای کزاز، قدمگاه، جمال¬آباد، اکبرآباد (جامعه روستایی) و شهر شازند (جامعه شهری) بوده است که از طریق فرمول کوکران حجم نمونه 367 نفر برآورد شده و روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چندمرحله می¬باشد. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که ظرفیت اجتماعی با میانگین 51/2، اقتصادی با 73/2، انسانی با 49/2 بعد از احداث پالایشگاه در حد متوسط و ظرفیت کالبدی با میانگین 06/2، اکولوژیکی با 54/1 و ساختارفرصت¬ها با 98/1 در سطح بسیار ضعیف و نامطلوبی قرار دارد. در مجموع میزان توانمندی جوامع تحت تاثیر پالایشگاه در حد متوسط و رو به پایین می¬باشد و تا سطح مطلوب فاصله¬ی بسیار زیادی دارد؛ به عبارت دیگر فقدان ارتباط ارگانیک بین صنعت نفت و جامعه¬ی محلی سبب بی¬تاثیر بودن آن بر توانمندی جامعه¬ی محلی گردیده است.