نام پژوهشگر: سینا نعمتیزاده
علی فصیحی سینا نعمتی زاده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه فکری با ویژگی های رهبری تحول آفرین در مدیران شرکت بیمه ایران، البرز و آسیا انجام گرفته است. برای این منظور جامعه آماری مدیران میانی و ارشد شرکتهای بیمه ایران، البرز و آسیا در نظرگرفته شد و از آنجا که مدیران میانی و ارشد سه شرکت بیمه مذکور در شهر تهران حضور دارند، با مراجعه به ادارات مرکزی سه شرکت داده های مورد نیاز را از این طریق جمع آوری و مورد تحلیل قرار داده ایم. نمونه آماری تحقیق بر اساس تعداد کل جامعه و متناسب با حجم آن، به روش تصادفی و بر اساس جدول مورگان به تعداد 151 نفر محاسبه و انتخاب شد. در این تحقیق برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ساخته شده شامل پرسشنامه سرمایه فکری و پرسشنامه ویژگی های رهبری تحول آفرین استفاده شد و ویژگی های فنی پرسشنامه ها از روایی محتوا و نیز روش آلفای کرونباخ برای محاسبه پایایی محاسبه شد که هم از لحاظ روایی محتوا قابل قبول بود و هم ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها سرمایه فکری 89/0 و رهبری تحول آفرین 91/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها هم از روش آمار توصیفی شامل؛ نمودارها، فراونی، درصد، میانگین و ... استفاده شد و هم از روش های آماری استنباطی برای بررسی نرمال بودن توزیع ها از آزمون کولموگوروف - اسمیرنوف و به منظور بررسی معناداری فرضیه های پژوهشی از آزمونهای همبستگی پیرسون متناسب با نوع متغیرها و ویژگی های آماری آنها بهره گرفتیم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بر اساس آزمون کولموگروف – اسمیرنوف متغیرهای تحقیق نرمال هستند و بر اساس آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون فرضیه اصلی و فرضیات فرعی پژوهش مورد تایید قرار گرفته است. به عبارت دیگر بین سرمایه فکری و رهبری تحول آفرین در سه شرکت بیمه ایران، البرز و آسیا رابطه معناداری وجود دارد. و همچنین بین سرمایه فکری و مولفه های نفوذ آرمانی، رفتارهای آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش، ملاحظات فردی و چشم انداز مشترک رابطه معناداری وجود دارد.
علی فتاحی سینا نعمتی زاده
مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، جذب، توسعه وهمسو سازی و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج کسب وکار تعریف شده است. سازمان ها دریافته اند،استعدادها منابعی هستندکه برای دست یابی به بهترین نتایج نیازمند مدیریت می باشند، استعدادهایی که به واسطه داشتن عظیم ترین منبع قدرت،یعنی تفکرمی توانند موجبات تعالی، حرکت ورشد سازمان هارافراهم آورند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین راهبرد های مدیریت استعداد ورضایت شغلی کارکنان ستاد مرکزی بانک ایران زمین می پردازد، این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است که به روش پیمایشی انجام شده است وبا روش نمونه گیری تصادفی وبا استفاده ازفرمول کوکران، حجم نمونه 50 نفر از میان کارشناسان ومدیران ستاد مرکزی بانک، با بکارگیری پرسشنامه محقق ساخته ،اطلاعات جمع آوری شده وبرای تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین راهبرد های مدیریت استعداد وزیر متغیر های آن و رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود دارد وراهکارهایی چون شناسایی وبکارگیری افراد مستعد وداری شایستگی در پست های حساس،ارتقای حقوق ومزایای ،ایجاد امنیت شغلی وفرصت های یادگیری،ترسیم مسیر ارتقای شغلی و فراهم نمودن فرصت های توسعه وپیشرفت از اولویت های موردتوجه می باشد،لذا مباحث مرتبط با مدیریت استعداد در تمامی فرآیند های منابع انسانی قابل استقراراست ومدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی کسب وکار وتحقق اهداف وماموریت ها با حداکثر بهره وری می تواند موثر باشد، مدیریت صحیح این استعداد ها ضمن ایجاد رضایت مندی شغلی؛ انگیزه وبهره وری کارکنان را افزایش می دهد.