نام پژوهشگر: فرهاد حسین‌زاده لطفی

به کارگیری تحلیل پوششی داده ها (dea) در تحلیل ممیز (da) و کاربرد آن در طبقه بندی مشتریان اعتباری بانک ملت
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1393
  غلامرضا بیاتی   فرهاد حسین زاده لطفی

عدم بازپرداخت به موقع وامهای اعطایی یکی از مهمترین چالشهای اعطای تسهیلات در نظام بانکی کشور میباشدکه منجر به مطالبات معوق، سررسید گذشته و مشکوک الوصول میشود. یکی از راهکارهای مناسب جهت مقابله با این چالش، تفکیک مشتریان خوش حساب از بدحساب پیش از اعطای وام میباشد. سنجش ریسک اعتباری مشتریان پیش از اعطای وام میتواند به عنوان راهکاری جهت کاهش ریسک اعتباری در نظر گرفته شود. هدف پژوهش حاضر ارایه مدلی است که با استفاده از قضاوت خبرگان، ویژگیهای اثرگذار مشتری در سنجش ریسک اعتباری را انتخاب کند و با استفاده از به کارگیری تحلیل پوششی داده ها در تحلیل ممیز، مشتریان خوش حساب را از بدحساب تفکیک نماید. مدل ارایه شده با یک مجموعه داده از مشتریان بانک با درنظر گرفتن 20 ویژگی از 500 وام گیرنده مورد آزمایش قرار گرفت. با استفاده از روش دلفی8 ویژگی موثر مشتریان در پیش بینی ریسک اعتباری، شناسایی شده سپس بر مبنای تعداد اقساط معوق، مشتریان به دو دسته خوش حساب و بدحساب دسته بندی و به ترتیب در دو گروه g1 و g2 قرار گرفتند. در ادامه با قرار دادن داده ها در مدل da، وزن هایα_(1,…,8 ) ، β_(1,…,8) و d مر بوط به ابرصفحه های جداکننده دو گروه به دست آمد. بر اساس این وزن ها می توان تعیین کرد که داده های جدید در کدام گروه قرار خواهند گرفت. با توجه به دقت بالای پیش بینی مدل در دسته بندی مشتریان به دو گروه خوش حساب و بدحساب پیش از اعطای وام، میتوان از این مدل به عنوان یک سیستم تصمیم یار برای کمک به مسئولین تسهیلات بانکها استفاده نمود. به این ترتیب نه تنها از پرداخت وام به مشتریان بدحساب جلوگیری میشود بلکه میتوان تمهیداتی را )از جمله گرفتن وثیقه کافی( جهت اعطای وام به مشتریان خوش حساب و یا بدحساب در نظر گرفت. بنابراین علاوه بر برداشتن گامی عملی برای کاستن حجم مطالبات بانک ها میتوان سطح رضایتمندی مشتریان خوش حساب را نیز افزایش داد.

تراکم در واحدهای چند مرحله ای
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم پایه 1393
  ساجده محمدنیااحمدی   فرهاد حسین زاده لطفی

همواره یکی از چالش های شرکت ها در کنار موضوع هزینه ،نحوه عملکرد ارزیابی آن در راستای دستیابی به بهترین نتایج است.درواقع تحلیل عملکرد مهمترین نقش را بر نظارت،افزایش انگیزه،به بهبود ارتباطات و اجتناب از اشتباه در یک سازمان ایفا می کند.تحلیل پوششی داده ها به عنوان یک ابزار مناسب،برای ارزیابی عملکرد سازمان ها از دیر باز مورد توجه مدیران بوده است وازجمله کاربردهای این روش ارزیابی تراکم در واحدهای چند مرحله ای می باشد در این پایان نامه به تحلیل وبررسی مدل تراکم در واحدهای چند مرحله ای وکارایی روی مجموعه داده ها و نیز تراکم در زنجیره تامین پرداخته شده است تراکم در dmu اتفاق می افتداگروتنهااگر کاهش در یک ورودی منجر به افزایش در یک یاچند خروجی گردد یا افزایش در یک ورودی منجر به کاهش در یک یا چند خروجی گردد بدون ارتقای هر خروجی یا ورودی دیگر در ابتدا چرخه ای را در نطر میگیریم که به صورت سری باشدوباوارد کردن ورودی در مرحله اول،خروجی مرحله اول به عنوان ورودی وارد مرحله دوم میشود واین روند تاانتهای چرخه ادامه میبابد که به عنوان تولیدات میانی در نظر گرفته میشوند،این روند باعث می شود شبکه های عرضه جهت ارزیابی،بینش دقیق ترو عملی تر در تولیدداشته باشند.