نام پژوهشگر: فائزه حمیدیا
فائزه حمیدیا زهرا رهبرنیا
پژوهش حاضر که با هدف اثبات تأثیر جامعه بر هنر نمایش (تئاتر) یونان باستان و ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م و تأکید بر اهمیت تأثیرات متقابل تئاتر این دو سرزمین بر یکدیگر انجام گرفته است، با روشی بنیادی در دو فصل 2 و 4 به بررسی اوضاع اجتماعی یونان باستان و ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م و در دوفصل 3 و 5 به بررسی هنر نمایش (تئاتر) این دو سرزمین در این بازه¬ی زمانی پرداخته است. در نهایت با بررسی تأثیر اوضاع اجتماعی بر هنر نمایش در هر کدام از این سرزمین¬ها، این نتیجه حاصل شد که با برقراری و حاکمیت دموکراسی و آزادی بیان در عهد پریکلس یونان باستان، سیر تحولاتی که جامعه در جهت رسیدن به این دموکراسی پشت سر گذاشت، به بهترین نحو در آثار چهار نمایشنامه¬نویس پیشرو این سرزمین -آیسخولوس، سوفکل، اوریپید و آریستوفان- انعکاس یافت و هنر نمایش این سرزمین نیز که از بطن جامعه بر می خاست، به همین منوال سیر تکاملی خود را پشت سر گذاشت و این فرضیه اثبات شد که ابعاد اجتماعی یونان باستان در قرون 6 تا 4 ق.م بر هنر تئاتر این سرزمین تأثیر به سزایی داشته است. در ایران باستان بر خلاف آنچه که در یونان اتفاق افتاد، در عهد هخامنشی حکومت فردی حکمفرما بود. هنر این عهد که هنری التقاطی بود، محدود به دربار و طبقات ممتاز بود. با یورش اسکندر به تخت جمشید و از بین رفتن اسناد و مدارک، مدرکی دال بر وجود این هنر در عهد هخامنشی بر جای نماند. این موضوع سبب عدم اثبات دو فرضیه ی بعدی مبنی بر تأثیر ابعاد اجتماعی ایران باستان در قرون 6 تا 4 ق.م بر شکل گیری هنر نمایش این سرزمین و همینطور تأثیرپذیری هنر نمایش یونان باستان از هنر نمایش ایران باستان در این زمان شد.