نام پژوهشگر: حجتاله جوانی
مرسا غلامزاده حجت اله جوانی
هندوئیسم از منظر تاریخ ادیان و نیز پیروان آن همواره به مثابهی یک دین قابل انعطاف و اصلاحپذیر جلوه نموده است. در دوران معاصر نیز به سبب تسلط اروپاییان بر هند، رواج عقلگرایی، ورود اندیشههای غربی و مواجه شدن با جریانهای اندیشهی دینی اسلام و مسیحیت، زمینههای پیدایش اصلاح دینی در هندوئیسم تقویت شد. همچنین وجود مولفههایی نظیر اختلاف طبقاتی، پدیدهی پرستش بتها در عقاید معاصر هندویی و رواج خرافه در میان تودههای هندویی، مایهی عطف توجه متفکران هندو به مذهب و احساس ضرورت اصلاح اندیشه دینی در بین آنان شد. کوششهای متفکران هندو منجر به بروز نهضتهای اصلاحی دینی و اجتماعی مختلفی با دو رویکرد اصلاح طلبانه و احیاگرانه در هند معاصر شد که از مهمترین و تأثیرگذارترین این جنبشها میتوان از دو نهضت برهموسمج به رهبری راجا رامموهانروی و آریاسمج به رهبری سوامی دیننده سرسوتی نام برد. این دو جنبش با جنبههای خرافی مختلف آداب و رسومی مانند سیستم طبقاتی، بتپرستی، پرستش تصاویر و سنتهای متداول در جامعهی آن روز هند مبارزه میکردند. درحالیکه رامموهانروی بیشتر بر توحید، پرستش یک موجود متعالی و رواج آموزش به سبک غربی تأکید میورزید و همواره در اندیشهی تأسیس یک کلیسای جهانی توحیدی بود، دیننده بر بازگشت به وداها که آن را تنها کتاب حاوی دانش حقیقی می دانست و بازگشت به گذشتهی پر افتخار هند تأکید میکرد. بهدلیل اقدامات اصلاحی این دو مصلح بزرگ در جنبه های مختلف مذهبی و اجتماعی رسم ساتی کنار گذاشته شد و موسسات آموزشی به منظور گسترش آموزش و پرورش و با هدف آموزش به تمام اقشار جامعه اعم از زنان و مردان سراسر هند در سراسر هند دایر شد.
محدثه اشعری حجت اله جوانی
بی تردید، ظهور انبیاء الهی و احکامی که آنان برای هدایت مردم از جانب پروردگار آورده اند یکی از دل مشغولی های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تاکنون بوده است. علما و متفکران در هر عصری همواره کوشیده اند تا چهارچوب نظری برای ارسال انبیا بیابند و فلسفه ی احکام را تبیین نمایند. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد مولوی هم مانند تمام متفکران و عرفای بزرگ دیگر، انبیا را هادیان و مرشدان جوامع بشری می داند که بشریت در صورت نبود آنان در تاریکی های جهالت و گمراهی فرو می رفت و محکوم به نابودی بود. اما مولوی برای انبیا ویژگی های منحصر به فردی را نیز ذکر می کند که با مشرب عارفانه -ی وی سازگاری و هماهنگی دارد، او انبیا را صرفاً راهنمایان بشر نمی داند بلکه آن ها را انواری متصاعد شده از نور خداوندی می داند که بشریت را به سوی نور واحدی هدایت می کنند و وجود آن ها را سنگ محکی می داند برای آزمایش و تشخیص خالصان و پاکان از ناپاکان و مدعیان. همچنین مولوی در مورد عمل به احکام، فلسفه ی خاص خود را دارد که مطابق با دیدگاه و مشرب عارفانه ی اوست. او احکام را تنها عمل کردن به صورت و ظاهر نمی داند و معتقد است بدون آگاهی از فلسفه ی احکام، عمل کردن به آن ها سودی ندارد. در این پژوهش، ابتدا به ارائه ی تعریفی کلی از مفهوم نبوت، انبیا و فلسفه ی احکام می پردازیم و سپس برداشتی را که مولوی از این مفاهیم دارد بررسی می شود و در آخر به نگرش، نگاه خاص و تعاریف متفاوتی که مولوی نسبت به انبیای عظام و فلسفه ی احکام دارد پرداخته می شود.
حجت اله جوانی لیلا هوشنگی
نهضت های جدید دینی پدیده ی نوظهور به شمار می آیند. پیدایش،رشد، آموزه ها و اعمالمعنوی آنان همه مورد توجه اندیشمندان جامعه شناس و دین پژوه قرار دارد. این پژوهش ترجمه و تحقیقبخشی از کتاب قرائت نهضت های جدید دینی به قلم جورج دی کریسایدز و مارگارت زد ویلکینز است که در آن به جنبش کلیسای جهانی و فاتح به رهبری مارک ال پرافیت و الیزابت کلر پرافیت پرداخته شده است. به طور کلی، این کلیسا تلفیقی از آموزه های مسیحیت، یهودیت، سنت های شرقی و رمزی است و بنیانگذارانش با مشایخ عروج کرده (قدیسان)در ارتباط هستند، لذا برخی شاخصه های نهضت های جدید دینی در آن مشاهده می شود. در این نوشتار ابتدا به تبیین موضوع، سپس زمینه ی پیدایش، سبک زندگی، کلیسای جهانی و فاتح نقش آن در مسائل اجتماعی پرداخته شده است. در باور کلیسا، مشایخ عروج کرده نقش مهمی در آموزه ها و مناسک این جنبش دارند. یکی از دلایل شناخته شدن آن ها دوره پیشگویی های الیزابت کلر پرافیت است. همچنین در اصول اخلاقی به منع سقط جنین اتحاد همه اقوام و ملت ها جدا از رنگ و نژاد و دین و کمک به دیگران تاکید شده است.