نام پژوهشگر: رحمت‌الله فرهودی

سنجش پایداری شهرهای کوچک در استان مازندران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1393
  صادق برزگر   زهره فنی

اصطلاح "توسعه پایدار" از اواسط دهه 1980 و به دنبال گزارش برانت لند در مجامع مختلف به عنوان رویکرد جدید توسعه مطرح شد و امروزه به عنوان مفهومی بسط یافته و نهادینه شده، به چارچوب کلی و جامعی برای تحلیل وضعیت سکونتگاهها تبدیل شده است. بررسی مطالعات مختلف نشان می دهد که این رویکرد از توانمندیهای زیادی در زمینه شناخت وضعیت و مسائل سکونتگاههای انسانی به طور اعم و سکونتگاههای شهری به طور اخص برخوردار است. سکونتگاه های انسانی به عنوان نظام های جغرافیایی، متأثر از عوامل و نیروهای فضاساز در یک فرآیند زمانی- مکانی به وجود آمده و همواره تحت تأثیر فرآیند های درونی و بیرونی(اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، محیطی-اکولوژیکی) در حال تغییر و تحول بوده اند. در این میان، اگر پذیرفته ایم که شهرهای کوچک هم به عنوان حلقه حیاتی و تفکیک ناپذیری از نظام سکونتگاهی در سطوح ملی، منطقه ای و محلی و متشکل از اجزاء مرتبط به هم هستند که توسعه پایدار آنها، منجر به توسعه پایدار محلی و منطقه ای خواهد شد، لازم است بپذیریم که صرف تبدیل نقاط روستایی به شهر کوچک، فرایندی توسعه ای نیست، بلکه توسعه پایدار شهرهای کوچک، فرایندی مهم ورویکردی اساسی است که ضرورت و چارچوب اصلی مطالعه حاضر را شکل داده است. این گروه از شهرها، متأثر از موقعیت و جایگاه مکانی- فضایی خود در هر استان و نحوه ی تعاملات یا ارتباطات (درونی و بیرونی) خود در گذر زمان، همواره دستخوش تحولاتی شده اند. این رساله بر شناخت و تبیین روند تحولات توسعه در ساختار درونی شهرهای کوچک که بطور مستقیم بر توسعه و فضای محلی آنها نیز تاثیرگذارست، متمرکز شده است و از نتایج اولیه آن، نبود پایداری و وجود چالش های عمده اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی در دستیابی به توسعه پایدار شهری در این شهرهاست؛ از این رو، مطالعه شناختی-تبیینی حاضر، با مروری نقادانه بر همه دیدگاهها و نظریه های مرتبط با ارزیابی پایداری شهرهای کوچک، به بسط مفهومی-کارکردی اهمیت و جایگاه این گروه از شهرها در پایداری اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و اکولوژیکی ساختار درونی و بیرونی آنها در سطوح محلی و منطقه ای کمک خواهد کرد. در راستای این هدف اصلی پژوهش، و در نهایت تعدیل چالش های مذکور، تعداد 7 شهر از شهرهای کوچک استان مازندران بر حسب سیستم انسانی و طبیعی، انتخاب و مورد پایش قرار گرفته اند. با استفاده از روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش در ابتدا با نظرسنجی از استادان، خبرگان و متخصصان امر به ارائه شاخص ها و معیارهای مناسب برای اندازه گیری پایداری در شهرهای کوچک استان مازندران پرداخته است، که در مجموع تعداد 68 شاخص برای سنجش پایداری شهرهای کوچک استان بدست آمد و سپس با استفاده از شاخص های استخراج شده به صورت میدانی(در قالب پرسشنامه) و کتابخانه ای(اسناد و آمارهای موجود در سازمان ها) به بررسی و سنجش پیشرفت به سوی پایداری بر حسب سیستم های انسانی و طبیعی در یک محدوده زمانی مشخص بوسیله بارومتر و رادار پایداری پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر در بخش نظری نشان می دهند که دیدگاه غالب و موثر توسعه ای برای حوزه جغرافیایی مورد مطالعه و حوزه های مشابه، دیدگاه تقویت و توسعه شهرهای کوچک با بهره گیری از دیدگاههای دیگر و با رویکرد مداخله ای با تاکید بر توسعه فضایی پایدار است و از حیث کاربردی، بیانگر این واقعیت است که مجموعه مولفه های رفاه انسانی در شهرهای مورد مطالعه، نسبت به مولفه های رفاه اکوسیستم، پایداری ضعیف تری دارند و در کل این شهرها از سطح پایداری ضعیفی برخوردارند. در خاتمه، برای تعدیل و کاهش سطح ناپایداری ها در شهرهای کوچک استان مازندران، با استفاده از آزمون مدل ها و تکنیک های مناسب، به تدوین و ارائه راهکارهای عملی و الگوی استراتژیک برای توسعه پایدار این شهرها اقدام شد و که اساس آن برای شهرهای کوچک پایکوهی و جلگه ای، استراتژی بازنگری و برای شهرهای کوچک ساحلی استراتژی تهاجمی بوده است.