نام پژوهشگر: احمد امینپور
مهدیه نصراصفهانی احمدرضا نصراصفهانی
هدف کلی این پژوهش تحلیلی از وضعیت موجود و مطلوب فضاها و تجهیزات آموزشی مدرسه های ابتدایی(نوساز) شهر اصفهان می باشد که در پنج حیطه موقعیت مکانی، مساحت، عناصر فیزیکی فضا، تجهیزات و بهداشت موضوع مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و از روش توصیفی استفاده شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسششنامه محقق ساخته و چک لیست مشاهده استفاده شده است. روایی پرسشنامه از طریق نظرات استادان راهنما، مشاور، اعضاء هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی، اعضاء هیأت علمی دانشکده معماری و مدیران مدارس ابتدایی و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. در بخش مساحت0/93، برای حیطه عناصر فیزیکی0/83، در بخش تجهیزات مدرسه 0/86و برای حیطه بهداشت 0/92 برآورد شد. جامعه آماری این این پژوهش شامل کلیه آموزگاران، معاونان و مدیران مدرسه های ابتدایی (قابل اشغال تا پنج سال ساخت ) شهر اصفهان در سال تحصیلی92-91 بوده است. حجم نمونه آماری پژوهش با استفاده از فرمول کوکران و جدول مورگان 254 نفر برآورد گردید که از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های سوال باز پاسخ با روش کد گذاری و داده های پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت مدارس مورد پژوهش از دیدگاه پاسخگویان در حیطه موقعیت مکانی، مساحت، عناصر فیزیکی و بهداشت از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار بوده اند و در حیطه تجهیزات وضعیت متوسطی داشتند. همچنین یافته های تحقیق نشان داد در حیطه موقعیت مکانی با در نظر گرفتن سمت، تحصیلات و جنسیت تفاوت معناداری بین پاسخ ها مشاهده نشد. اما برای سابقه خدمت نتایج نشان داد هر چه سابقه خدمت بالاتر رفته ارزیابی موقعیت مکانی بهتر بوده است. در حیطه مساحت نظر پاسخ گویان با توجه به جنسیت، سابقه خدمت و سمت تفاوت معناداری بین میانگین ها مشاهده نشد اما با توجه به تحصیلات مقدارsig کمتر 0/05 بوده و تفاوت ها معنادار می باشند. نتایج نشان می دهد در حیطه عناصر فیزیکی فضا و تجهیزات متغیرهای جمعیت شناسی در پاسخ ها ی افراد تأثیری نداشته اند و تفاوت میانگین ها معنادار نبوده است. در حیطه بهداشت نتایج نشان داد با در نظر گرفتن تحصیلات تفاوت میانگین ها معنادار نبود اما در مورد متغیر های جنسیت، سمت، و سابقه خدمت تفاوت میانگین ها از مقدار 0/05 کمتر بوده و معنادار می باشد. همچنین یافته های تحقیق نشان می دهد نتایج پرسشنامه و چک لیست یکسان بوده اما در حیطه بهداشت، عناصر فیزیکی و مساحت با اختلاف چند دهم میانگین چک لیست از پرسشنامه بیشتر بود اما در حیطه تجهیزات و موقعیت مکانی میانگین پرسشنامه از چک لیست بیشتر بود.
محمد حسینیان احمد امین پور
مسکن نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیده به وجود آمده است، که این مقاصد با توجه به نیازهای بیشمار انسان پدید آمده است. اگر قرار باشد مسکن پاسخگو به نیازهای کاربر باشد، باید با توجه به متغیر بودن بعضی از نیازها، معماری مسکن هم خود را با نیاز های جدید و متغیر ،وفق دهد. این پاسخگویی به نیاز استفاده کنندگان و متغیر بودن این نیاز ها ، لزوم توجه به انعطاف پذیری در مسکن را افزایش می دهد. اما به دلیل توجه نا کافی به کیفیت های محیط سکونت معاصر در ایران، خانه¬¬های امروزی پاسخگو به نیازهای کاربران خود نیستند و این مفهوم وکیفیت فضایی محجور مانده است. انعطاف پذیری کیفیت فضایی¬ای بوده است که در معماری خانه های سنتی ایران وجود داشته و معمار ایرانی از آن بهره می¬برده است. با توجه به این پیشینه تاریخی و لزوم بهره برداری از این مفهوم در معماری مسکن امروزی، این الزام به وجود می آید که این پژوهش و طرح، با توجه به تعاریفی از مسکن و پرداختن به مسکن سنتی ایران و دیدگاه¬های نظری در خصوص انعطاف¬پذیری مسکن در جهان، انواع انعطاف پذیری را بیان کند و تأثیر انعطاف پذیری را درکیفیت فضاهای مسکونی، موردتحلیل و بررسی قرار دهد. سپس راهبردهای کالبدی-فضایی انعطاف پذیری در مسکن را شناسایی نموده و در انتها این یافته¬ها در طراحی یک الگوی مسکن انعطاف پذیر در شاهرود، مورد بهره برداری واقع شود. تطبیق¬پذیری(جابجایی روزانه و فصلی)، تنوع¬پذیری( فضای چند عملکردی) و تغییر¬پذیری( تفکیک و تجمیع) مفاهیم و مصداق-های دستیابی به انعطاف¬پذیری در مسکن می¬باشند. در طراحی الگوی مسکن، از هر سه این شاخصه¬ها بهره¬برداری شد که تنوع-پذیری و تغییر پذیری بیشترین بهره¬برداری صورت پذیرفت.