نام پژوهشگر: رضا حسینینیا
محبوبه میرعرب رضی حسن بحرالعلوم
مطالعات بسیاری استرس معلم را به عنوان یک پدیده پیچیده ناشی ازعوامل استرس زای مختلف بیان داشته اند. همچنین برخی مطالعات نیز نشان داده اند که افراد کارآمد به هنگام مواجهه با مسائل و مشکلات راه حل های منطقی و واقع بینانه تری را به کار می-گیرند و اهداف متناسب با توانایی خود را انتخاب می کنند. هدف ازاین مطالعه، بررسی ارتباط بین باورهای کارآمدی و استرس شغلی معلمان تربیت بدنی در استان گلستان است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه آماری 250 نفر از معلمان تربیت بدنی استان گلستان در سال 91-92 بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش-نامه باورهای کارآمدی معلمان تربیت بدنی (محقق ساخته) و استرس شغلی (گلابی، 1380) جمع آوری شدند. برای تعیین روایی صوری و محتوایی، پرسش نامه ها از نظر10 نفر از متخصصان تربیت بدنی استفاده شد. پایایی پرسش نامه باورهای کارآمدی و استرس شغلی معلمان تربیت بدنی با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 95/0 به دست آمد. همچنین روایی سازه پرسش نامه ها با روش تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (محاسبه شاخص های پراکندگی نظیر میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن، یومن ویتنی و کروسکال - والیس) برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد. بررسی یافته های پژوهش نشان داد که بین باورهای کارآمدی و استرس شغلی معلمان ارتباط منفی و معنادار (003/0=p، 185/0- =r) وجود دارد. همچنین باورهای کارآمدی معلمان بر اساس متغیرهای مقطع تدریس، وضعیت استخدامی و سابقه خدمت تفاوت معناداری را نشان داد و استرس شغلی نیز بر اساس متغیرهای جنسیت، سن و سابقه خدمت تفاوت معناداری را نشان داد با عنایت به ارتباط منفی بین باورهای کارآمدی و استرس شغلی معلمان تربیت بدنی، مسئولین با سرمایه گذاری بر روی ارتقاء خودکارآمدی معلمان می توانند درکنترل و کاهش استرس شغلی کمک کنند.
مصطفی ثابتی راد حسن بحرالعلوم
فرسودگی شغلی یک سندرم روانشناختی است که هزینه های سنگینی به سازمان ها تحمیل می کند. معلمان در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند. از سوی دیگر تحقیقات أخیر نشان داده هوش معنوی در سلامت روان افراد تأثیر مثبت دارد. هدف اصلی این پژوهش توصیفی–همبستگی، بررسی ارتباط بین هوش معنوی و فرسودگی شغلی معلمان تربیت بدنی بود. با استفاده از جدول مورگان 148 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های هوش معنوی (بدیع و همکاران، 1389) و فرسودگی شغلی (مسلش، 1996) را تکمیل کردند. آزمون پیرسون نشان داد که بین متغیرهای هوش معنوی و فرسودگی شغلی ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد (0/01> p). همچنین همبستگی تمامی زیر مقیاس های فرسودگی شغلی و هوش معنوی بجز مولفه "خستگی عاطفی" با ابعاد "تفکر کلی و بعد اعتقادی" و "پرداختن به سجایای اخلاقی"، به صورت منفی و معنادار مشاهده شد (p<0/05). نتایج رگرسیون خطی ساده موید آن بود که هوش معنوی به تنهایی 38% واریانس فرسودگی شغلی را پیش بینی می کند. همچنین آزمون های t وanova حاکی از آن بود که بین هوش معنوی و مولفه های آن بر اساس وضعیت تأهل و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p)، اما این اختلاف بر اساس جنسیت تنها در بعد تفکر کلی و بعد اعتقادی معنادار است (p<0/01. بین میانگین فرسودگی شغلی و مولفه های آن بر اساس جنسیت، سابقه کار و سطح تحصیلات نیز اختلاف معناداری مشاهده نشد (0/05<p). در نهایت بر اساس نتایج مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود مدیران و مسئولین آموزش و پرورش راهکارهای ارتقاء و تقویت هوش معنوی را دانسته و اقدامات لازم را در این خصوص مبذول فرمایند.