نام پژوهشگر: مهدی حمزهنژاد
فهیمه فاضل نسب مهدی حمزه نژاد
پیشرفت روزافزون بشر در به کارگیری فناوری سازه ای باعث شد تا در طول زمان بنای معماری به شفافیت بیشتر دست یابد. این امر با وجود اینکه که قابلیت های بیشتری برای خلق فضا به دست می داد؛ باعث شد تا ساختارهای فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی جامعه مورد غفلت واقع شود. شفافیت بی حصر فضا در قرون اخیر در معماری غرب به از بین رفتن حریم های فضایی انجامید و به تبع در ایران به خاطر عدم وجود نظام فکری منسجم در ورود فناوری سازه ای ، فرهنگ غرب به همراه معماری آن وارد شد و به تغییر فرهنگ استفاده از فضا انجامید. این تحقیق تلاشی است جهت شناخت و بازیابی مفاهیم بنیادینی که در تعامل با فناوری سازه ای زمان، در دوره های گذشته معماری ایران، باعث حفظ و حراست از ساختار فضایی و در نتیجه ساختارهای فرهنگی جامعه شده است. برای مطالعه نحوه مواجه معماری گذشته ایران با پیشرفت سازه و راهکارهای کنترل فضا؛ دوره صفوی به عنوان نقطه اوج امتزاج تفکرات زمان و معماری، انتخاب شد. زمینه های فکری شکل گیری سلسله مراتب در بنا به عنوان راهکاری برای حفظ حرمت فضا و تعدیل شفافیت حاصل از پیشرفت فناوری معماری شناسایی شد و راهکارهای فضایی در نمونه های مختلف ابنیه این دوره-در قالب چهار گونه مسجد، مزار، کوشک، خانه- با توجه به عوامل تأثیرگذار در هر مورد بررسی گردید. این تحقیق علاوه بر ارائه الگوهای فضایی برای رسیدن به حد مطلوبی از شفافیت؛ باعث توجه به عوامل دیگری جز سازه در طراحی معماری و حریم های فضایی می گردد و با بررسی میزان تأثیر عوامل در هر گونه، میزان نیاز به سلسله مراتب را مشخص می نماید. نتیجه این تحقیق خواهد توانست هم از جنبه استفاده از الگوهای فضایی-معماری و هم از جنبه شناخت میزان نیاز به مراتب فضایی و در نتیجه حفظ حریم فضا متناسب با شرایط بنا، مورد استفاده قرار گیرد.
سعید فرزانه مهدی حمزه نژاد
معماری دارای فضاهایی متفاوت می¬باشد که هر فضا حسی را به کاربر القا می¬کند. تعاریف متفاوتی از فضا در دیدگاه¬های مختلف وجود دارد. عوامل زیادی در حس فضا تاثیرگذار هستند، از جمله: شکل، سطح، رنگ و ماده ، که هریک به طریقی و با کیفیات متفاوت بر حس فضا تأثیر می¬گذازرند. ماده یکی از مهمترین عوامل موثر بر حس فضا می¬باشد. ماده و مصالح از دیرباز تاکنون در نظریات و بینش دانشمندان و نظریه-پردازان تأثیرگذار بوده و برای شاعران و عرفا منبع الهام بوده¬است و هریک به طریقی و از دیدگاه خود ماده را تعریف کرده¬اند. اکثر قریب به اتفاق اندیشمندان معتقد به روح ماده (حس مصالح) می¬باشند و آنرا در شعرها و مکتوبات خود بیان کرده¬اند و به تبیین ماده و روح ماده (حس مصالح) پرداخته¬اند و هریک به ابعاد مختلفی از ماده اشاره کرده¬اند. نحوه ادراک ماده با حواس مختلف، متفاوت است و هرکدام از آنان کیفیات خاص خود را در درک ماده دارند، از جمله تأثیر روح ماده بر هریک از حواس پنج¬گانه را می¬توان خود اثباتی بر حس مصالح دانست. گذشتگان در دیدگاه فتوت نحوه تعامل با ماده (مصالح) را بیان و ترتیبات خاصی را برای آن قرار داده¬اند. ماده در معماری از این دیدگاه دارای مراتب خاص خود می¬باشد و کنار همنشینی مصالح (ماده) اصولی دارد که به بیان آن پرداخته¬ایم. تنوع مصالح در مزارها و مقبره¬ها از هر بنای دیگر اسلامی (و حتی غیر اسلامی) بیشتر می¬باشد و با توجه به انواع مزارها و مقبره¬ها که دارای سه دسته جمالی، جلالی و جمالی-جلالی هستند، در هریک با توجه به این کیفیات از مصالح جمالی¬تر در فضاهای جمالی مانند طلا و فلزات فاخر در ضریح و مصالح جلالی¬تر همچون خشت، آجر و آهن زبر در فضاهای جلالی¬تر استفاده شده است. در این پژوهش با بررسی سه گروه جهانی، کشوری و منطقه¬ای از حرم امامان و امامزادگان که دارای کیفیات جمالی و جلالی مختلف فضایی و مصالحی می¬باشند و با بررسی مشی گذشتگان در دیدگاه فتوت و اخوت، به نتایج و الگوهایی برای استفاده از مصالح در هر فضا متناسب با کیفیات جمالی و جلالی آن دست می¬یابیم.