نام پژوهشگر: ابوالفضل شهرکینسب
ابوالفضل شهرکی نسب احمد ابراهیمی عطری
امروزه بیش از 80 درصد مردم، کمردرد را حداقل برای یک بار در زندگی خود تجربه می کنند که این دردها با گذشت زمان و عدم بهبودی به کمردرد مزمن تبدیل خواهد شد. از آنجا که اکثر این بیماران مایلند تا برای درمان خود به روش های غیر تهاجمی و غیر دارویی مثل ورزش، ماساژ، حرکت درمانی، رفلکسولوژی و مانند آن روی آورند و نیز با توجه به تبلیغات و استفاده های غیرعلمی از این روش ها و استنادهای مربوط به آن و همچنین بررسی های انجام شده بر مطالعات گذشته بعضی از پژوهشگران پیشین که به نظر می رسد هم حرکت درمانی روش مناسبی برای درمان کمردردهای مزمن است و هم علم رفلکسولوژی و ماساژ به عنوان روش های دیگر از این موضوع حمایت می کنند، لازم و ضروری به نظر می رسد که مقایسه ای بین هر سه روش یاد شده انجام گیرد تا مشخص شود کدام روش بر بهبودی و میزان کاهش کمردردهای مزمن، موثرتر می باشد. این پژوهش، نیمه تجربی و کاربردی بر روی 60 مرد مبتلا به کمردرد مزمن می باشد. معیارهای ورود به پژوهش شامل افراد با محدوده سنی 25 تا 45 سال بود که در 3 سال گذشته هیچ فعالیت ورزشی جدی یا قهرمانی نداشتند. آزمودنی ها بطور تصادفی ساده به 4 گروه مساوی 15 نفری، شامل سه گروه تجربی و کنترل، تقسیم بندی شدند. روش اندازه گیری در این پژوهش بدین صورت بود که ابتدا میزان کمردرد و ناتوانی بیماران از طریق پرسشنامه های درد مک گیل و اوسوستری اندازه گیری و به عنوان پیش آزمون ثبت شد. سپس به گروه تجربی الف 24 جلسه برنامه تمرین های ثبات دهنده مرکزی (به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای) ارایه داده و بعد از آن، نمره ی درد مک گیل و میزان ناتوانی اوسوستری آن ها اندازه گیری شد. گروه تجربی ب و ج را نیز بطور همزمان 10 جلسه تحت برنامه های ماساژ و رفلکسولوژی کف پا (به مدت 10 روز و در هر روز 30 دقیقه) قرار گرفته و سپس نمره ی درد مک گیل و میزان ناتوانی اوسوستری آن ها اندازه گیری و به عنوان پس آزمون ثبت شده است. برای انجام محاسبات داده های خام از نرم افزار spss نسخه 16 و جهت تفسیر داده ها و معنادار بودن فرضیه های پژوهش، از one way annova و آزمون تعقیبی توکی استفاده و سطح معناداری 0/05در نظر گرفته شده است. یافته ها: سه پروتکل ثبات دهنده مرکزی، ماساژ و رفلکسولوژی به طور معناداری موجب کاهش درد و بهبود ناتوانی شده اند (p=0/001). اما هیچ کدام به طور معناداری دارای برتری نسبت به دیگر روش ها نمی باشد (0/05 p >). بر اساس نتایج و مقدار احتمال های به دست آمده، تفاوتی در میان تاثیر این سه روش بر درد و ناتوانی وجود ندارد و هر سه در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش درد و بهبود ناتوانی شده اند. پس می توان نتیجه گرفت که هر سه روش تا حدود بسیار زیاد، اثری مشابه بر درد و ناتوانی دارند. در نهایت پیشنهاد می شود که در صورت نبودن منع پزشکی، با توجه به مدت زمان کم تر اجرای 2 پروتکل ماساژ و رفلکسولوژی، از این روش ها برای دستیابی به درمان سریع تر استفاده شود.