در این پایان نامه تصمیم بر این است که به بررسی رابطه بین فساد مالی و رشد اقتصادی پرداخته شود. با تمرکز بر رشد اقتصادی و فساد مالی، تاثیر فساد مالی بر رشد اقتصادی مورد بررسی و تاثیر هزینه آموزش بر رشد اقتصادی ارزیابی می گردد. انواع مختلف فساد مالی رشوه، اختلاس، تقلب و اخاذی است (اموندسن، 1999). هدف اصلی این پایان نامه بررسی تاثیرات افزایش یا کاهش فساد بر رشد اقتصادی است. در فصل دوم این تحقیق ابتدا به تعاریف متغیرهای مربوطه پرداخته می شود و سپس به دیدگاه ها و ادبیات موضوع اختصاص می یابد و مطالعات پیشین در ارتباط با موضوع تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش بعد به روش شناسائی تحقیق (متدولوژی)، بیان مدل و تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده از مدل¬ برآورد شده پرداخته می شود. فصل چهارم روند تغییر متغیرهای اقتصادی در چهار گروه درآمدی (بالا، متوسط رو به بالا، متوسط رو به پایین و پایین) بررسی می شود، مقایسه ای میان کشورهای منتخب (و ایران) صورت می پذیرد. سپس پس از اینکه روند تغییر متغیرها مورد بررسی قرار گرفت، آنچه در مورد ارتباط بین فساد مالی و رشد اقتصادی بیان شد مورد آزمون قرار می گیرد. و سپس به تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق در چهار گروه درآمدی به تفکیک می پردازیم. و فصل آخر نیز به نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات اختصاص می یابد. در این تحقیق جهت بررسی تاثیر فساد مالی با هدف بررسی آنها در کشورهای متعلق به چهار گروه درآمدی و ایران که در کشورهای گروه درآمد متوسط رو به بالا قرار دارد، از داده های آماری بانک جهانی و سازمان بین المللی شفافیت مالی برای دوره زمانی 2008_1995 استفاده شده است. به طوری که تعداد کل کشورها در این بررسی 69 کشور می باشد. در ابتدا روند تغییرات متغیرها در گروه های درآمدی و کشور ایران، مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با استفاده از نرم افزار eviews به برآورد تجربی مدل پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در چهار گروه درآمدی کشورها، فساد مالی رابطه معکوسی با رشد اقتصادی دارد. و تاثیر متغیر هزینه آموزش که بر رشد اقتصادی برآورد شده، در تمامی کشورها مثبت می باشد.

دانش به عنوان یکی از نیروهای بسیار موثر در تحو?ت اقتصادی و اجتماعی به شمار می آیـد و به عنوان یک کا?ی عمومی محسوب می گردد؛ زیرا میتوان دانش را بدون کـاهش و اسـته?ک با دیگران به مشارکت گذاشت. در عین حال، این یک مشخّصه منحصـر بـه فـرد بـرای ایـن کـا?ی عمومی محسوب می شود که بر خ?ف سایر کا? های فیزیکی (مثل سـرمایه، دارایـی هـای مـادی و منابع طبیعی ) استفاده از آن از کمیت آن نمی کاهد و می توان از آن بارها استفاده کرد . طرح تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد . در روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به منظور تحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش توصیفی استفاده خواهدشد و همچنین به منظور بررسی رابطه بین سرمایه انسانی و سطوح مختلف آموزشی و رشد اقتصادی از الگوهای اقتصادسنجی ols تخمین زده خواهند شد و بدین منظور از نرم افزار eviews استفاده می‏شود . جامعه آماری پژوهش حاضر کشور ایران به طور کلی و نمونه آماری از سال 1361 تا 1391 می باشد. . نتایج حاصل از برآورد کوتاه مدت نشان دهنده ی تاثیر معنادار سرمایه انسانی( تعداد دانشجویان) بر رشد اقتصادی در سطح 90% می باشد. همین طور وقفه ی اول این متغیر نیز دارای تاثیر معنادار در سطح 99% بر رشد اقتصادی می باشد. تاثیر کوتاه مدت این متغیر بر رشد اقتصادی به صورت مستقیم می باشد یعنی با افزایش آن رشد اقتصادی نیز افزایش می یابد.

نظام مالیات بر ارزش افزوده از انواع مالیاتهای غیر مستقیم است که از سال 1387 به صورت آزمایشی برای دوره 5 ساله در ایران به مرحله اجرا گذاشته شده است. توجه به اینکه پیامدهای مثبت و منفی هر سیستم جدید، از لوازم تضمین حصول موفقیت بیشتر در پیاده سازی آن است. بررسی اثر مالیات بر ارزش افزوده بر رشد اقتصادی در کنار سایر انواع مالیات ها هدف اصلی این تحقیق است. از آنجایی که تجربه سری زمانی طولانی برای بررسی آن در اقتصاد ایران موجود نبود رابطۀ بین مالیات بر ارزش افزوده و رشد اقتصادی برای گروهی از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته بررسی شده است. برای این منظور در قالب مدل رشد نئوکلاسیک، رشد اقتصادی را تابعی از رشد نیروی کار و سرمایه، نسبت مالیات بر ارزش افزوده به تولید ناخالص داخلی، نسبت سایر مالیات ها به تولید ناخالص داخلی و تورم در نظر گرفته شد. نتایج برآورد مدل پانل دیتا به روش gmm حاکی از تاثیر مثبت مالیات بر ارزش افزوده بر رشد اقتصادی است. اما مقدار اثرگذاری این نوع مالیات بر رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته بیشتر از کشورهای در حال توسعه است که علت آن را می توان در قدمت اجرای آن، نرخ های بالاتر و شرایط مساعد اقتصادی کشورهای توسعه یافته ذکر کرد. نسبت سایر مالیات ها بر تولید ناخالص داخلی بر رشد اقتصادی هر دو گروه از کشورها اثر منفی دارد اما اثر منفی آن در کشورهای در حال توسعه بیشتر است که حاکی از ناکارامدی سیستم مالیاتی در این گروه از کشورها است.

در این تحقیق به بررسی عوامل موثر بر تقاضای برق خانگی در استان کرمانشاه برای دوره زمانی 1370 الی 1391 پرداخته شده است روش انتخابی برای این کار روش(خود رگرسیون برداری )var است .نتایج حاصل بیانگر این نتیجه است که قیمت متوسط گاز خانگی بیشترین تأثیر را بر تقاضای برق خانگی خواهد داشت و سپس بیشترین تأثیر را قیمت متوسط برق خانگی و در نهایت درآمد متوسط خانوار های این استان خواهند داشت. با توجه به نتایج تحقیقمی می توان گفت با یک درصد افزایش در قیمت برق خانگی ، مصرف برق خانگی 38/. درصد کاهش می یابد و می توان گفت تابع تقاضای برق نسبت به قیمت برق خانگی کم کشش است. همینطور لگاریتم درآمد سرانه دارای ضریب کمتر از یک است و بیانگر این است که تقاضای برق خانگی کالایی عادی و ضروری است.با افزایش یک درصد قیمت گاز خانگی ، مصرف برق خانگی47/. درصد افزایش می یابد.