نام پژوهشگر: ارشک حلیساز
بهروز احمدی دوست ارشک حلی ساز
در دو دهه ی اخیر، برنامه های کاربردی مدل سازی رقومی زمینی هیدرولوژیکی، ژئومورفولوژیکی، خاکشناسی و تحقیقات زیست شناسی همراه با کمک پیشرفت سریع سیستم اطلاعات جغرافیایی (ساج) افزایش پیدا کرده است. مدل های هیدرولوژیک به تغییر در مقادیر ورودی به مدل حساس هستند، لذا تغییر پیکسل سایز داده های ورودی مقادیر خروجی مدل ها را تحت تأثیر قرار می دهد و نتایج معنا دار متفاوت تولید می کنند. در این تحقیق با استفاده ی از نقشه های توپوگرافی با مقیاس مکانی 1:25,000 و 1:50,000 و با انتخاب ده پیکسل سایز (10، 15، 20، 25، 30، 50، 75، 80، 100 و 200) و همچنین با استفاده از نرم افزار های arc gis و hec-hms، مقادیر خروجی مدل hec-hms در برآورد دبی اوج سیلابی حوزه ی آبخیز جاماش در استان هرمزگان با استفاده از چهار تابع هدف انحراف معیار وزنی دبی اوج، مجموع مربع باقیمانده ها، مجموع قدرمطلق خطا و تابع درصد خطای دبی اوج مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که دقّت دبی های اوج محاسبه شده توسط مدل hec-hms در نقشه ی با مقیاس مکانی 1:50,000 بیشتر از دقّت دبی های اوج محاسبه شده توسط مدل hec-hms در نقشه ی با مقیاس مکانی 1:25,000 می باشد. همچنین دقّت دبی های اوج محاسبه شده در پیکسل سایز های کوچک تر (20 الی 50) بیشتر از سایر پیکسل سایز های انتخابی می باشد.
فاطمه ستوده احمد نوحه گر
حوزه آبخیز دریاچه بختگان جزء مناطق نیمه خشک و فاقد منابع آب سطحی مطلوب است. مسائل مربوط به منابع آب به واسطه احداث سدهای بالادست و مصرف زیاد آب در بخش کشاورزی علاوه بر پایین دست ورودی آب دریاچه را کاهش داده و باعث خشکی دریاچه و از بین رفتن زیستگاههای گیاهی و جانوری شده وکاهش کیفیت سطح زندگی نرخ مهاجرت را افزایش داده است. مسائل اقتصادی-اجتماعی تأمین معیشت ساکنان آبخیز به دلیل عدم کارایی زمین های کشاورزی ثابت می کند مدیریت جامع این حوزه وضعیت مناسبی ندارد. در ادامه نگاه سیستمیک از جهت کلی نگر بودن و تاکید بر روابط علّت و معلولی مورد مطالعه قرار گرفته است. پویایی های سیستم چارچوب منحصر بفردی برای هماهنگی سیستم های اقتصادی- اجتماعی و فیزیکی در سطح حوزه آبخیز است. مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان پویایی تغییرات طبیعی حاصل از بازخوردهای فعال بین خصوصیات فیزیکی آب، رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، صنعتی و اقتصادی را دریافت می کند. مدل مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان بر اساس منابع نظری و علمی موجود در مورد نیروهای به وجود آورنده رفتارهای مشاهده شده و در نتیجه تعاملات بین یک سیستم اجتماعی و اکولوژیک رسم شده است. با مطالعه منابع علمی متغیرهای فعال در ایجاد مشکلات در سطح حوزه آبخیز بختگان استخراج و روابط علّی و معلولی بین آنها بر اساس ارتباطات متقابل آنها رسم شد. برای رسم مدل های ذهنی مردم و کارشناسان مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای در قالب پرسش نامه طراحی شد سپس متغیرهایی استخراج شد و روابط علّی و معلولی مدل های ذهنی مردم محلی و کارشناسان رسم شد. مدل مدیریت جامع حوزه آبخیز دریاچه بختگان از شش زیر سیستم تشکیل شده است. زیر سیستم جمعیت به بررسی متغیرهای تأثیرگذار در کاهش یا افزایش جمعیت می پردازد. زیرسیستم تغییر کاربری به رفتارهای نامطلوب در نتیجه عدم مدیریت می پردازد. زیرسیستم چرای عرصه های طبیعی به مشکلات ناشی از کاهش سطح مراتع طبیعی و متغیرهای تأثیرگذار آن می پردازد. با مدیریت متغیرهای زیرسیستم آب همراه با زیرسیستم اقتصادی می توان به نقاط اهرمی حل مسأله در حوزه رسید. نتایج مدل نشان می دهد متغیرهای کنترل جمعیت، توجه به بخش کشاورزی با توجه به اینکه این بخش بزرگترین مصرف کننده آب است لازم است مورد توجه قرار گیرد.
زهرا سلیمانی حنانه محمدی کنگرانی
بررسی سیر تحولات آمایش سرزمین در ایران طی سال های گذشته، از این واقعیت حکایت دارد که آمایش سرزمین کماکان در کانون توجهات برنامه ریزان و تصمیم گیران کشور قرار داشته است؛ اما، به دلیل عدم اتکا سیستم برنامه ریزی کشور به تفکر بومی، دانش ملی و در نظر نگرفتن درصد فراوانی وقوع خشکسالی و شدت آن از بین رفته و عملیاتی شدن پیشنهادهای برنامه های آمایش سرزمین در ایران با مشکلات فراوانی مواجه شود. بنابراین، شناسایی عمیق این مسایل و موانع پیش روی آمایش سرزمین در ایران، برای توسعه روش های سازگار و درخور ضروری است. براین اساس، این پژوهش با هدف ارایه چهارچوبی برای آمایش سرزمین با استفاده از رهیافت مشارکتی پایین به بالا و روش های تحقیق درعملیات نرم (ssm) به عنوان روش غالب بهره گرفته شده و در حین انجام گام های این روش ، از یکی از روش های حوزه تحقیق درعملیات سخت یعنی روش ahp به عنوان روش مکمل استفاده گردید. در این راستا حوزه آبخیز گودمغان واقع در استان هرمزگان به عنوان منطقه مورد مطالعه این پژوهش انتخاب شد. نتایج نشان داد که مشکلات مربوط به خشکسالی بالاترین وزن را از دید خبرگان به خود اختصاص داده اند. از سوی دیگر، مشکلات مرتبط به دولت اعم از حمایت ناکافی، طرح ها و ارتباط میان مردم و دولت از پایین ترین اولویت ها می باشند. بنابراین علیرغم اینکه اکثر ذینفعان محلی، دولت را دلیل اصلی بسیاری از مشکلات می دانستند. در نهایت الگویی تلفیقی از مدل بوم شناختی آمایش سرزمین مخدوم و مدل مشارکتی پایین به بالای فائو پیشنهاد شد که می توان در آن، از روش های تحقیق در عملیات سخت و نرم و یا ترکیبی از هر دو برای اجرایی نمودن استفاده نمود.