نام پژوهشگر: الهه ستودهنما
مریم حیدری الهه ستوده نما
هدف از این مطالعه این بود که ببینیم آیا رابطه ای بین باورهای دانش آموزان در مورد یادگیری زبان با جنسیت و سطح مهارت زبانی آنها وجود دارد یا نه. علاوه بر این در این تحقیق تلاش بر این بود که ببینیم آیا تعاملی بین دو فاکتور جنسیت و سطح مهارت زبانی در شکل گیری باورهای زبان آموزان در مورد یادگیری زبان وجود دارد یا نه. همچنین، تحقیق حاضر از طریق انجام مصاحبه مفید بودن پرسشنامه balli را برای موقعیت زبان آموزان ایرانی بررسی کرد. مجموع 150 دانش آموز ایرانی که در موسسه سفیر مشغول یادگیری زبان بودند در این تحقیق شرکت کردند. این دانش آموزان در یک تست تافل شرکت کردند و یک پرسشنامه به نام balli پر کردند. دانش آموزان بر اساس نمره تافلشان به دو گروه دارای مهارت زبانی بالا و پایین تقسیم شدند. سپس، هر گروه به دو زیر گروه مذکر و مونث تقسیم شد. سی و دو نفر از دانش آموزان جهت انجام مصاحبه به طور تصادفی از گروههای مختلف انتخاب شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد که تفاوت معناداری در باورهای دانش آموزان در باره یاد گیری زبان در سطوح مختلف مهارت زبانی وجود دارد اما در باورهای زبان آموزان مذکر و مونث تفاوت معنا داری مشاهده نشد. همچنین، این تحقیق نشان داد که تعاملی بین دو فاکتور جنسیت و سطح مهارت زبانی در شکل گیری باورهای زبان آموزان در مورد یادگیری زبان وجود ندارد. نتایج مصاحبه نشان داد که پرسشنامه balli می تواند ابزار سودمندی برای موقعیت حاضر باشد به جز در سه مورد که به خاطر دامنه وسیع آنها نتایج متضادی با مصاحبه داشتند. این تحقیق تلاش کرد راهکارهایی برای فعالیتهای جاری آموزش زبان انگلیسی فراهم کند. کاربردهای آموزشی نیز بر اساس یافته های این تحقیق پیشنهاد شد.
فتانه ملکی جبلی الهه ستوده نما
این تحقیق تلاشی در فعال¬کردن دانش لغوی غیرفعال از¬طریق توجه¬دهندگی و بررسی تأثیر جمله¬نویسی به عنوان فعالیت پس¬توجه¬دهنده بر تقویت تأثیر توجه¬دهندگی است. چهل¬و¬دو دانشجوی زبان انگلیسی سطح متوسط به¬بالای بزرگسال خانم ایرانی از 2 کلاس موجود، در دو گروه هم¬سطح در دانشگاه الزهرا انتخاب¬شدند. آنها در تحقیقی شرکت¬کردند که در آن توجه¬دهندگی کلماتی که تولید آنها به¬آسانی فهمیدن آنها نبود، از¬طریق علامت¬زدن آن کلمات در یک متن خواندن انجام¬¬شد. سپس، شرکت¬کنندگان در یک فرآیند 4 هفتگی جمله-نویسی متراکم/پراکنده شرکت¬کردند. به¬عبارت¬دیگر، هر هفته در طول 4 روز پی¬در¬پی، شرکت کنندگان یک گروه در هر روز، یک جمله با یکی از 16 لغت توجه¬شده نوشتند و گروه دیگر این فرآیند را یک¬بار در هفته تجربه¬کردند، به¬گونه¬ای که آنها بدون هیچ وقفه¬زمانی، 4 جمله با 4 کلمه توجه¬شده ¬نوشتند. همان¬طور که نتایج 2 پس¬آزمون نشان¬داد، ارائه فعالیت پس¬توجه¬دهنده بر ارتقاء دانش لغوی تولیدی هر دو گروه به¬طور¬چشمگیری تأثیرگذار بود. همچنین تعامل بین عامل زمان و روش¬های یادگیری چشمگیر بود. علاوه¬براین در٢ پس¬آزمون، گروه پراکنده بهتر از گروه متراکم عمل¬کرد، اگرچه که این تفاوت چشمگیر¬نبود. همچنین، تفاوت میانگین بین دو گروه متراکم/پراکنده در طولانی¬مدت بیش از تفاوت میانگین همین دو گروه در کوتاه¬مدت بود، بنابراین به-خاطرسپاری بیشتری در گروه پراکنده نسبت به گروه متراکم در طولانی¬مدت رخ¬داد. شایان¬ذکر¬است که نتایج کمّی با یافته¬های کیفی نیز مورد مقایسه قرار¬گرفت. نتایج بخش کیفی قسمتی از نتایج بخش کمّی را مورد¬تائید قرار¬داد، ولی جنبه¬های دیگر که در بخش کمّی قابل¬مشاهده نبودند نیز آشکار¬شد.
فاطمه نامی الهه ستوده نما
به موازات گسترش پژوهش ها در زمینه نقش فن آوری در آموزش زبان انگلیسی (elt)، اتفاق نظرها پیرامون ضرورت آماده سازی آموزگاران به عنوان یکی از نقش آفرینان اصلی در این زمینه برای آموزش تکنولوژی های پیشرفته زبان افزایش یافته است. بررسی دقیق منابع موجود، با این حال، نشان می دهد که نتایج حاصل از چنین تلاش هایی معمولا امیدوار کننده نبوده با توجه به این که اکثر این دوره های آموزشی صرفا بر معرفی فن آوری در محیط های آموزشی معلم-محور متمرکز هستند. این دوره های فن آوری-محور به دلیل ناقص بودن و عدم توجه به عوامل گوناگونی که به آماده سازی موثر آموزگاران در زمینه آموزش به کمک فن آوری می انجامند مورد انتقاد قرار گرفته اند. در این دوره ها، آموزگاران معمولا فرصتی برای استفاده ازفن آوری برای اهداف آموزشی پیدا نمی کنند، ویژگی ای که سبب می شود آن ها درک کافی از زمان، مکان، و چگونگی استفاده از فن آوری برای آموزش را نداشته باشند. به منظور پر کردن این فاصله، پووهش های پیشین به دقت مورد بررسی قرار گرفتند تا عوامل موثر در رشد حرفه ای آموزگاران شناسایی شوند. نتایج تجزیه و تحلیل چهار عامل اصلی را مشخص نمود. این عوامل عبارت بودند از استفاده از فن آوری، تجربه آموزش زبان به کمک فن آوری، تفکر بر تجربه یادگیری، و همکاری. با وجود پژوهش های فراوان انجام گرفته بر روی پتانسیل این عوامل برای بهبود دانش آموزشی معلمان در مورد فن آوری، داده های تجربی چندانی در مورد چگونگی اثرگذاری هر یک از این اجزا برای آماده سازی آموزگاران وجود ندارد. تاثیر هر یک از این چهار جزدر آماده سازی آموزگاران برای آموزش زبان انگلیسی به کمک فن آوری در 4 پرسش جداگانه و پس از بررسی تغییرات در دانش آموزش به کمک فن آوری شرکت کنندگان در پایان دوره ی آموزشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. امکان نمایش رابطه بین این عوامل و تاثیر آنها بر دانش آموزگاران در یک مدل در پرسش ششم پژوهش بررسی شد. با بررسی پژوهش های قبلی، تعریفی برای دانش آموزش به کمک فن آوری به عنوان نتیجه اصلی رشد حرفه ای آموزگاران ارائه شد. بر اساس این تعریف، این دانش عبارت است از دانش (1) فن آوری، (2) نقات ضعف و قوت آن به طور کلی و برای آموزش به کمک فن آوری به طور خاص، (3) تهیه و تدوین مطالب درسی به کمک فن اوری، (4) ارزشیابی دانش زبانی زبان آموزان به کمک فن آوری، و (5) مدیریت کلاس هنگام استفاده از فن آوری (ارتمر و اتن برایت-لفتویچ، 2010). بر اساس طرح پژوهشی مطالعات موردی چندگانه، یک آزمایش کیفی برروی 12 آموزگار ایرانی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی که داوطلب شرکت در مطالعه بودند انجام شد. هر یک از اجزای مشخص شده در سه دوره آماده سازی آموزگاران جهت آموزش زبان به کمک فن آوری با استفاده از تمرین های مختلف عملیاتی شد. این تمرین ها عبارت بودند از: استفاده از فن آوری در کلاس و انجام پروژه ها به منظور استفاده از فن آوری، تجربه آموزش زبان انگلیسی در کلاس، نوشتن دیدگاه ها در مورد تجربه یادگیری به منظور پرورش مهارت تفکر، و تجربه یادگیری گروهی در کلاس و محیط وب به منظور تجربه کارگروهی. هدف اصلی در استفاده از سه دروه آموزشی، یعنی دوره ترکیبی، مجازی، و البته چهره به چهره،مقایسه داده ها درهر سه حالت ممکن دوره های آموزش آموزگاران بود. برای به دست آوردن درک جامع تر از نتایج و خصوصیات زمینه های پژوهشی با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای پایدار داده ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که مشارکت در هر یک از انواع تمرین ها تاثیر متفاوتی بر دانش آموزش به کمک فن آوری آموزگاران می گذارد. اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از استفاده شرکت کنندگان از فن آوری و پروژه های آن ها حاکی از پتانسیل این نوع از تمرین برای افرایش دانش آن ها در زمینه فن آوری و نقاط قوت و ضعف آن بود. تجربه آموزش زبان انگلیسی به کمک فن آوری در کلاس، دانش آموزگاران در زمینه ی تهیه و تدوین مطالب آموزشی، ارزشیابی، و مدیریت کلاس را افزایش داد. تفکر بر تجربه یادگیری توجه آموزگاران را به تاثیر محیط آموزشی بر یادگیریشان مبذول کرد. در نتیجه، روایت هایی که در آن ها آموزگاران نقاط ضعف و قوت فن آوری، یادگیری شخصی، و احساس خود را در این زمینه بیان می کردند موضوعات اصلی شناسایی شده در نوشته های شرکت کنندگان بودند. کار گروهی، دانش آموزگاران در زمینه فن آوری، تهیه و تدوین مطالب درسی به کمک فن آوری، وارزشیابی را از راه قرار دادن آن ها در یک فضای یادگیری پرسش/پاسخ-محور افزایش داد. در نهایت، تاثیر آماده سازی آموزگاران برای آموزش زبان به کمک فن آوری از راه استفاده از فن آوری، آموزش به کمک آن، تفکر بر این تجربه، و کارگروهی در مدل callpkبه تصویر کشیده شد. این مدل نه تنها رابطه میان این عوامل و نتیجه مورد انتظار را نشان می دهد بلکه نقش فضای آموزشی، دسترسی به فن آوری و پشتیبانی را نیز پر رنگ می نماید. با وجود محدودیت های ذاتی در این تحقیق، نتایج می تواند برای طراحان دوره های آموزشی و پژوهش در زمینه آموزش آموزگاران برای تدریس به کمک فن آوری موثر باشد.