نام پژوهشگر: حمید سودائیزاده
فاطمه منصوری شوازی حمید سودائی زاده
آب در مناطق خشک و نیمه خشک از اساسی¬ترین عوامل اکولوژیکی است که توسعه و رشد گیاهان را تعیین می¬کند. از این رو استفاده مؤثر از منابع آب در جهت رشد مطلوب گیاهان باید همواره مورد توجه قرارگیرد. هدف از این مطالعه تاثیر سطوح مختلف تنش خشکی بر ویژگی¬های بارز مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی دو گونه دارویی salvia sclarea و salvia macrosiphon است. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی و در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یزد در سال 1391 اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی در این تحقیق شامل سطوح مختلف تنش خشکی با چهار سطح 100، 75، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی و گونه گیاهی با دو سطح (salvia sclarea و salvia macrosiphon) در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که افزایش تنش رطوبتی بر میزان غلظت عناصر غذایی ماکرو (پتاسیم، کلسیم، منیزیم، ازت و فسفر) و میکرو (آهن، روی، مس و سدیم) اثر معنی داری (p<0/01) داشت. به طوری¬که بیشترین میزان عناصر غذایی ماکرو و میکرو به ترتیب مربوط به تیمار 100 و 25 درصد ظرفیت زراعی و کمترین میزان آن به ترتیب مربوط به تیمار 25 و 100درصد ظرفیت زراعی بود. همچنین تنش خشکی تاثیر معنی داری (p≤0/01 ) بر میزان قند محلول داشت. همچنین نتایج حاصل نشان داد که میزان رطوبت خاک بر صفات مورفولوژیکی چون نسبت اندام زیرزمینی به وزن اندام هوایی، ارتفاع گیاه، قطر، حجم تاج پوشش، طول برگ، سطح کل برگ، عرض برگ، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، طول ریشه و حجم ریشه تأثیر معنی¬دار p<0/01)) بود. یافته¬های تحقیق همچنین بیان¬گر آن است که گونه دارویی s. sclarea، با کاهش حجم تاج پوشش و شاخص سطح برگ و همچنین افزایش رشد ریشه و نسبت بالاتر اندام زیرزمینی به اندام هوایی و همچنین افزایش میزان آهن و سدیم از مقاومت بیشتری نسبت به گونه s.macrosiphon در مواجهه با تنش خشکی برخوردار است.
مرتضی صبوحی حمیدرضا عظیم زاده
مناطق شهری به عنوان کانون های جمعیتی و فعالیت های اقتصادی، با تمرکز زیاد واحدهای آلاینده محیط زیست مواجه شده اند، به طوری که موقعیت مکانی نامناسب و انواع آلودگی های ناشی از کارگاه های صنعتی مختلف در شهرها ازجمله شهر یزد، سلامت و آرامش و محیط زیست را مورد تهدید جدی قرار داده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی آلاینده های فلزات سنگین و ذرات معلق در صنایع مکانیکی و باطری سازی شهر یزد صورت گرفته است. این مطالعه به صورت تحلیلی-مقطعی در دوره یک ماهه در شهر یزد انجام شد. بدین منظور ابتدا موقعیت صنایع مورد مطالعه در مناطق سه گانه شهر یزد مشخص شد و با توجه به تراکم کارگاه ها در هر منطقه درمجموع 30 کارگاه مکانیکی و 30 کارگاه باطری سازی به صورت تصادفی انتخاب شد. ذرات معلق موجود در هوای این کارگاه ها با استفاده از دستگاه غبارسنج محیطی قابل حمل و فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم، روی، آهن، مس و منگنز) موجود در غبار کف پس از هضم به روش epa با استفاده از دستگاه جذب اتمی (aas) اندازه گیری شد. آزمون t مستقل برای بررسی وجود اختلاف معنی دار بین ذرات معلق موجود در هوای داخلی دو صنف و فلزات سنگین موجود در غبار کف استفاده گردید. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین ذرات معلق در هوای داخلی دو صنف وجود دارد و صنایع مکانیکی آلودگی بیشتری نسبت به صنایع باطری سازی از نظر ذرات معلق دارند. مقایسه فلزات سنگین نیز نشان داد، اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد بین غلظت عناصر سرب، روی، کروم، کادمیوم، مس و منگنز بین دو صنعت وجود دارد و صنایع باطری سازی آلودگی بیشتری نسبت به صنایع مکانیکی از نظر فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم، روی و مس) دارند. با استفاده از شاخص های آلودگی تجمعی (ipi)، درجه آلودگی اصلاح شده (mcd) و خطر بالقوه اکولوژیکی (ri) فلزات سنگین غبار کف و ذرات معلق صنایع موردنظر بررسی شد. محاسبه ی شاخص ipi و mcd نشان داد که ذرات معلق هر دو صنف در سطح آلودگی کم و غبار کف صنایع مورد مطالعه در کلاس آلودگی زیاد تا بسیار شدید قرار دارند. از نظر شاخص خطر بالقوه اکولوژیکی صنایع مکانیکی درجه خطر قابل ملاحظه (97/457) و صنایع باطری سازی درجه خطر خیلی زیاد (29/2816) دارند. با توجه به سطح بالای آلودگی فلزات سنگین پیشنهاد می شود از قرار گرفتن این صنایع در مناطق مسکونی جلوگیری شود تا از اثرات سوء آن بر جوامع شهری کم شود.