نام پژوهشگر: راضیه اسلامیه
ساناز دریکوندی راضیه اسلامیه
ادواردالبی یکی از برجسته ترین چهر ها در تاریخ نمایشنامه آمریکایی است. او اغلب به عنوان نویسنده ای پر کار شناخته میشود. که سبک های گوناگون را آزموده است. در تمام حرفه اش به هیچ وجه اهمتی که چه انتظاری از او میرود نمیداد. که سبب تفاسیر گوناگون در پاسخ به آثارش شد. نقد هایی که حواس های وجود گرایانه تمرکز میکنند بر این عقیده هستند که در نمایشنامه های ادوارد البی یک درونمایه ثابت و رایج دیده میشود. استعداد خارق العاده ادوارد البی در ترکیب ارتباط اجتماعی با پیچیدگی های هستی گرایانه یکی از ویژگی های مهم آثارش میباشد. این تحقیق بر آن است که (داستان باغ وحش) و (جعبه شنی) که به دنبال کشف خالی بودن و هیچی که در قلب رابطه انسان است را روشنتر میسازد. شهوت و عاطفه انسان دو اصل مهم برای ترس زیاد هستی گرایانه میباشد که سبب آن هیچی [nothing] میباشد. این دو نمایشنامه نمونه هایی از سقوط شهوت و عشقورزی انسان را نشان میدهد. هدف این پژوهش نگریستن به این دو نمایشنامه از دید مکتب هستی گرایی که ژان پل سارت فرانسوی (1905-1980) بر آن دفاعیات زیادی داشته است. دیدگاه اضطراب به عنوان ابزار نظری برای رابطه اندیشه های هستی گرایانه این دو نمایشنامه با عناصر تئاتر [absurd] استفاده میشود. به طور خاص به لحن های شدید موضوعی ان دو نمایشنامه میپردازد.
رحمت اله مهتابی راضیه اسلامیه
این پایان نامه تلاشی است در جهت بررسی سه گانه آمریکا نوشته جان داس پاسو با در نظر گرفتن مبانی و نظریه های انتقادی ریموند ویلیامز وآنتونیو گرامشی. در واقع، این مطالعه با هدف تحلیل و بررسی انواع مشخصی ازهژمونی، ضد هژمونی، چیره، بازمانده و بالنده در سه گانه دوس پاسوس نوشته شده است. با تجزیه و تحلیل این سه گانه از منظر قدرت های هژمونیک گرامشی بلافاصله درمی یابیم که رمان پر است از زندگی غم انگیز شخصیت هایی که در جامعه سرمایه داری امریکا زندگی می کنند. می توان گفت که مردم زندگی نمی کنند و از خودویلیامزی چیره، بازمانده و بالنده و سه گانه آمریکا ، می توان به ابتدای سه گانه مراجعه کرد. شخصیت ها نمودی از اعضای طبقه کارگر هستند که توسط طبقه حاکم - چیره- تحت سلطه قرار گرفته اند. همچنین برخی از شخصیت ها دارای ویزگی های ساختار اختیاری ندارند، بلکه در بخش عمده ای از رمان زندگی آنها به سوی تقدیر و سرنوشت سوق داده می شود.این دقیقا مطابق با ایده گرامشی است که "طبقه حاکم" - هژمونی - به گونه ای قادر به ابراز و نمایاندن ایدئولوژی و جهان بینی خود هست که طبقات پایین جامعه آنها را به عنوان امری طبیعی و معمول می پذیرند. در تطابق بین مفاهیم ی بازمانده - هنجارها و کلیشه های سنتی- هستند. در واقع، سه گانه آمریکا نمودی واقعی از تضاد دو فرهنگ است؛ چیره و هژمونی در یک سو و بالنده و ضد هژمونی در سوی دیگر. با این حال، در تقابل بین شخصیت های داستان به عنوان نمادهای ضد هژمونی و سیستم آمریکایی به عنوان قدرت مسلط، گروه اول بازنده است. اگر چه انواع مختلفی از هژمونی از جمله اقتصادی و فرهنگی وجود دارد، هژمونی در این سه گانه تاکیدی است بر روابط بین اقتصاد و جنبه های فرا ساختاری آن. شخصیت های به دنبال یک تغییر در زندگی خود – به عنوان ضد هژمونی- هرگز بر هژمونی پیروز نمی شوند. در واقع فراز و نشیب های زندگی این مردم و مبارزه آنها برای یافتن یک جایگاه، تنها به یک ضد هژمونی ختم می شود. به بیان دیگر، بالنده به عنوان یک گروه مخالف غلبه گر به تصویر کشیده نمی شود و هیچ جنبش ضد هژمونیکی به عنوان یک هژمونی جدید به ثمر نمی رسد.