نام پژوهشگر: ماشاله بصیرزاده
پریسا علیزاده ماشاله بصیرزاده
پژوهش به صورت یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه در یک جامعه دانش آموزی اجرا شد. این پژوهش به بررسی اثربخشی سه روش تدریس آموزش با چرتکه، محاسبات ذهنی و روش سنتی بر انگیزش ریاضی، عملکرد ریاضی و توانایی حل مسئله پرداخته است. در ابتدا از آزمودنی های هر سه گروه، پیش آزمون های یکسان از متغیر های انگیزش ریاضی، عملکرد ریاضی و توانایی حل مسئله به عمل آمد. پس از تدریس به 3 روش، آموزش با چرتکه، آموزش محاسبات ذهنی و آموزش سنتی مجدداً در متغیرهای فوق از آن ها پس آزمون گرفته شد. سنجش تأثیرات مداخله ها در پژوهش حاضر، در دو بخش کمی و کیفی صورت گرفت. در بخش کمی، ابتدا اطلاعات با کمک شاخص های آماری و نمودار ها مورد توصیف قرار گرفتند. در بخش توصیفی به جدول فراوانی، میانگین و انحراف معیار اشاره شده است. سپس، با استفاده از آزمون های آماری مناسب به بررسی معنی دار بودن فرضیه های پژوهش اقدام گردید. همچنین در بخش استنباطی، جهت آزمودن فرضیه ها و تعیین معنی داری تفاوت نمره های گروه های آزمایشی و گواه از آزمون مانکوا moncova)) و آزمون پیگیری بنفرونی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده چنین به نظر می رسد که آموزش محاسبات ذهنی در مقایسه با چرتکه، بر عملکرد ریاضی و انگیزش ریاضی دانش آموزان، تأثیر بیشتری داشته است، اما توانایی حل مسئله در هر دو گروه تفاوت چندانی ندارد.
محمود عزیزی منزه منصور سراج
در این پایان نامه تعادل شبکه ترافیکی چند کلاسه و چند معیاره را تعریف و مورد بررسی قرار می گیرد.یک مساله سیستم بهینه را در دو واحدهزینه و زمان مطرح می کنیم و نشان می دهیم که در هر دو حالت این سیستم بهینه می تواند یک شبکه تعادلی چند کلاسه باشدو برای هرکدام شرایط تعادلی مطرح می کنیم.همچنین در هر دو مورد یک الگوی عوارض راه نیز برای راههای عوارضی شده موجود ارائه می کنیم.