نام پژوهشگر: مسیح اله معصومی

طراحی مجموعه زیارتگاهی خواجه عبدالله انصاری با محوریت بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده معماری و شهرسازی 1393
  محمدرضا عظیمی   شهاب عباس زاده

این پژوهش که هدف آن ارتقاء کیفیت فضایی ـ کالبدی بافت های کهن که دچار فرسودگی شده اند از طریق جذب گردشگر است همچنین سعی در بازآفرینی مجموعه بناهای تاریخی موجود در بافت از طریق سیر تحول سیاست مداخله ها، علوم رفتاری و طراحی شهری دارد. در این نگاه ارتباط دو مولفه بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن و عوامل جذب گردشگر که باعث ارتقا کیفیت فضایی ـ کالبدی در بافت های کهن می شوند، که در فرضیه ها مطرح می شود. به نظر می رسد آنچه امروزه به عنوان نگرش های مداخلاتی برای بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن شهری بیان می شود، بدون درنظر گرفتن عوامل فضایی ـ کالبدی جذب گردشگر که مخاطب اصلی این گونه بافت هاست صورت می گیرد. اما مسأله اینجاست که چه ارتباطی بین بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن با جذب گردشگر وجود دارد؟ و آیا مولفه های رضایت مندی گردشگر می توانند رابطه و نقشی در ارتقاء کیفیت فضایی ـ کالبدی بافت های کهن ایفا کنند؟ مدل اتخاذ شده در روش تحقیقی این پژوهش مدل توصیفی ـ تحلیلی و در بخش طراحی نمونه موردی از مدل تطبیقی ـ مقایسه ای استفاده شده است و بر تقابل نظریه های مختلف براساس یافته های پژوهشگران در حوزه های مختلف علوم مرتبط با بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن استوار است. جمع آوری داده ها در این پژوهش به روش پیمایشی بسته و به صورت تصادفی طبقه ای از جامعه آماری 107 نفره از گردشگران بافت گازرگاه که در آن مجموعه زیارتگاهی خواجه عبدالله انصاری قرار دارد انجام شده است. این مطالعه باور دارد که ازطریق القاء مولفه های حس رضایت و زیبایی شناختی و از طریق اعمال راهکارهای عملکردی و کالبدی می توان به بازآفرینی فضایی ـ کالبدی بافت های کهن رسید.

طراحی الگوهای خوشایند نماهای شهری از دید بصری و انطباق آن با مکانیسم بینایی چشم انسان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی 1394
  مرتضی آزاد   شهاب عباس زاده

نماهای شهری به عنوان عاملی بصری نیز همانند هوا، آب، صدا و... که به لحاظ اکولوژیکی بر انسان موثر هستند، نیز تاثیرگذار می باشد.آنچه این مطالعات بر مبنای آن مطرح می شود، به عبارتی متوجه تبیین عملکرد مغز در شناخت محرک هاست؛ و پی بردن به این موضوع که چگونه می توان نماهای شهری اطراف انسان را با طبیعت آن هماهنگ کرده تا تاثیرات منفی ای که ممکن است در آن داشته باشد کاسته و یا چگونه با عملکرد آن هماهنگ گردد.