نام پژوهشگر: سید محمد رضا تقوی
محمد رمضانی سید محمد رضا تقوی
هدف پژوهش حاضر، یافتن الگویی دینی برای تبیین آسیب شناسی روانی بر اساس مفهوم وسوسه می باشد. طرح این تحقیق، تفسیری-درایی می باشد که در بخش تفسیریِ آن، از تفاسیر قرآن کریم و در بخش روایی از روش ابداعی پسندیده برای استنباط از روایات استفاده شده است. بر طبق نتایج بدست آمده، الهام و وسوسه، دو نوع از واردات یا خطورات قلبی می باشند که انسان را به سمت حق یا به سمت باطل سوق می دهند. مهم ترین کارکرد و اثر وسوسه، گمراهی انسان است و هرگونه گرایش انسان به سمت طبیعت مادی اش (از قبیل گناهان، رذایل و ...) می تواند زمینه ی تأثیر و نفوذ آن را فراهم آورد. مدل وسوسه برای تبیین آسیب شناسی روانی یک مدل عام است که ضمن پذیرفتن تأثیر مدل های روبنایی تر و خاصِّ هر اختلال، تاکید دارد که در فرآیند تشخیص و درمان لازم است گاهی به افراد دارای برخی از آسیب های روانی، به عنوان افرادی «خطاکار» و «فریب خورده» نگاه شود و چنین نگاهی نیز به آنان القاء گردد. مدل وسوسه، گستره ی تأثیر وسوسه در انسان را وسیع می بیند و هر عاملی که به نحوی –ولو اندک- در مسیر تکاملی انسان اختلال ایجاد کند (از جمله افسردگی، اضطراب و ...) را جزء وسوسه محسوب می نماید. مدل وسوسه تنها درصدد تبیین برخی وجوه از برخی اختلالات است و نقش سایر عوامل از قبیل وراثت، فیزیولوژی و ... را نیز تایید می کند.
طیبه میری بابک شمشیری
چکیده چگونگی تولید علوم تربیتی دینی با توجه به رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی در باب علم دینی به کوشش طیبه میری هدف از این پژوهش طرح و نقد چگونگی تولید علوم تربیتی دینی بر مبنای رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی بود. این پژوهش در پارادایم کیفی و با دو روش اسنادی و مصاحبه انجام گرفت. در بخش اسنادی مفهوم علم دینی و چگونگی تولید آن در رویکرد فرهنگستان بررسی شد. تعریف علم، تعریف دین و فرآیند پیدایش علم در این دیدگاه فهم شد و سپس در بخش مصاحبه به چگونگی تولید علوم تربیتی دینی بر مبنای این رویکرد پرداخته شد. مصاحبهشوندگان از بین پژوهشگران مدافع رویکرد فرهنگستان به صورت هدفمند و با شرط اشباعشدگی انتخاب شدند. نتایج حاصل از مصاحبه مورد تحلیل محتوای استقرایی قرار گرفت و مولفههای مورد نظر استخراج گردید. بر مبنای نتایج حاصل از مصاحبه، بخشی از چگونگی تولید علوم تربیتی دینی به تغییر مبانی، غایات و روش بستگی دارد. تغییر در فرآیند تولید علوم تربیتی به تغییر در مبانی انسانشناسی، جامعهشناسی، فلسف? تاریخ و معرفتشناسی نیاز دارد. در بخش غایات، فرهنگستان با نقد دو رویکرد مادی و التقاطی، تربیت را هماهنگی هم? قوای انسان به شکل هماهنگ در بستر قرب و پرستش خدا میداند و علم تربیت باید در خدمت توسع? پرستش (فردی، تاریخی و اجتماعی) باشد. در بخش روش نیز بر مبنای روش عام، باید روش خاص به دست بیاید. بخش دیگری از تولید علوم تربیتی به رابط? این علوم با علوم دیگر از جمله فقه، عرفان عملی و جامعهشناسی بستگی دارد. در ادام? این پژوهش مهمترین نقاط قوت و ضعف وارد شده به رویکرد فرهنگستان طرح و بررسی شد. بر این اساس در مبانی فرهنگستان ابهاماتی وجود دارد که در صورت عدم پاسخ و توجه مدافعین این رویکرد، به ضعف درونی این رویکرد میانجامد. بنابراین ارائ? دقیق این مباحث در مجامع علمی و در معرض نقد و داوری قرار دادن آن، به شناخت بیشتر این رویکرد کمک خواهد کرد و ثمرات زیادی برای جامع? علمی و مدافعین این رویکرد به بار خواهد آورد.