نام پژوهشگر: سید محمد هادی مهدوی
احمد هنردوست راضیه عبدالصمدی
اگرچه تاکنون تعریف جامعی از تعهدات طبیعی در هیچ یک از متون قانونی بعمل نیامده و در فقه و دکترین حقوقی نیز در خصوص ماهیت و قلمرو آن اجماع و اتفاق نظری صورت نگرفته است، اما آنچه مسلم است، آن است که مفهوم تعهدات طبیعی مفهومی بینابین تعهدات اخلاقی و تعهدات مدنی است. بحث و گفتگو بر سر ماهیت و مبنای تعهدات طبیعی بسیار است و در خصوص اینکه آیا این تعهدات وفای به عهد هستند یا ایقاع نظرات مختلفی ارائه شده است. آنچه در این پایانامه مورد اهتمام است آن است که ضمن پاسخگویی به پرسش فوق به بررسی ماهیت و مبنای تعهدات طبیعی و تحلیل تعهدات اخلاقی پرداخته و ارتباط و ممیزات و مشترکات آن ها را با تعهدات طبیعی بیان نماییم. از جمله اینکه آیا تعهدات طبیعی مصداق بارز تعهدات اخلاقی هستند؟ آیا بین این دو مفهوم از لحاظ حقوقی مرز مشخصی وجود دارد؟ سوال دیگر اینکه آیا هر تعهد طبیعی متضمن یک نوع تعهد اخلاقی هم هست و بالعکس؟و اینکه پرداخت در تعهدات طبیعی در تضاد با نظریه ی دارا شدن ناعادلانه می باشد یا خیر؟ اینها همگی سوالاتی هستند که ذهن فعال حقوقدان را درگیر خود ساخته و ما درصدد پاسخگویی به آنها هستیم. روش تحقیق در این پایانامه توصیفی- تحلیلی بوده و در پایان نتیجه گرفته می شود که ماهیت تعهدات طبیعی نوعی وفای به عهد است که متکی به اراده ی مدیون بوده و در قالب نظریه دارا شدن ناعادلانه یا قاعده فقهی اکل مال بالباطل قابل توجیه می باشد. از سوی دیگر بین این دو مفهوم حقوقی مرز مشخصی وجود داشته و هر تعهد اخلاقی الزاماً متضمن تعهد طبیعی نمی باشد؛ اما عکس آن صادق است. رابطه بین این دو عموم و خصوص مطلق است به این معنا که هر تعهد طبیعی یک تعهد اخلاقی است در حالیکه هر تعهد اخلاقی الزاماً یک تعهد طبیعی نمی باشد. اثر پرداخت در تعهدات طبیعی نیز نه تنها مخالف و در تضاد با نظریه ی دارا شدن ناعادلانه نمی باشد بلکه در جهت حمایت و تقویت آن قرار دارد.